تاریخ : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
9

نگاهی به کارنامه یک ساله ی میرملاس

  • کد خبر : 16438
  • 15 دی 1391 - 16:54

  لطیف آزادبخت/ میرملاس نیوز: رسانه و مخاطب/ نگاهی به کارنامه ی یک سال فعالیت رسانه ای ” میرملاس نیوز ”     ” جورج اورول ” ( نویسنده ی کتاب معروف ” قلعه ی حیوانات ” ) در مقاله ای ، از یک نشریه ی قدیمی آمریکایی به نام « بوستر » یاد می […]

31525742303244911725

 

لطیف آزادبخت/ میرملاس نیوز:

رسانه و مخاطب/ نگاهی به کارنامه ی یک سال فعالیت رسانه ای ” میرملاس نیوز ”

 

 

” جورج اورول ” ( نویسنده ی کتاب معروف ” قلعه ی حیوانات ” ) در مقاله ای ، از یک نشریه ی قدیمی آمریکایی به نام « بوستر » یاد می کند که خود را به عنوان نشریه ای ” غیر سیاسی ، غیر اخلاقی ، غیر ادبی ، غیر آموزشی ، غیر مترقی ، غیر منسجم و غیر معاصر ” معرفی می کرد . دیدن و درک جهان از خلال چنین نشریه ای که به تعبیر ” زیگمونت باومن ” هویت خود را با استفاده از ” مجموعه ای از فقدان ها ” سرهم بندی می کند ، احتمالاً برای نویسندگان و خوانندگانش باید بسیارجذاب و البته بی دردسر بوده باشد . اما اگر دقیق تر به روش بدیع و جالب توجه این نشریه در معرفی خودش نگاه کنیم ، در می یابیم که هر نشریه ای برای گسترش دامنه ی نفوذ خود ، به شکل طبیعی گرایش به آن دارد که به هیچ عنوان و گروهی وابسته نشود . امروزه به استثنای نشریات آموزشی و تخصصی ( مثلاً نشریات ادبی و نشریات سازمان های دولتی ) که خواسته یا ناخواسته انتظارات و علائق طیف خاصی از خوانندگان را نمایندگی می کنند، ( و باید گفت همین وابستگی هم عامل اصلی کمبود مخاطب آنهاست ) ، هیچ نشریه ی سراغ نداریم که با تقبل مسئولیت سنگین وابستگی به گروه یا سلیقه ای خاص دست و پای فعالیت رسانه ای خود را ببندد و برای خود محدودیت ایجاد کند . دقیقاً به همین دلیل است که نشریات و رسانه های عمومی اقبال بیشتری برای ماندگاری و جذب مخاطب دارند . قرینه ی این ادعا نیز درست است زیرا هر رسانه ای به محض پذیرفتن تعهدی ، دامنه ی مخاطبان خود را کاهش داده و این روند آنقدر محدود و محدوتر می شود تا اینکه آن رسانه ، بی کم و کاست به یک رسانه ی فرقه ای بدل شود .
در دوران ما که ” عصر انفجار اطلاعات ” نام گرفته است ، این مناسبت حتی حادتر هم شده است . امروزه شکل سنتی نشریات مکتوب ( چاپی ) هم دچار تغییر شده و هر نشریه ای که بخواهد در بازار رقابت بماند ، بی تردید باید به دنبال تأسیس نسخه ی آنلاین هم باشد . ” نیوزویک ” در چند روز اخیر و بعد از هشتاد سال فعالیت حرفه ای و تغذیه ی رسانه ای حدود سه نسل از خوانندگان بین المللی خود به طور کامل انتشار نسخه ی چاپی خود را متوقف کرد و با نیشتر زدن به نوستالژی دهها میلیون خواننده ی ثابت و علاقمند ، به دنبال عرضه ی مواد رسانه ای خود از طریق فروش اینترنتی است . اکتفای مدیران این نشریه ی بین المللی به حدود ۱۵ میلیون خواننده ی آنلاین همانقدر که زنگ خطری جدی برای دوستداران جراید مکتوب است ، هشداری نیز هست به دیگر نشریات الکترونیک حرفه ای که منبعد برای باقی ماندن در عرصه ی رقابت باید بتوانند با غول های رسانه ای قدرتمندی چون ” نیوزویک گلوبال ” رقابت کنند .
شرط نخست بقا و پایداری هر نشریه ای ( خواه چاپی ـ کاغذی و خواه الکترونیکی ) خواننده است . دسترسی آسان ، ارزان و سریع به اطلاعات گرچه به مرور به محدود شدن یا توقف کامل شکل سنتی مبادله ی اخبار و متون خواهد شد ، اما رقابتی به همین اندازه سهل الوصول و نامحدود در میان رسانه های اینتر نتی برقرار خواهد کرد . و به نظر می رسد که در این میدان رقابت تنها رسانه های مرجع خواهند توانست خواننده ثابت یا رو به فزونی داشته باشند . هرنشریه ای که بخواهد ماندگار باشد باید بتواند نسلی از آفرینندگان متون را گرد آورد و روابط فنی و حرفه ای و حتی عاطفی خود را پیوسته با آنان حفظ کند . نشریه ای در طوفان مبادله ی نامحدود متون و گفتارها باقی خواهد ماند که به جای کپی کردن و ارجاع به نشریات دیگر ، بکوشد مرجع مستقلی برای تهیه و فراوری مواد و متون رسانه ای باشد . بازنشر مطالب جذاب سایت ها و وبلاگ های خبری ، تحلیلی وادبی کار آسانی است که از هر وبلاگی بر می آید . شرط ماندگاری و بقا در این عرصه ی پر از رقابت مولد و سازنده بودن است .
