درد من درد جهانیست نصیبت نشود
زخم من زخم زبانیست نصیبت نشود
بی کسی تیغ به حلقوم سیاوش زده بود
بی کسی درد گرانیست نصیبت نشود
“بی ثمر گرد در و بام دلم می گردی”
گور بی نام و نشانیست نصیبت نشود
این دل این شیشه ی نازک که پر از خون من است
خسته از سنگ زنانیست نصیبت نشود
بیخودی نیست که شعرم به دلت راه نبرد
پیر پوسیده زبانیست نصیبت نشود
…
حجت اله علیپور