- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

نگاهی به کارنامه یک ساله ی میرملاس

31525742303244911725

 

لطیف آزادبخت/ میرملاس نیوز:

رسانه و مخاطب/ نگاهی به کارنامه ی یک سال فعالیت رسانه ای ” میرملاس نیوز ”

 

 

” جورج اورول ” ( نویسنده ی کتاب معروف ” قلعه ی حیوانات ” ) در مقاله ای ، از یک نشریه ی قدیمی آمریکایی به نام « بوستر » یاد می کند که خود را به عنوان نشریه ای ” غیر سیاسی ، غیر اخلاقی ، غیر ادبی ، غیر آموزشی ، غیر مترقی ، غیر منسجم و غیر معاصر ” معرفی می کرد . دیدن و درک جهان از خلال چنین نشریه ای که به تعبیر ” زیگمونت باومن ” هویت خود را با استفاده از ” مجموعه ای از فقدان ها ” سرهم بندی می کند ، احتمالاً برای نویسندگان و خوانندگانش باید بسیارجذاب و البته بی دردسر بوده باشد . اما اگر دقیق تر به روش بدیع و جالب توجه این نشریه در معرفی خودش نگاه کنیم ، در می یابیم که هر نشریه ای برای گسترش دامنه ی نفوذ خود ، به شکل طبیعی گرایش به آن دارد که به هیچ عنوان و گروهی وابسته نشود . امروزه به استثنای نشریات آموزشی و تخصصی ( مثلاً نشریات ادبی و نشریات سازمان های دولتی ) که خواسته یا ناخواسته انتظارات و علائق طیف خاصی از خوانندگان را نمایندگی می کنند، ( و باید گفت همین وابستگی هم عامل اصلی کمبود مخاطب آنهاست ) ، هیچ نشریه ی سراغ نداریم که با تقبل مسئولیت سنگین وابستگی به گروه یا سلیقه ای خاص دست و پای فعالیت رسانه ای خود را ببندد و برای خود محدودیت ایجاد کند . دقیقاً به همین دلیل است که نشریات و رسانه های عمومی اقبال بیشتری برای ماندگاری و جذب مخاطب دارند . قرینه ی این ادعا نیز درست است زیرا هر رسانه ای به محض پذیرفتن تعهدی ، دامنه ی مخاطبان خود را کاهش داده و این روند آنقدر محدود و محدوتر می شود تا اینکه آن رسانه ، بی کم و کاست به یک رسانه ی فرقه ای بدل شود .
در دوران ما که ” عصر انفجار اطلاعات ” نام گرفته است ، این مناسبت حتی حادتر هم شده است . امروزه شکل سنتی نشریات مکتوب ( چاپی ) هم دچار تغییر شده و هر نشریه ای که بخواهد در بازار رقابت بماند ، بی تردید باید به دنبال تأسیس نسخه ی آنلاین هم باشد . ” نیوزویک ” در چند روز اخیر و بعد از هشتاد سال فعالیت حرفه ای و تغذیه ی رسانه ای حدود سه نسل از خوانندگان بین المللی خود به طور کامل انتشار نسخه ی چاپی خود را متوقف کرد و با نیشتر زدن به نوستالژی دهها میلیون خواننده ی ثابت و علاقمند ، به دنبال عرضه ی مواد رسانه ای خود از طریق فروش اینترنتی است . اکتفای مدیران این نشریه ی بین المللی به حدود ۱۵ میلیون خواننده ی آنلاین همانقدر که زنگ خطری جدی برای دوستداران جراید مکتوب است ، هشداری نیز هست به دیگر نشریات الکترونیک حرفه ای که منبعد برای باقی ماندن در عرصه ی رقابت باید بتوانند با غول های رسانه ای قدرتمندی چون ” نیوزویک گلوبال ” رقابت کنند .
شرط نخست بقا و پایداری هر نشریه ای ( خواه چاپی ـ کاغذی و خواه الکترونیکی ) خواننده است . دسترسی آسان ، ارزان و سریع به اطلاعات گرچه به مرور به محدود شدن یا توقف کامل شکل سنتی مبادله ی اخبار و متون خواهد شد ، اما رقابتی به همین اندازه سهل الوصول و نامحدود در میان رسانه های اینتر نتی برقرار خواهد کرد . و به نظر می رسد که در این میدان رقابت تنها رسانه های مرجع خواهند توانست خواننده ثابت یا رو به فزونی داشته باشند . هرنشریه ای که بخواهد ماندگار باشد باید بتواند نسلی از آفرینندگان متون را گرد آورد و روابط فنی و حرفه ای و حتی عاطفی خود را پیوسته با آنان حفظ کند . نشریه ای در طوفان مبادله ی نامحدود متون و گفتارها باقی خواهد ماند که به جای کپی کردن و ارجاع به نشریات دیگر ، بکوشد مرجع مستقلی برای تهیه و فراوری مواد و متون رسانه ای باشد . بازنشر مطالب جذاب سایت ها و وبلاگ های خبری ، تحلیلی وادبی کار آسانی است که از هر وبلاگی بر می آید . شرط ماندگاری و بقا در این عرصه ی پر از رقابت مولد و سازنده بودن است .
