سعید سلیمان پور ارومی
خبر رسید که آمد به سر، گرانیها
که کرد از سرِ مردم گذر ،گرانیها
کناره کرد ز شهر و ز ترس مسئولان
فرار کرد به کوه و کمر ،گرانیها
دوباره مرغ نشان داد روی خوش ما را
رها شدیم از آن مایه سرگرانیها
ز خواب ناز به ناگه پریدم و دیدم
هنوز بیحس و منگیم در گرانیها
وزیر خواست که اقدام عاجلی بکند
سه بار گفت ز جان: «مرگ بر گرانیها!»
درآمد از کف بنده درآمد و پر زد
که اینزمانه در آرد پدر ،گرانیها
ز بانک و دوست بسی وام و قرض بستاندم
مگر کمی بشود بی اثر، گرانیها
نه وام، چارۀ ما شد، نه وجهِ دستی ما
«کفاف کی دهد این بادهها به مستی ما؟!»
*
زبانه زد به دلم اشتیاق یارانه
و سوخت جان من از احتراق یارانه
شکست اگر چه جناغ من از گرانیها
شکستهایم من و دل جناغ یارانه!
دهان من شده پُر- معده ام فدای سرت-
خوش است واژه ی پرطمطراق یارانه
بدو! کبابِ سهامِ عدالت آماده ست
بیا بپاش به رویش سماق یارانه!
اگر تورّمِ پر رو(!) گذاشت سربهسرت
بکوب بر سر او با چماق یارانه!
ز یار صبر توانم ولی از او هرگز
فراق یار کجا و فراق یارانه!
خوشا ز ناخوشی دهر، جان بدر بردن
خوشا به دیدن یارانه از خوشی مردن!
*
مکن تعجب اگر آب و نان گران شدهاست
به هرچه مینگری در جهان گران شدهاست
به عشق یار قسم،عاشقی نمی صرفد
که ازدواج برای جوان، گران شدهاست
به روی شیشه، مش اِسمال ِکلّهپاچه فروش
نوشته: پاچه و مغز و زبان گران شدهاست
بیار ساغری از آب معدنی،ساقی!
که توی میکده رَطلِ گران، گران شدهاست
(صبا به لطف بگو سردبیر رعنا را
که شعر و تعرفۀ خاص آن گران شدهاست
ردیف و قافیه و وزن جای خود دارد
خبر رسیده معانی-بیان، گران شدهاست!
چه میشود که به ما لطف تو عیان باشد؟
مگر که گوش تو چون شعر ما گران باشد!)
واقعا عالی بود. تبارک الله به این ذوق وهنر
زیبا بود . مرسی آقای دوست محمدی از انتخابت
دست شما درد نکند. باز هم از ایشان شعر بگذارید.آقای دکتر سعید سلیمان پور چند سال پیش در دانشگاه استاد ادبیات ما بود ند.
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش