- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

نصیبت نشود

[1]

درد من درد جهانیست نصیبت نشود

زخم من زخم زبانیست نصیبت نشود

بی کسی تیغ به حلقوم سیاوش زده بود

 بی کسی درد گرانیست نصیبت نشود

“بی ثمر گرد در و بام دلم می گردی”

گور بی نام و نشانیست نصیبت نشود

این دل این شیشه ی نازک که پر از خون من است

خسته از سنگ زنانیست نصیبت نشود

بیخودی نیست که شعرم به دلت راه نبرد

پیر پوسیده زبانیست نصیبت نشود

حجت اله علیپور