در من دوباره گر گرفته فکر پاتکی
بالا می آورم خودم را از غزلکی
شلیک می شود کسی از عمق چشم تو
نابود می شود کسی در من چو برجکی
چون ابر سرنوشت خود را گریه می کنم
در یک کویر سوت و کور بی سوارکی
تعبیر خواب قار قار شب جز این نبود
از مزرعه به جا نماند جز مترسکی
تف می شود تفنگی از انگشت نفرتی
پر می زند میان خون خود کلاغکی
آوار شد یک سقف بر خود سوزی زنی
شیون گرفت کوچه در روروی کودکی
چشمی میان ویترین محبوس می شود
زل می زند به صورت سرد عروسکی
ناگاه دست نازکی افسار می شود
در مشت گر گرفته ی خالی مردکی
دل بسته ام به صفحه ی همراه اولم
کم کم ظهور می کنی پشت پیامکی
این بود ماجرای من با شعرهای من
این گونه رفت از سر من عمر آبکی
…
حشمت آزادبخت
باسلام:
اینگونه به نظر می رسد که وزن این شعر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن باشد که متاسفانه در بیشتر ابیات قرار قرارگرفتن هجاها در برابر هم دارای مشکل است.
شما خودتان بیت اول را تقطیع کنید و وزن آن را بدست آورید.
موفق باشید.
سلام
در جواب طاق :
شاید اینگونه به نظر برسد که وزن این شعر مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن باشد، اما وزن این شعر چیز دیگری است. من فکر می کنم وزن غزل خیلی نزدیک چند وزن دیگر غزل فارسی است و همین شما را به اشتباه انداخته. یک بار دیگر شعر را با دقت ببینید بعد اگر وزن غزل دستتان نیامد کامنت بگذارید تا برایتان بگوییم وزن غزل چیست.
موفق تر باشید
دوستان عزیز غیرلرشما ببخشید این دوستان ما حواسشون نیست که شاید یه غیرلرهم به این سایت سربزنه رورو یک اصطلاح لری هست به معنای ناله کردن
نالیدن
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخییییییلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی چسبید…مرسی…
………..قافیه ها غافل گیر کننده اند
…………….مثل در عمق خاک بودن
……………………و شنیدن پیامکی
از دوست ارجمندم جناب آقای آزادبخت به خاطر شعر زیبایش تشکر می‌کنم.
این غزل با رویکردیسروده شده و برای من خیلی جالب و دوست داشتنی بود.
بخصوص اصطلاحات آن، قافیه و خیلی چیز‌های دیگرش.
از کلمات امروزی هم توی غزل خوب استفاده شده.
البته از انتخاب خوب آقای خدایگان نیز نباید صرف نظر کرد.
پایدار باشید
آقای طوق اگه ممکنه یا خودت ویا با کمک دیگران اشعار را تقطیع کنید تا متوجه بشوید که طرز قرار گرفتن هجاها در برابر هم چگونه است وسپس وزن آن را مشخص کنید آنوقت شروع کنید به کامنت گذاشتن.
خیلی خیلی موفق باشید.
ضمن تشکر از استاد ارجمند آقای حشمت اله آزادبخت
دل بسته ام به صفحه ی همراه اولم
کم کم ظهور می کنی پشت پیامکی
……………..
شعر دارای وجوه ممیزه ی بسیاری است از جمله قوافی غافلگیرکننده و تلاش شاعر برای ارائه ی زبانی مدرن و نگاهی متفاوت در غزل.استفاده از تصاویر بکر همچون تف شدن تفنگ از انگشت نفرت و حبس شدن چشم میان ویترین از دیگر نکات بارز این شعر است اما :
به نظر می رسد دست کم در بیت اول و در مصراع دوم آن با اشکالاتی از نظر وزن مواجه باشیم.
سلام بر همه ی دوستان و سپاس از لطف کامنت هایتان.
مهدی عزیز ممنون از دقت نظرت وزن غزل اینه : مستفعلن مفاعلن مستفعلن فعل… و مصرع دوم رو بدون شک با می – آ – و – رم خوندی…که اگر این طوره حق با توست اما م – یا – و- رم…درسته یعنی : بالا میاورم خودم را از غزللکی. ..کما این که در عروض هرطور که می خوانیم می نویسیم.
باز هم ممنون.
سلام ممنون که با حوصله پاسخ دادی. یعنی لام (غزلکی) باید مشدد خوانده شود؟ اگر چنین باشد به نظر می رسد وزن با در نظر گرفتن اختیارات شاعری درست خواهد بود.
بسیار ممنون و سپاسگزارم همینطور که عرض کردم کار کار به روز و جذاب و مخاطب پسندی است.
قند مکرر بود حسمت عزیز
پایدار باشی….