[1]
شهناز خسروی:
ایران سرزمین پهناوری است با فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مختلف ولی آنچه هست نقاط مثبت و منفی مشترکی همهی ما ایرانیها را به هم پیوند میزند. نقاط مثبت را به اندازهی کافی بزرگ کردهایم: نژاد آریایی، گذشتهی باشکوه، هنر نزد ایرانیان است و بس… ولی از اعتراف به نداشتههایمان واهمه داریم. دگماتیزمی که همهی ما -چه نخبه و چه عامی-به آن دچار هستیم، مانع از این است که کاستیها و ضعفهای خود را بپذیریم و همواره علت نابسامانیها و توسعهنیافتگیمان را خارج از مجموعه خود جستوجو میکنیم. پذیرفتن خطاها را نفی بنیانهای فکری و حتا وجودی خود تلقی کرده و از مواجهه با آنها هراس داریم.
این بحث نه در پی تخطئه ارزشهای فرهنگی و تاریخی است و نه نادیدهگرفتن عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی که مقدرات ملتی را رقم میزند بلکه تنها اعتراف به داشتن یک خصیصهی فرهنگی است که مانعی جدی در فرآیند توسعه، با توجه به رابطهی دیالکتیکی فرهنگ و توسعه، به شمار میرود.
آنچه مرا به نوشتن این مطلب واداشت دیدار تصادفی از وبسایتی است که اخبار مربوط به انتخابات کوهدشت را پوشش میدهد. این وبسایت در شرایطی که آمار بازدیدکنندگان سایتهای قدیمیترین وپرتیراژترین نشریات لرستان به هزار کلیک در روز نمیرسد، در روز ۲۳ بهمن، یعنی روز اعلام نتایج بررسی صلاحیت کاندیداهای نمایندگی مجلس، بالغ بر ۱۷ هزار بازدید کننده داشته است.
این رقم برای جمعیت ۲۱۲ هزار نفری شهرستان کوهدشت، رقم چشمگیری است و از شور انتخاباتی مردم این شهرستان، هم چون دوره های پیشین خبر میدهد. شوری که انتظار میرود هرچه بیشتر با شعور آمیخته شود.
از اخلاق انتخاباتی کاندیداها، بایدها ونبایدها، از وظایف نمایندگان و موفق بودن یا نبودن آنها و …سخن بسیار رفته است. ولی شاید آن چه کمتر به بوتهی نقد کشیده شده، اخلاق انتخاباتیِ انتخاب کنندگان است و خطاهایی که ممکن است از هر یک از ما به عنوان کنشگر سر بزند. از این دیدگاه و باعطف به مقدمهای که ذکر شد، چند پرسش را با همشهریان عزیز وهمچنین اصحاب رسانه در میان میگذارم:
به راستی معیار ما برای انتخاب نمایندهی مجلس چیست؟چند درصد از ما فارغ از جناحبندیهای سیاسی و پیوندهای قبیلهای و عشیرهای، به پای صندوقهای رای میرویم؟ کدامیک از ما، به ویژه اهالی رسانه،کاندیداها را به چالش جدی میکشانیم و از آنها میخواهیم برنامهای مدون در حد توان خود، برای دورهی نمایندگی احتمالیشان ارائه دهند؟ و از همه مهمترآیا در پی گرفتن ضمانت اجرایی از آنها، در صورت راه یابی به مجلس هستیم؟
بدیهی است که از نمایندهها انتظار معجزه نداریم ولی آیا حداقلها را در طول دورهی وکالتشان از آنها مطالبه کردهایم؟ در شرایطی که چنین حضور پرشوری در صحنه داریم آیا تلاش کردهایم با تکیه برکنش و روان جمعی و پرهیز از دخالت دادن انگیزههای شخصی در امر انتخابات، در جهت مصالح شهر، استان و کشور خود گام برداریم؟
آیا جز این است که توقع بیشتر ما از داوطلب پیروز، این است که به حل فلان دعوی ما کمک کند یا ما را بر بهمان مسند بنشاند یا…؟
انتظار میرود اجازه ندهیم شور همگانی ما فروکش کند بلکه با میل هرچه بیشتر به سوی شعور و تمیز واقعیت و رؤیا ، بلوغ فکری و اخلاقی خود را در زمینهی مشارکت اجتماعی و سیاسی به نمایش بگذاریم و فراموش نکنیم کسی که به مجلس میرود، بناست نمایندهی همهی ما باشد!