تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
6

شعر آزاد

  • کد خبر : 16339
  • 14 دی 1391 - 16:59

   تقدیم به شهریار مندنی پور و ارغوان قصه اش ……….. چه رنگ ها نوشتم به دیوار کوچه تان چه آدم رنگ عوض می کند فراموشم می شوی با پس زمینه ای خاکستری یاد ارغوان می افتم با آدم های رنگی قصه اش چقدر فاصله انداختند که این شعر گاهی تو را گم می کند […]

 o5ola81hkfzsa141ipyt

 تقدیم به شهریار مندنی پور و ارغوان قصه اش
………..
چه رنگ ها نوشتم
به دیوار کوچه تان
چه آدم رنگ عوض می کند
فراموشم می شوی
با پس زمینه ای خاکستری
یاد ارغوان می افتم
با آدم های رنگی قصه اش
چقدر فاصله انداختند
که این شعر
گاهی تو را گم می کند
بین ارغوان های پوشیده در خون
بی سر
روی بومی با پس زمینه ای شراب
و پاییز که رنگ عوض نمی کند
فراموش می کنم گل های پیراهنت
در ازدحام این همه
خاکستری
پاییز
و خاطره های
پر رنگ
پر دور

سجاد رضائی

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=16339

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 11در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱۱
  1. ممنون از جناب رضایی به خاطر شعر مهربانشان!

  2. سجاد شاعر ، درود ! شعر قشنگی است . و اگر ” ارغوان ” شهریار مندنی پور تورا به این سمت برد ، شعر تو هم مرا به سمتی برد که نپرس ! فقط می توانم بگویم آه ه ه ه ه ه !
    … چقدر فاصله انداختند
    که این شعر
    گاهی تو را گم می کند
    بین ارغوان های پوشیده در خون
    بی سر
    روی بومی با پس زمینه ی شراب

    موفق باشی

  3. ببین!

    چقدر من عوضی ام

    با پس زمینه های ژنتیکی ام.

  4. در این شعر رمزی خواندم به غیر از این شعر . “من این رمز را از (ذبیح ) و ( ارغوان) آموختم. به روزی بارانی ، بارانی … نگفته بودیم ببار، اما می بارید. چنان می بارید تا به استخوان های برهنه برسد و جان های لولی را مجموع کند. سرگشته حافظیه به سنگ مرمر گور… نگاه نینداختم. گفتم با آن گنبدی که بر تو ساخته اند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کرده اند………………
    مرسی سجاد عزیز .
    آدم های رنگی فاصله انداز مرا به تو نزدیک تر می کنند.
    و هرگز از یادم نمی رود گل های رنگی پیراهنی که هر دو با هم پوشیدیم…

  5. این شعر گاهی تو را گم می کند…
    زیبا بود زیبا

  6. همه شعرهارو باید ریخت دور فقط همین یه بیت حافظ باشه

    میان عاشق ومعشوق هیچ حایل نیست توخود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

  7. حالم از شعر نداشتنت کرخت شده بود جوانمرد!
    .
    .
    دمت گرم.
    .
    .
    .
    بی هیچ گلایه ای پس از این سبز خواهی شد در قلک ناشنیده هایم…

  8. درود بر سجاد عزیز و شعر زیبایش.

  9. چه رنگ ها نوشتم
    به دیوار کوچه تان
    آقای رضایی بسیار زیبا بود

  10. چه رنگ ها نوشتم
    به دیوار کوچه تان
    چه آدم رنگ عوض می کند
    فراموشم می شوی
    با پس زمینه ای خاکستری….
    .
    .
    .
    عالی بودددددددددددددددد…
    مرسی

  11. مرسی جناب رضایی عزیز. در خصوص این کار هم حق با شما بود هم بنده 🙂
    موفق باشید.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.