البته جذب مخاطب هم در هر صورت تابع یک قاعده ی نا نوشته است که اگر بخواهیم آن را صورتبندی کنیم ، شاید این عبارت مسأله ساز بتواند آن را بیان کند : « جذب مخاطب ، اما نه هر مخاطبی » . این قاعده ی اخلاقی به منزله ی آن است که به هر حال یک رسانه ی مرجع و معتبر معیارهایی برای خود دارد و حاضر نیست ولو به قیمت جذب مخاطب بیشتر تن به ابتذال ، سطحی نگری و اغفال خواننده بدهد . می توان دم و دستگاه رمل و اسطرلاب و فال و نسخه ی طلسم و جنگیری هم راه انداخت و سیل خوانندگان ساده دل را به سمت خود گسیل کرد ف اما تکلیف اعتبار حرفه ای چه می شود ؟ از سوی دیگر هم به هیچ ضرب و زوری نمی توان پسوند اطلاق بر نشریه ای بست که درهر حال می خواهد به شکل نرمال و نسبی و با حفظ استقلال و اعتبار خود برای طیف گسترده ای از علایق و سلایق یک نشریه ی محبوب و خواستنی باشد . این مرز باریک میان اعتبار حرفه ای و ابتذال ( از هر نوعش ) احتمالاً حتی برای گردانندگان نشریه ی بوسترهم مهم بوده است . چه این که به دوش کشیدن مسئولیت وابستگی های عدیده نیز می تواند ابتذال ژرف تری را به دنبال داشته باشد که بسیار موذیانه تر و ( به خاطر عرضه ی شیک و پیک و نفاق آلودش ) خطرناک تر از ” ابتذال اخلاقی ” به معنای عام کلمه است .
با وجود تمامی این باید و نباید ها و ” اما ” و ” اگر” ها می توان پرسید که « یک رسانه باید چکار کند که رسانه ای پر طرفدار باشد ؟ بدون آن که در ورطه ی ابتذال بیفتد ؟ » طبیعی ترین پاسخ به این پرسش این است که « … معلوم است ، یک نشریه ی پر مخاطب باید نشریه ای عمومی باشد . و ناگفته پیداست که شرط تخصصی بودن که از میان برخیزد نخستین حلقه ی ” فقدان ها ” شکل گرفته است . نشریه باید غیر تخصصی ( یعنی غیر ادبی ، غیر ورزشی ، غیر سیاسی ، و … ) باشد .
شرط دیگر جذب و نگهداریِ مخاطب برای یک رسانه این است که مندرجات آن نیازمند نوع خاصی از سلایق و پیش نیازها نباشد و همانقدر که برای یک یا چند قشر یا گروه از خوانندگان دارای جذابیت است ، برای اقشار و گروههای دیگر نه تنها توهین آمیز یا غیر قابل تحمل نباشد بلکه مواد رسانه ای جالب توجهی نیز برای آنان در چنته داشته باشد . بنا بر این نشریه باید غیر اورگانیک ، غیر منسجم ، غیر صنفی و … باشد . ( منظور از غیر ارگانیک این است که که میان مواد رسانه ای آن لزوماً رابطه ی تابعیت و جامعیت شکلی و معنایی برقرار نباشد. ) به عبارت دیگر مواد و متون رسانه ای باید متنوع ، جذاب ، و غیر قابل دسترسی در رسانه ها ، سایت ها یا وبلاگ های دیگر باشد . اگر مخاطب ببیند که در یک سایت هر متن و خبر و تحلیلی تکراری است و گاه با یک یا چند ” کلیک ” می تواند به همان اخبار و تحلیل ها ( گاه حتی به طور کامل تر هم ) دسترسی داشته باشد ، به محض چند بار جست و جوی منبع آن خبر یا گزارش ، برای دسترسی سریعتر از آن به بعد سایت واسطه را حذف خواهد کرد و مستقیما ً به سراغ منبع اصلی خواهد رفت . از سوی دیگر اگر تمام یا اکثر مطالب یک رسانه به شکل سیستماتیک دنباله ی منطقی همدیگر باشند ( یعنی مثلاً شعر بومی ، خبر بومی ، عکس و گزارش و … بومی باشد ) در این صورت چنین رسانه ای یک رسانه ی بومی و فرقه ای است و تنها قشر خاصی از مردم را مخاطب خود می داند .
