سلام خدا بر اون آقایی که حتی ندیده ها هم برایش عزاداری میکنند ، سلام بر اون آقایی که لب تشنه جان داد تا ما از تشنگی نمیریم ، سلام بر اون آقایی که تا آخرین لحظه برای نجات نامردمان کوفه از عذاب خدا پندشان داد ولی افسوس ……..
کربلا
باز باران با ترانه /می خورد بر بام خانه /یادم آید کربلا را /دشت پر شور و نوا را /گردش یک روز غمگین /گرم و خونین /لرزش طفلان نالان /زیر تیغ و نیزه ها را *
باز باران با صدای گریه های کودکانه /از فراز گونه های زرد و عطشان /با گهرهای فراوان /می چکد از چشم طفلان پریشان /پشت نخلستان نشسته /رود پر پیچ و خمی در حسرت لبهای ساقی /چشم در چشمان هم آرام و سنگین /می چکد آهسته از چشمان سقا /بر لب این رود پیچان /باز باران /* ای کاش می بارید باران
شعر از علی اصغر کوهکن
راستی آقای آزادبخت شهر خودمون هم خیلی پر شور و پر سوز و گداز عزاداری کردند ؛ ولی ایکاش ما هم میتونستیم مثل شهر بم و یا شهر زنجان و دیگر شهرهای کشور هماهنگ و در یک جای مخصوص مثل یک حسینیه بزرگ جمع بشیم و اینهمه دهل دیگه از دسته جات سینه زنی و زنجیر زنی کنار میرفت
دستتون درد نکنه خیلی قشنگ بود بخصوص اون دختر بچه سرا پا گل
اون عکس اقا محمدی بود؟
بله نماینده مردمی و ساده زیست شهر خرم آباد ابراهیم آقامحمدی است .
عکس ابراهیم آقامحمدی نماینده خرم آباد و دوست خوبم دکتر رجبی در روز عاشورا… تقبل الله
عکس اون پیرمرد که نشسته واقعا زیباست دست مریزاد آقای آزادبخت
سلام و عرض خداقوت خدمت برادران پرتلاش سایت میرملاس نیوز
حقیقتا عکس های زیبایی بود
اجرتان با ابا عبدالله علیه السلام
دست مریزاد امین جان. به راستی که نگاه خاصی دارید.
جالب بود مرسی آقای آزادبخت “از اون جلسه های همنشینی(توجیهی) برای برادران عکاس هم بزارید تا شاید سال آینده عکسهای خوبی از روز عاشورا کوهدشت داشته باشیم
دست مریزاد امین جان
بی نظیربودآقای آزادبخت
عالی بود امین عالی
خدا قوت آزادبخت عالی بود
قربون اون سبیل بر م که به خاطر وفاداریش گل الود شد
دمت گرم آزادبخت
بسیارعالی بود
سلام خدا بر اون آقایی که حتی ندیده ها هم برایش عزاداری میکنند ، سلام بر اون آقایی که لب تشنه جان داد تا ما از تشنگی نمیریم ، سلام بر اون آقایی که تا آخرین لحظه برای نجات نامردمان کوفه از عذاب خدا پندشان داد ولی افسوس ……..
کربلا
باز باران با ترانه /می خورد بر بام خانه /یادم آید کربلا را /دشت پر شور و نوا را /گردش یک روز غمگین /گرم و خونین /لرزش طفلان نالان /زیر تیغ و نیزه ها را *
باز باران با صدای گریه های کودکانه /از فراز گونه های زرد و عطشان /با گهرهای فراوان /می چکد از چشم طفلان پریشان /پشت نخلستان نشسته /رود پر پیچ و خمی در حسرت لبهای ساقی /چشم در چشمان هم آرام و سنگین /می چکد آهسته از چشمان سقا /بر لب این رود پیچان /باز باران /* ای کاش می بارید باران
شعر از علی اصغر کوهکن
راستی آقای آزادبخت شهر خودمون هم خیلی پر شور و پر سوز و گداز عزاداری کردند ؛ ولی ایکاش ما هم میتونستیم مثل شهر بم و یا شهر زنجان و دیگر شهرهای کشور هماهنگ و در یک جای مخصوص مثل یک حسینیه بزرگ جمع بشیم و اینهمه دهل دیگه از دسته جات سینه زنی و زنجیر زنی کنار میرفت
دستتون درد نکنه خیلی قشنگ بود بخصوص اون دختر بچه سرا پا گل
میر ملاس را بار اول بود میدیدم فوق العاده جالب و جذاب است عکس های عاشورایی ان هم متمایز وتاثیر گذار است
من در عجبم از مردمی که خود زیر ظلم و ستم می زیند
و بر حسینی می گریند که آزاد زیست
دکتر علی شریعتی