- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

فراق یار کجا و فراق یارانه/ سعید سلیمان پور ارومی

[1]

 

سعید سلیمان پور ارومی

 

خبر رسید‌ که آمد به سر، گرانی‌ها

که کرد از سرِ مردم گذر ،گرانی‌ها

کناره کرد ز شهر و  ز ترس مسئولان

فرار کرد به کوه و کمر ،گرانی‌ها

دوباره مرغ نشان داد روی خوش ما را

رها شدیم از آن مایه سرگرانی‌ها

ز خواب ناز به ناگه  پریدم و دیدم

هنوز  بی‌حس و منگیم  در گرانی‌ها

وزیر خواست که اقدام عاجلی بکند

سه بار گفت ز جان: «مرگ بر گرانی‌ها!»

درآمد از کف بنده در‌آمد  و پر زد

که اینزمانه در آرد پدر ،گرانی‌ها

ز بانک و دوست بسی وام و قرض بستاندم

مگر کمی بشود بی اثر، گرانی‌ها

نه وام، چارۀ ما شد، نه وجهِ دستی ما

«کفاف کی دهد این باده‌ها به مستی ما؟!»

*

زبانه زد به دلم اشتیاق یارانه

و سوخت جان من از احتراق یارانه

شکست اگر چه جناغ من از گرانی‌ها

شکسته‌ایم من و دل جناغ یارانه!

دهان من شده پُر- معده ام فدای سرت-

خوش است واژه ی پرطمطراق یارانه

بدو! کبابِ سهامِ عدالت آماده ست

بیا بپاش به رویش سماق یارانه!

اگر تورّمِ پر رو(!) گذاشت سر‌به‌سرت

بکوب بر سر او با چماق یارانه!

ز یار صبر توانم ولی از او هرگز

فراق یار کجا و فراق یارانه!

خوشا ز ناخوشی دهر، جان بدر بردن

خوشا  به دیدن یارانه از خوشی مردن!

*

مکن تعجب اگر آب و نان  گران شده‌است

به هرچه می‌نگری در جهان گران شده‌است

به عشق یار قسم،عاشقی نمی صرفد

که ازدواج برای جوان، گران شده‌است

به روی شیشه، مش اِسمال ِکلّه‌پاچه فروش

نوشته: پاچه و مغز و زبان گران شده‌است

بیار ساغری از آب معدنی،ساقی!

که توی میکده رَطلِ گران، گران شده‌است

(صبا به لطف بگو سردبیر رعنا را

که شعر و تعرفۀ خاص آن گران شده‌است

ردیف و قافیه و وزن جای خود دارد

خبر رسیده  معانی-بیان، گران شده‌است!

چه می‌شود که به ما لطف تو عیان باشد؟

مگر که گوش تو چون شعر ما گران باشد!)