شرط دیگر جذب مخاطب این است که سطح وسیع تری از سنین و نگرش ها و دامنه ی فراخ تری از سطوح تحصیلی را در بر بگیرد . نباید خوانش رسانه نیازمند کلاس خاصی از تحصیلات ( رسمی یا غیر رسمی ) یا سطح خاصی از دانش ، تخصص یا تشخص باشد . بنا بر این به محض اینکه قید تشخیص و تخصیص هم از دست و پای نشریه باز شود ، خواسته یا ناخواسته حلقه های دیگری از تعهد نیز باید نادیده گرفته شود . همانقدر که یک دکتر ادبیات می تواند در یک نشریه ی عمومی قدرتمند مطالبی در راستای علائق حرفه ایش بیابد ، دانشجوی او هم باید بتواند در همان نشریه عرصه و مجالی برای عرض اندام پیدا کند . همسر و فرزندان او هم باید بتواند چیز دندان گیری در آن پیدا کنند .
ادامه دادن این سیکل از باید ها که به شکل اجتناب ناپذیری سیکل موازی فقدان ها را نیز باز تولید می کند ، و کشاندن آن به عرصه ی امور اخلاقی و انتظارات روانی مخاطبان ، برای همه ی ما که به هر حال مقید به جدولی از ارزش ها هستیم قابل تحمل نیست. هدف نگارنده از ترسیم این مقدمه این بود که نشان داده شود چقدر دامنه ی خواسته ها و انتظارات ما ، گاه متقابل و متقاطع هستند . و اینکه چگونه پایبندی به امری ، ناخواسته چشم پوشی از امور دیگر را الزام آور می کند . نتیجه این که اگر بخواهیم بدون یک خود زنی ناخواسته ، فاصله ی خود را با جدول ارزش های آمریکاییان اهل رسانه ( از نوع قدیمی اش گرفته تا نوع معاصرش ) حفظ کنیم ، در می یابیم که بسیاری از پیشفرض های آن نشریه ی آمریکایی مقرون به واقع بوده است . و اگرهمین امروز هم نگاهی منصفانه به بسیاری از رسانه های پر طرفدار امروزی خودمان بیندازیم در می یابیم که خواسته یا نا خواسته از آرمان و شعار نشریه ی قدیمی بوستر پیروی می کنند . اگر فرقی هم هست مربوط به همان جدول ارزشها و تفاوت مدرنیته ی آمریکایی با مدرنیته ی ناتمام و ” ناموزون ” ماست .
میرملاس نیوز به عنوان رسانه ای که همچون هر رسانه ی دیگری چشم به جذب مخاطب بیشتر دارد ، تاکنون دامنه ی متنوعی از مخاطبان خود را با تهیه ی مواد رسانه ای از خبر و گزارش گرفته تا مقاله و شعر و طنز و گفت وگو حفظ کرده و نسبت به دامنه ی جغرافیایی مخاطبانش بی تردید از نخستین ها بوده است . اگر بخواهیم رمز این موفقیت را دریابیم باید تفاوت های این نشریه با دیگر نشریات همسطح را در یابیم . من در ادامه برخی از ویژگی های میر ملاس را که فکر می کنم منشاء جذابیت این نشریه هستند تیتر وار بر می شمارم . و می کوشم که با مشخص کردن این امتیازها تفاوت های این رسانه را با رسانه های مشابه ( البته بدون نام بردن از آنها ) برجسته کنم . طبیعی است که میرملاس اگر می خواهد همچنان قدرتمند در صحنه بماند باید بکوشد این برجستگی ها را بیشتر کند و از دامنه ی آسیب های احتمالی نیز که به سهولت قابل تشخیص هستند بکاهد .
ـ میرملاس اسم باسمایی دارد . این عنوان مطنطن و موزون که به سهولت قابلیت آوانگاری دارد ، پیوستگی این نشریه را با عناصر بومی حوزه ی میانی زاگرس برجسته می کند و پسوند ” نیوز” نیز نشان دهنده ی استعداد این نشریه برای ایجاد نوعی گفتمان یا لا اقل تبادل و همپوشانی معنایی میان عنصر ” بومیّت ” با عناصر و اِلِمان های مدرن است .
ـ میرملاس متنوع است و همیشه برای مخاطبانش حجم قابل قبولی ازمتون و مواد رسانه ای ، از خبر و گزارش و تحلیل اخبار گرفته تا عکس و مقاله و شعر و داستان و طنز و … را در چنته دارد و ( بخصوص بعد از پا گرفتن نشریه ی ” پیشوک ” ) حتی برای کودک و نوجوان هم متون خبری و تحلیلی دارد .
ـ میرملاس هر چند ساعت یکبار به روز رسانی می شود و با احترام به شعور مخاطبانش می کوشد که حتی المقدور درهر مرحله ی به روز رسانی مطالب و مواد رسانه ای تازه ای را عرضه نماید . تغییری را ایجاد کند و به مخاطب بگوید که « ما می فهمیم که وقت شما و سلایقتان ارزش دارد و به قدر توانمان کوشیده ایم که حتی اگر شده است اندکی ، با چند ساعت پیش تفاوت داشته باشیم . »
