- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

چرا شهردار غیربومی؟ / به قلم «حشمت آزادبخت»


حشمت اله آزادبخت/ میرملاس:

علی نجات نورعلی رفت و اصغر کردعلیوند بر صندلی شهرداری کوهدشت نشست. نورعلی بزرگ شده ی کوهدشت بود و کوچه به کوچه ی این شهر را می شناخت و پابه پای ساختمان هایش قدکشیده بود. سال ها در شهرداری کوهدشت کارکرده بود و از نیروهای شرکتی تا کت و شلوارهای رسمی اش را آشنابود و حتا آدم های چتد دوره شورایش را تک به تک می دانست.

علی نجات برخلاف میل خود بنده شهردارشد. چون از جنس شورای شهری ها بود و من ذاتن ذات شورا را نمی پسندم. چون شورای شهر در ایران به ویژه در شهرهای جهان سومی این کشور، برای صندلی می آیند و این کرسی، امروزه به محل قدرتی مافیایی فوق سری تبدیل شده و مردنر می خواهد که گاوکهنش را در زمین خداخواهی و وجدان طلبی به شخم براند. و خدا کند این شورای فعلی تن پوش خدمت به مردم پوشیده و برای رضای خداوند گام بردارند و نیامده باشند کلاه ساختمان های خود را به یاری نیروهای خدماتی شهرداری و ماشین های آشغال برش به ابرها برسانند و یا خدای نکرده عوارض ساخت و سازش را آشکارا نپردازند. پس نتیجه می گیریم سرفلش پیکان این نوشته به شورایی های کنونی نیست و فردا نامه ی شکایت به دادگاه نبرند. البته خداکند بعدن روی تیز این قلم به ناکارآمدی شان گرفته نشود…
خوب برویم سرریل مطلب. از علی نجات نورعلی می گفتم که با شناختی که از شهر کوهدشت داشت، کارهای خوبی پشت سر رفتنش جاگذاشت و اگر از تک تک مرذم این شهرستان سوال شود دست تایید بالاخواهندبرد. برای نشان دادن نمونه کارهای این شهردار می توان انگشت اشارت و ارادت به آسفالت بیشتر خیابان ها و کوچه های کوهدشت گرفت و نجات خیابان بازارچه از ازدحام ماشین ها و ترمیم و تعمیر پارک شهر میدان امام …
حالا در و دیوار این شهر می دانند که برداشتن نورعلی از صندلی شهرداری کوهدشت دو دلیل بیشتر نمی تواند داشته باشد. دلیل اول که گاو پیشانی سفید سال های سیاسی بازی ها و جناح پرستی های فاشیستی این شهراست و مردمش هرچه ندارند از آن است و دلیل دوم فعالیت « نصیریانه » ی نورعلی ست و فکر می کنم اگر او هم چون «معلم شهردار» های تاریخ شهرداری کوهدشت دست روی دست ندانم کاری می گذاشت شاید چهارسال دیگر ماندگار می شد. و اگر دلیل سومی وجود دارد، مردم این شهر حق دارند بدانند و نگفتنش خیانتی ست بزرگ.

و اما دلیل آوردن آقای کردعلیوند روی دست استقبال شورای شهر عزیز کوهدشت را هنوز نمی دانیم. دلیل مخالفت بنده با ایشان غیربومی بودن وی است که عمری به درازای شهرداری نورعلی لازم است تا با سوراح سنبه های کوهدشت آشناشود و زخم های لاعلاجش را بفهمد و دوسال دیگر لازم دارد تا به ترمیمشان برخیزد. دراین صورت آیا نمی شد دندان روی جگر جناح بازی گذاشته می شد و نورعلی یا دست کم یک نیروی بومی کوهدشتی انتخاب می شد که شانه به شانه ی زخم دیوارهای نداری اش قدکشیده باشد؟

با این حال امیدوارم جناب کردعلیوند عزیز نوشداری پیش از مرگ سهراب با خود آورده باشد و چندماه آینده، بنده مقابل آستین های بالارفته ی ایشان کمرعذرخواهی خم کنم.

تاباد چنین بادا!