سعید مالکوچی / میرملاس نیوز :
نه دشمنی نه تملق
اگر در اجتماعی قاعده بازی زندگی بر مدار هنجار و درستی بنا شده باشد بیشک آن اجتماع به سمت پیشرفت و تعالی میرود حتی اگر هزار دسیسه و دشمن در کمین باشند.
اما قاعده بازی ارتباطی مردم ما این روزها، ناهنجاری هایی را به خود می بینند که تا نزدیک مرز عادت رسیدهاند از جمله ناهنجاری های ذکر شده میتوان به عادت چاپلوسی و تملق از یک طرف و دشمنی از آن طرف قضیه اشاره کرد.
چاپلوسی و تملق این روزها به همه ی زوایای زندگی ما رسیده است تا آنجا که دیگر کمتر میتوانی به آدمهای اطرافت اعتماد داشته باشی. شخصیت حقیقی و هویت واقعی افراد را به آسانی نمی توان تشخیص داد.
کاربردی ترین بعد قضیه چاپلوسی و تملق این روزها در محیطهای اداری و مکان هایی که با مقام و و موقعیت شغلی رابطه دارند قابل مشاهده است آنجا که آدمها با دیدن بالا دستی از خودشان به قاعده آفتاب پرست رنگ عوض میکنند و چیزی شبیه همان موقعیت میشوند. شاید شما هم دیده باشید آدم هایی را که از رنگ رخساره و پوشش گرفته تا رفتار و الفاظشان رنگ تظاهر و تملق دارد و با همین ترفند اهداف و پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کرده و میکنند.
جای تاسف دارد که آدمهای بالا دستی هم تعریف و تمجید و تملق ها را پذیرا می شوند و آرام آرام شایستگی و عملگرایی جای خود را به نماد، نمود، تملق، ریا و تظاهر میدهد. بحران آنجاست که این ابزار رسیدن به امیال نفسانی عادت شود و به نسلهای بعد منتقل گردد و نتیجه این میشود که افراد جامعه ی ما بازیگران قابلی میشوند که از واقعیت زندگی فاصله ی بسیار میگیرند.
آن طرف قضیه دشمنی هایی هستند که در بیشتر موارد استدلال منطقی و دلیل موجهی برای آنها وجود ندارد و روز به روز دامنه ی آن را گستردهتر میکنیم اگر در سطح کلان کشور لحظهای متمرکز شویم نمود عینی این مسئله به آسانی قابل مشاهده است در سطح استان هم این امر به وضوح قابل مشاهده بوده از مدیران استانی گرفته تا مردم کوچه و خیابان هر کس به طریقی بر طبل دشمنی ها میکوبد و این هم یعنی بحران، بحران و بحران!
استعداد، انرژی و فرصت های از دست رفته تحت تاثیر دشمنی و چاپلوسی نتایج نامطلوبی برایمان در پی داشته و دارد. شاید بیهوده به نظر برسد امید داشتن به التیام این جراحات که محدوده ی زمانی و دامنه ی نفوذشان آنقدر طولانی شده که سالها وقت، صبر، فکر و برنامه ریزی برای اصلاح آن مورد نیاز است اما یادمان نرود کودکان ما رفتارهایمان را فرا می گیرند. بیایید برای فرزندانمان کاری کنیم که محیط زندگیشان مرداب نشود، محیط زندگیشان میدان مبارزه و تقابل برای رسیدن به امیال نازیبای نفسانی نباشد، راستی و درستی را کیمیا نکنیم. نگذاریم نَفَس زندگیمان در تنگنای تملق و تظاهر و دشمنی بگیرد.
اگرچه می دانیم سخت است اما بیایید نه دشمنی بورزیم و نه چاپلوسی را ارج نهیم.
ممنون آقای مالکوچی.. هم موضوع خوبی را انتخاب کرده اید و هم قلم خوبی دارید.
حدس میزدم خوشتون بیاد!
فردا که به نامهٔ سیه درنگری
بس دست تحسر که به دندان ببری
بفروخته دین به دنیی از بیخبری
یوسف که به ده درم فروشی چه خری؟