ـ میر ملاس یک نشریه ی عمومی به معنای مطلق کلمه است . و پسند ها و سلایق هیچ قشری از خوانندگان و نویسندگان خود را بر دیگری رجحان نمی دهد . ممکن است کمی سبقه و سلیقه اش به اهل ادب و هنر نزدیک تر باشد ، اما هرگز در خارج کردن هر مطلبی ولو اینکه اثری درخشان باشد ، از تیتر نخست درنگ و تردید نمی کند . میان نویسندگانش تفاوت نمی گذارد و بسته به علائق مخاطبانش به شکل مداوم معیارهای خود را ارتقاء می بخشد .
ـ میرملاس از نظر طراحی ستون ها و نحوه ی به روز رسانی تدریجی مطالب و نوع صفحه آرایی و چیدمان ستون ها و نوع خط و فونت مطالب ، حرفه ای و چشم نواز ، و از نظر حجم اطلاعات و متونی که تولید می کند پُر و پیمان است .
ـ میرملاس آبرو و منزلت و محبوبیتی کم نظیر در بین آفرینندگان متون و گفتارها دارد و شاید بتوان گفت که بعد از نشریه ی ” سیمره ” و یکی دو نشریه ی دیگر، یکی از قدرتمند ترین رسانه های منطقه و ارگان غیر رسمیِ معتبر ترین جریانات ادبی ، فرهنگی و هنری استان و منطقه ی ماست .
ـ میرملاس تخصصی نیست اما در هر حوزه ای از امور رسانه ای گاه متونی در آن درج می شود که با مطالب تخصصی ترین نشریات کشوری قابلیت رقابت دارد . برای همین است که دارندگان تحصیلات عالی وتکمیلی نیز از جمله ی آفرینندگان متون و مخاطبان آن هستند .
ـ میرملاس به شکل گروهی هدایت می شود و بخشی از نخبگان رسانه ای ما پشت این نشریه ی الکترونیکی به شکل شبانه روزی در تلاش هستند که همه ی ما باید سپاسگزار این جان های ” شیفته ” و آزاده باشیم که بدون هیچ مزد و منّتی در تلاش هستند که پُل این ارتباط فکری و فرهنگی ثمر بخش باشند .
حال که برخی از امتیازات میر ملاس را بر شمردیم بد نیست اشاره ای گذرا نیز داشته باشیم به کمبود ها و آسیب های محتملی که ممکن است بر سر راه این رسانه ی پر مخاطب قرار گیرد :
ـ میرملاس باید به سمتی برود که منبع نخست متون خود باشد . و این به معنای آن است که حتی المقدور باید از کپی کردن متون دیگر نشریات بکاهد و با برقراری ارتباط مستمر با نخبگان فرهنگی ، ادبی و هنری منطقه شأن مرجع بودن خود را حفظ کند .
ـ میرملاس باید تولید خبر کند و برای نشریات ملی ، منبع معتبر جدید ترین اخبار استان و غرب کشور باشد . و ناگفته پیداست که برای اینکار نیازمند منابع مالی است . به نظرم میرملاس می تواند روابط پایداری با سازمان های ذیربط ( از قبیل اداره ی ارشاد ، شهرداری ها و …) بر قرار کند و با ایجاد و گسترش جریانات هنری و فرهنگی از قبیل برگزاری نمایشگاه ، جشنواره های بومی و … وجهه و اعتبار رسانه ای خود را گسترش داده و ضمن اکتفاء نکردن به جذب آگهی و تبلیغات منابع درآمدی مشروعی برای خود دست و پا کند .
ـ میر ملاس باید بکوشد مستقل بماند و در دام سیاست بازان گرفتار نشود . مغرور نشود ومرجع و تریبون دردمندان و حوزه ی معرفی نخبگان بومی باشد ، بدون این که حتی به آنها هم وابسته شود . نشریه ی سیمره یک نمونه از رسانه های مستقل است که می تواند الگویی رسانه ای برای میرملاس و دیگر رسانه های بومی ما باشد .
ـ نگارنده در این نوشتار میرملاس را به عنوان یک سایت ، یک رسانه و یک نشریه الکترونیکی نامید . میرملاس همه ی اینهاست بعلاوه ی مخاطبانی پرشمار و مشارکت جو و فهیم . بنا بر این گردانندگان خوب این سایت بایستی موقعیت خاص و منحصر به فرد خود را دریابند و از اکتفاء به این مسئولیت خرسند نشوند . بی گمان از این بهترهم می توان بود .
ـ و در نهایت اینکه در پشت هر اثر شگرف و دستاورد بزرگ و ماندگاری روحیه ای خستگی ناپذیر و اراده ای سترگ قرار دارد . میر ملاس اگر می خواهد رو به آینده داشته باشد ، باید حتی با وجود موانع و مشکلات به بقای خود ادامه دهد . و بکوشد از یک نشریه ی الکترونیکی به یک مرکز و بنیاد رسانه ای معتبر بدل شود . مهم اراده است و بس . عنصری که گردانندگان فهیم میرملاس به قدر کفایت از آن برخوردارند .

