تاریخ : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
5

شعر لرستان

  • کد خبر : 13225
  • 08 آذر 1391 - 8:35

شعر لرستان – مرتضا خدایگان

 

چهار رباعی از مرتضا خدایگان

 

۱

مـــاتــم زده ســالِ نـــو نــــدارد دل مـــن

مــردن که عقــب جلـــو نـــدارد دل مـــن

گـفـتـــی قــدمـی بــه زیــر بـاران بـزنـیم

ایــن شــهـــر پــیــاده رو نـــدارد دل مــن

۲

از آن سـرِ دور مــحشـــری در راه اســت

مخلـوطِ نمـــک-نـیـشکـــری در راه اسـت

ایـن گــونه کـه تـو به رقـص برخاسته ای

“سـونـامــی” سخت دیگری در راه است

۳

از آتــش عشــق ، سوخـتـــن را بلــدی

از ایـــن هـمــه فعـل ، جـا زدن را بلـدی

ایــن عشــق کـــرامـــات زیــــادی دارد

امــــا تـــو فــقــط نــیــامــدن را بـلـدی

۴

این جـاده ی دور آخــرش نـا پیـــداست

تنـــهـایــی وحشـت آورش نـاپیــداست

بـــر چـار ستـــون و چــار دیـــوار دلــم

زخمی زده ای که آن سرش ناپیداست

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=13225

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 24در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۲۴
  1. خیلی قشنگ بود آفرین به انتخابتون…برچارستون وچاردیواردلم
    زخمی زده ای که آن سرش ناپیداست
    والبته درودبرشاعر

  2. درودبرشما واسه شعرزیبایت

  3. شماخانوادگی خاص و متفاوت شعر میگید!
    ممنونم…

  4. شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند….درود بر شما

  5. درود بر مرتضای با الف، جای شعرهای نابت در ستون ادبی واقعا خالیست ،مارا بیشتر به فیض برسان.

  6. درود بر اقامرتضای عزیز خیلی قشنگ بود لذت بردم

  7. مــردن که عقــب جلـــو نـــدارد دل مـــن
    ……………………………………………

  8. سپاس مرتضا جان
    —————–

    مــردن که عقــب جلـــو نـــدارد دل مـــن
    ————————————-
    جدن زیبا بود…

  9. با ارزوی سر بلندی برای شما همشهری عزیزم

  10. این شعرهاعاطفه ندارند هرچندزیباهستنداماخشک وبی روح هستند به هرحال دستت درد نکنه.

  11. همیشه زیبا، پر مغز و پر احساس می‌نویسید.
    باعث افتخار هستید

  12. مرتضا جان تو با شعرهایت مخاطبان زیادی را می توانی تسخیر کنی و گاهی اوقات حتی غافلگیر!

  13. کارهایی هستند که زیبایی و احساس در اونها موج میزنه.
    کلی حرف درباره ی اونها میشه زد…
    – اینکه ساده هستند (منظور همون صمیمیت مواج در اونهاست)
    – نزدیک هستند به روزها و احساس ما
    – زخم دارند
    – حرفهایی ست که شاید بارها شنیده ایم اما بهتر است باز هم بشنویم اما اینبار از مرتضی و با زبان و نوعی دیگر
    – رنگ و بوی حرفهایی خودمانی و صمیمی را دارند
    – عاشقانه هستند!
    – غمی دارند که مختص مرتضی، زبان و اشعار اوست
    – و…

  14. درود وسپاس بر مرتضا ی عزیز…. مثل همیشه لذت بردم…

  15. سپاس‌گزارم از همه ی دوستان خوب و فرهیخته. دست همگی مریزاد

  16. قنگ بود مرسی

  17. و اما تو ؛
    که فقط نیامدن رابلدی…

    خوب خوب خوب بود
    ولی اشتباه نکنم قبلن خوندم اینا رو.شاید تو وبتون!!!
    به هرحال باز هم تازگی داره

