- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

۴ رباعی

[1]

 

 چهار رباعی

۱

تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که بازیچه ی منطق شده است
شاعر نشدی، اَگرنه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است!

۲

بی عشق، به دور خودمان می گردیم
بیخود شب و روز در جهان می گردیم
دنیا قبرستان بزرگی ست که ما
دنبال مزار خود در آن می گردیم!

۳

من زنده که نیستم میان کفنم
دل، ابرِ گرفته ایست در پیرهنم
اینگونه به دست خالی ام زل نزنید
من وارث درد هفت میلیارد تنم!

۴

این کیست که با این همه غم می خندد؟
زخمی شده … باز دم به ذم می خندد
در مرگ چه رازی ست که این کهنه درخت
با هر تبری که می زنم می خندد؟!

میلاد عرفان پور