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=16438

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 10در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱۰
  1. خیلی متن بلند بود من که نخوندمش اما میر ملاس سایت خیلی توپی

  2. ….دیالوگی از فیلم جنگجوWARRIOR :

    “شیطانی که می شناسی
    بهتر است از شیطانی که نمی شناسی”

    میر ملاسی های خوب!
    همیشه برای روشنایی بخشیدن برقرار باشید.

  3. ممنون از متن شیوا و روشنگر لطیف عزیز. یکسالگی میر ملاس را به امین آزادبخت و دیگر همکارانش تبریک می گوییم.

  4. درود به استادم لطیف آزادبخت.همه ی حرف های گفتنی را گفتی و چیزی برای گفتن ما نگذاشتی آقا. دست مریزاد

  5. سلام
    همش که شد تعریف….
    چهار تا نقد هم وارد می کردید کاشکی….

  6. میرملاس از نظر احترام به مخاطب ودرج افکار واندیشه های مختلف به مراتب از سیمره موفق تر عمل کرده است.

  7. درود و خسته نباشی استاد ارجمند
    لطیف آزادبخت.

  8. پیشنهاد میکنم متن ها را کوتاه بنویسید تا اگر هم مهمان داشتیم بانگاهی گذرا متن را بخوانیم وبه مهمان هم گوش دهیم

  9. متن خیلی طولانیست

  10. سلام خبرگزار نمیخواید؟ هوز میرملاسی ها

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.