۱ حالا که آمده ای من هم همین را می گویم میان من و تو فاصله ای نیست میان من و تو تنها پرنده ای ست که دو آشیانه دارد ۲ حالا که آمده ای قبول کن جاده ها به جایی نمی […]
دو چمت چو پیالهِ پر شراوه که لات و عربده کیش و خراوه مِ ریویاری که اِ تینی هلاکه تو لووت چو اناری اِ سیاوه . ============== تونه اِ گیونِ بیماره چته می؟ تونه اِ لشِ تو داره(تب دار)چته می؟ بوری هیز دَ دسه آوارِ شعرم تونی دیروخت ایواره چته می؟ ================ ============== دو چمت […]
حالا که سال بی تو تحویل می شود احسن نمی خواهم من که هر سال گریه می کنم پیراهنت با گل های مرده هفت سینم شده و تارهای دلتنگی ام را که می زنم عنکبوت به زحمت خودش را به گوشه ی اتاق می رساند […]
درخت منتظر ساعت بهار شدن و غرق ثانیه های شکوفه بار شدن درخت، دست به جیب ایستاده آخر فصل کنار جاده، در اندیشه ی سوار شدن درخت منتظر چیست؟ گاری پاییز؟ و یا مسافر گردونه ی بهار شدن ؟ و او شبیه به یک کارمند غمگین است […]
شعر خود به زمانی آغاز گشت که کودک غارنشین دوان دوان از میان علف های بلند به مغاره بازگشت و فریاد برکشید: “گرگ!گرگ!” و گرگی در میان نبود.
اوایل که چشمهایم آب می کردند نگران می شدم حالا آب هم نمی کنند قرار است بال در بیاورند همه ی صدف ها و گوشماهی ها را نخ کرده ام با ساعتی که لنگ می زند روبروی در ایستادم دستم را بردم لای موهایت آب از […]
بیاویزید مرا از غارها آتشم کنید به اولین سنگ تنم را نلرزانید به گیس های درد دیگر بریده اند بریده ام کم نیست؟ و اگر خدا نبود، خودم را دار می زدم من، گیج زخمم دل من هم برف،انبار است این یک، مونولوگ بود […]
آب می شوی برف! وقتی بشنوی چه به روز من آوردی ! *** همراه درخت به خواب می روم به هوای برگ تو در برف زمستان *** عالی جناب برف هم می بینم که زمینگیر می شوند کجاست […]
صبح های خانواده ی ما به تعبیر خواب مادر می گذرد اخیرن خواب دیده یک لیوان نفت را عینهو آب خوردن سر کشیده برادرم می گوید : حفاری های نفتی به بشکه می خورد پدرم اگر زنده بود می گفت : ایران خانم تمام بدبختی های […]
۱ تو از من که د و ر می شود سرودست وپایم رفیق می شود ۲ سهم مرادزدیدند سهم مرا دزدیدند حالا از بام جهان که بالا می روم نمی روم….. سهم من شمردن لبخند […]
چند کوتاه سروده از میثم ابراهیمی (۱) عرق نریخته تیغ ها قابله می شوند می ترسم این سزارین لعنتی پای مادران را از بهشت کوتاه کند (۲) تاخورشید برهنه می شود برف ها از شرم آب می¬شوند (۳) تحریر*وتقسیم **چه فرقی می کند وقتی دیکتاتورها توان ندارند میدان ها را […]
نیستی تمام بابونه های زمین را می خواهد پر پر کند دلم ذره ذره بر کوه کوه جهانم پاشیده ای جمع نمی شود دلم شب را گرفته است از ماه چشمهایت نو می شوند یا از دست رفته دلم؟ ابری دارد تمام جهان […]
سـتـاره ای بـدرخـشید ماه ومجلس شد دل رمـیـده مـا را انـیـس ومـونس شد نـگار مـن که به مکتب نرفت و خط ننوشت بـه غـمـزه مسـئله آمـوز صد مدرس شد بـه بـوی او دل بـیمار عـاشقان چو صبا فـدای عـارض نـسرین و چشـم نرگس شد به صدر […]
به هنجس بگو ردپای گرگ ها پاک نمی شود برف با آوازی عمودی چشم افق را می ترساند بگو دربلندای یافته رخ دررخ سپیده کوه ایستاده می میرم
قبیله ی گم شده ی پاییز من هزار بار اشک زاییده ام چادرشب های درد را بر پینه های این ایل ضجه کشیده ام زاگرس هنوز تهاجم ناخن و گونه هایم را به یاد دارد مویه های زخمی بر سکوی افتخارات اجدادم هوار می کشد […]
دو چشم منتظر، پر می زد از عمق کمی جان در پیاده رو سراسیمه تر از هر شب، قدم می زد زمستان در پیاده رو کسی برفی تر از چترش، خیابان را پیاده می خرامد، ژرف مشام کودکی را می دود زنبیلی از نان در پیاده رو دو […]
دومین دفتر شعر دکتر هادی مومنی با نام ” خیابان آه بلندی است که بی تو کشیده ام ” منتشر شد. پیش تر از این شاعر توانمند کوهدشتی مجموعه شعری با نام ” پرتم از پنجره های دنیا ” توسط نشر نگیما منتشر شده است. این مجموعه شعر نو شامل سه دفتر تحت عنوان […]