شهرام شرفی/ میرملاس نیوز:
مخفیکاری در کامنتگذاری!
مثل هر روز، پای رایانه مینشینم تا نگاهی به فضای مجازی بیندازم. چه خبر است؟ باید نگاه کرد. نمیشود بدون رایانه زندگی کرد. رایانه، بخشی است از زندگی امروز مردم. به ویژه اگر وبنگار، خبرنگار یا روزنامهنگار باشی.
همیشه نظرها (کامنتها) را با دقت میخوانم. برخی با اسم خودشان مینویسند و برخی هم با نام مستعار. تفاوت میان این دو چیست؟ یعنی بهتر است با اسم مستعار، کامنت بگذاریم یا اسم واقعی خویش؟
میتوان از دو زاویه به این موضوع نگاه کرد: یکی روانشناسی و دیگری جامعهشناسی. از منظر روانشناسی، گفته میشود انسان، چند بُعدی است؛ یعنی هم احساس دارد و هم واقعگرایی عقلی. به طور معمول، وقتی یکی از این دو قویتر شود بر دیگری میچربد؛ مثلاً اگر همان بخش احساسی قویتر باشد و بخواهی همه چیز درونت را بریزی بیرون، میروی سراغ اسم مستعار. نبود اعتماد به نفس کافی نیز از دلایل مهم کامنتگذاری با اسم مستعار است.
توانایی استدلال ندارم؛ پس به راحتی اسم مستعار میگذارم و خودم را تخلیه میکنم! غرضورزیهای شخصی نیز در این میان، تأثیرگذار است؛ بگذار با اسم مستعار هر چه میتوانم ناسزا بگویم. به همین راحتی!
اما از منظر جامعهشناسی، وقتی فضای سیاسی و اجتماعی به قدر کافی اهل تساهل نباشد بخشی از جامعه به سمت پوشاندن نام خویش میرود و تمایل دارد با اسم مستعار، دیدگاهش را بیان کند. «ترس»، علت اصلی پوشاندن نام واقعی خویش است؛ هر چند بسیاری از شاعران نیز نام تخلص برای خویش انتخاب کردهاند و ربطی هم به ترس ندارد که موضوع این نوشته نیست.
به این کامنت توجه کنید: «آشغالها! ما نمیگذاریم تیم در … بازی کند!». کامنتی است که به خوبی خشونت را فریاد میزند. نداشتن توانایی استدلال را نشان میدهد. حالا به این یکی توجه کنید: «چون دوست داریم شهرمان پیشرفت کند و میخواهیم در آینده به یکی از قطبهای توریستی کشور تبدیل شویم تمایل داریم در شهر… بازی کنیم.» این یکی، استدلال دارد و توانایی فرد در «فن اقناع» را به رخ میکشد. جامعهشناسان آموزش و پرورش و خانواده میگویند فرد باید در دوران کودکی توانایی استدلال را بیاموزد. حالا اگر فرد با نام واقعی خودش کامنت بگذارد چه اتفاقی میافتد؟ در فلسفهی انسانگرایی، گفته میشود نام شما چه بخواهید و چه نخواهید مسئولیتی سنگین در رفتار و زبان به شما میدهد؛ یعنی شما آزاد هستید هر چه دل تنگتان میخواهد بگویید به شرطی که مسئولیت آنرا نیز بپذیرید. همین امر باعث میشود مسئولانهتر بنویسید. یعنی دنبال استدلال باشید و نه انتقامجویی!
دیگر، دستتان باز نیست هر خزعبلاتی را بنویسید؛ باید از شعار پرهیز کرده و استدلالی به پیش بروید. بخشی هم برمیگردد به همان بحث «ضعف فرهنگ تساهل و همپذیری» که متأسفانه در میان بعضی از نخبگان رسانهای استان نیز ریشه دوانده است! شاید هم زیاد با اصول حرفهای کار، آشنا نیستم؛ یعنی نمیدانیم تارنگار (وبلاگ)، حوزهای است شخصی که نویسنده برای خودش دیدگاههایش را بیان میکند.
ممکن و شدنی نیست که همگی دقیقاً مثل هم بنویسیم! تکثر عقیده و فکر چه میشود؟ آیا همهی اعضای یک خانواده دقیقاً مثل هم لباس میپوشند؟ آیا همگی در مورد روشهای زندگی، یک عقیدهی واحد دارند؟
برای نمونه، در همین کشور کوبا، الان رائول کاسترو، حکومت میکند. برادر فیدل کاستروست. دو برادر مثل هم حکومت میکنند؟ خیر؛ میبینیم که رائول بر خلاف برادرش به تدریج اقتصاد را آزاد میکند. اینتنرت را هم میخواهد آزاد کند؛ بنابراین نباید فکر کنیم قرار است همگی یک تفکر داشته و اگر کسی، ساز مخالف زد، توهین و فحش دادن را نثارش کنیم!
تکثر فکر و عقیده در سایهی حکومت قانون را پذیرا باشیم. نوشتن نظر بدون نام واقعی، فقط، «آزادی» است اما همراه مسئولیت نیست. وقتی نام واقعی خود را مینویسیم میشود آزادی همراه مسئولیت. من در برابر نظری که میدهم مسئولیت دارم. بنابراین نمیتوانم توهین کنم؛ چون اسم من به تنهایی، حدود اخلاقی نظرم را مشخص میکند.
در حالی که کامنتها را میخوانم با خودم فکر میکنم ای کاش میشد از «مستعاربازی»، دست برداریم و فضای کامنتگذاری را فضایی مخفیکارانه مثل فیلمهای سینمایی جیمز باند (جاسوس سازمان ام آی ۶ انگلیس) نبینیم!