مَروا
.
نه زنده
نه مرده
شوکران غلیظ باد ها !
پری ِ سپید چشم آهکی !
می دانم که نامت ” مروا” نیست
گل خر زَهره ی وحشی !
.
از پشت هزار چشم چیت می بینمت
کولی ِ بی صاحب !
که وز وز زنبور هایت تا ابد
میان بوی باروت خام
و چکا چاک شمشیرها داوری میکند .
.
پیراهن عُنابیت را که می پوشی
کلیسر های گیاهی ات که تیز می شود
اشکو که می کنی ،
رگ رودخانه هایت ترک می خورد
و صحرا را بوی زُهم خون فرا می گیرد .
.
تو خود ِ خود ِ قماری
سکه ای با چهار پهلو ،
شیر و خط
وعقابی و ماری .
…
لطیف آزادبخت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ در منطقه ی هلیلان ( ایلام ) سنگ گوری قدیمی ( مربوط به زنی ” مروا ” نام ) کشف شد که تصویر زنی کاملاً عریان بر روی آن کنده کاری شده است .
۲ـ چیت ـ در گویش لکی نام دیواره ی حصیری ( از نی و مو ) اطراف سیاه چادر که مثل پارچه های چیت قدیمی شبکه شبکه است .
۳ ـ اشکو کردن : شکفتن آهک (زنده)در اثر رطوبت