  18. اگر به رباعی در زمانه ی خودمان یک نگاه جامع و کلی بیفکنیم می توان رباعی ها را به چند دسته تقسیم بندی کرد از جمله :
    ـ در برخی از رباعی ها زبان هنوز کهنه و کلاسیک است . و گاه حس و حالی تازه و امروزی به شکل غیر سیستماتیک بر زبان تحمیل و شاید بهتر است بگوییم وصله پینه شده است .
    ـ در دسته ای دیگر از رباعی ها کلیت شعر چیزی جز یک بازی زبانی نچسب و مضمون پروری انجمن پسند مبتنی بر یک کاریکلماتور نیست . یعنی شاعری مضمون خاصی را در قالب رباعی انداخته است . ( به نظرم خیلی از رباعیات عاشقانه ی امروزی مبتنی بر همین دوز بازی با کلمات هستند . )
    ـ در برخی دیگر از رباعی ها تازگی و طراوت زبان کم و بیش وجود دارد ، حس و حال شعر هم امروزی است ولی قالب رباعی در خدمت مضمونی قرار گرفته است که ربطی به رباعی ندارد . شاید بتوان این دسته از رباعی ها را هم تنها چهار پاره هایی منفرد و نیمایی دانست که از یک شعر بزرگتر جدا شده اند . برای همین هم حس می کنیم چیزی گفته نشده یا شعر ناقص و ابتر است .
    ـ اما در شمار دیگری از رباعی ها زبان ومعنا در خدمت هم هستند و مضمون کاملن متناسب با قالب است و زبان هم حامل دغدغه های انسان دوران مدرن است . این رباعی ها نو و امروزی هستند و شاید بتوان آنها را رباعی مدرن نامید .

    در بیشتر رباعی های مرتضا ایجاز و جزیی نگری ِ متناسب با کلیت شعر ، و نوعی مکاشفه ی مبتنی بر یک تکانه یا ضربه ی نهایی وجود دارد که در اغلب موارد از درون خود شعر جوشیده است ، نه این که از بیرون بر آن تحمیل شده باشد . با این توضیحات به نظر من مرتضا از معدود رباعی سرایانی است که توانسته است با توجه به دغدغه ها ، نیازها و رنج بشر امروز رباعی بسراید . البته پاشنه ی آشیل شعر او ( در رباعی ها ) نیز همین است که در دام بازی زبانی و مضمون سازی بیفتد . گر چه بازی زبانی به قاعده نه فقط ایرادی ندارد ، بلکه می تواند ایفاء کننده ی نقشی تأثیر گذار در مناسبات زبان ـ معنا شناختی شعر باشد .

  19. با عرض پوزش ؛ با توجه به نکات گفته شده در رابطه با رباعی امروز ، سخن من در باره ی ۴ رباعی بالا ناگفته ماند . به نظرم زبان شعر مرتضا آنچنان با رباعی عجین و آمیخته است که به ندرت رباعی ضعیفی از او می بینیم . هر ۴ رباعی بالا نیز نسبت به نورم رباعی امروز ، شاخص هستند و البته بنا بر سلیقه ی نگارنده رباعی سوم از بقیه ضعیف تر است . و رباعی دوم و بخصوص رباعی چهارم از درخشان ترین کارهایی است که در سالیان اخیر از مرتضا ی شاعر دیده ام .

  20. سپاس از استاد عزیم لطیف آزادبخت که همواره از ایشان می آموزم.
    سپاس از سایر دوستان که همراهی شان هموراه مرا در کارم جدی تر می کند.

  21. ازآتش عشق سوختن رابلدی
    ازاین همه فعل جازدن رابلدی
    این عشق کرامات زیادی دارد
    اماتوفقط نیامدن رابلدی
    خیلی قشنگه آقای خدایگان واقعازیبابود امیوارم همیشه موفق باشیدوسرزنده

  22. شعرهای مرتضا همیشه خاص و سرشار از احساس هستن ….

  23. هزار کلمه برجای خالیت ریختم اما پر نشد …….

    به گمان از جنس بی نهایتییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی.

    داش مرتضااااااااااااااااااااااااااااااااا خیلی ارادت مندیم.

  24. نظر دوستانو نمیدونم ولی به نظر من قشنگ بود………

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.