البته جذب مخاطب هم در هر صورت تابع یک قاعده ی نا نوشته است که اگر بخواهیم آن را صورتبندی کنیم ، شاید این عبارت مسأله ساز بتواند آن را بیان کند : « جذب مخاطب ، اما نه هر مخاطبی » . این قاعده ی اخلاقی به منزله ی آن است که به هر حال یک رسانه ی مرجع و معتبر معیارهایی برای خود دارد و حاضر نیست ولو به قیمت جذب مخاطب بیشتر تن به ابتذال ، سطحی نگری و اغفال خواننده بدهد . می توان دم و دستگاه رمل و اسطرلاب و فال و نسخه ی طلسم و جنگیری هم راه انداخت و سیل خوانندگان ساده دل را به سمت خود گسیل کرد ف اما تکلیف اعتبار حرفه ای چه می شود ؟ از سوی دیگر هم به هیچ ضرب و زوری نمی توان پسوند اطلاق بر نشریه ای بست که درهر حال می خواهد به شکل نرمال و نسبی و با حفظ استقلال و اعتبار خود برای طیف گسترده ای از علایق و سلایق یک نشریه ی محبوب و خواستنی باشد . این مرز باریک میان اعتبار حرفه ای و ابتذال ( از هر نوعش ) احتمالاً حتی برای گردانندگان نشریه ی بوسترهم مهم بوده است . چه این که به دوش کشیدن مسئولیت وابستگی های عدیده نیز می تواند ابتذال ژرف تری را به دنبال داشته باشد که بسیار موذیانه تر و ( به خاطر عرضه ی شیک و پیک و نفاق آلودش ) خطرناک تر از ” ابتذال اخلاقی ” به معنای عام کلمه است .
با وجود تمامی این باید و نباید ها و ” اما ” و ” اگر” ها می توان پرسید که « یک رسانه باید چکار کند که رسانه ای پر طرفدار باشد ؟ بدون آن که در ورطه ی ابتذال بیفتد ؟ » طبیعی ترین پاسخ به این پرسش این است که « … معلوم است ، یک نشریه ی پر مخاطب باید نشریه ای عمومی باشد . و ناگفته پیداست که شرط تخصصی بودن که از میان برخیزد نخستین حلقه ی ” فقدان ها ” شکل گرفته است . نشریه باید غیر تخصصی ( یعنی غیر ادبی ، غیر ورزشی ، غیر سیاسی ، و … ) باشد .
شرط دیگر جذب و نگهداریِ مخاطب برای یک رسانه این است که مندرجات آن نیازمند نوع خاصی از سلایق و پیش نیازها نباشد و همانقدر که برای یک یا چند قشر یا گروه از خوانندگان دارای جذابیت است ، برای اقشار و گروههای دیگر نه تنها توهین آمیز یا غیر قابل تحمل نباشد بلکه مواد رسانه ای جالب توجهی نیز برای آنان در چنته داشته باشد . بنا بر این نشریه باید غیر اورگانیک ، غیر منسجم ، غیر صنفی و … باشد . ( منظور از غیر ارگانیک این است که که میان مواد رسانه ای آن لزوماً رابطه ی تابعیت و جامعیت شکلی و معنایی برقرار نباشد. ) به عبارت دیگر مواد و متون رسانه ای باید متنوع ، جذاب ، و غیر قابل دسترسی در رسانه ها ، سایت ها یا وبلاگ های دیگر باشد . اگر مخاطب ببیند که در یک سایت هر متن و خبر و تحلیلی تکراری است و گاه با یک یا چند ” کلیک ” می تواند به همان اخبار و تحلیل ها ( گاه حتی به طور کامل تر هم ) دسترسی داشته باشد ، به محض چند بار جست و جوی منبع آن خبر یا گزارش ، برای دسترسی سریعتر از آن به بعد سایت واسطه را حذف خواهد کرد و مستقیما ً به سراغ منبع اصلی خواهد رفت . از سوی دیگر اگر تمام یا اکثر مطالب یک رسانه به شکل سیستماتیک دنباله ی منطقی همدیگر باشند ( یعنی مثلاً شعر بومی ، خبر بومی ، عکس و گزارش و … بومی باشد ) در این صورت چنین رسانه ای یک رسانه ی بومی و فرقه ای است و تنها قشر خاصی از مردم را مخاطب خود می داند .
شرط دیگر جذب مخاطب این است که سطح وسیع تری از سنین و نگرش ها و دامنه ی فراخ تری از سطوح تحصیلی را در بر بگیرد . نباید خوانش رسانه نیازمند کلاس خاصی از تحصیلات ( رسمی یا غیر رسمی ) یا سطح خاصی از دانش ، تخصص یا تشخص باشد . بنا بر این به محض اینکه قید تشخیص و تخصیص هم از دست و پای نشریه باز شود ، خواسته یا ناخواسته حلقه های دیگری از تعهد نیز باید نادیده گرفته شود . همانقدر که یک دکتر ادبیات می تواند در یک نشریه ی عمومی قدرتمند مطالبی در راستای علائق حرفه ایش بیابد ، دانشجوی او هم باید بتواند در همان نشریه عرصه و مجالی برای عرض اندام پیدا کند . همسر و فرزندان او هم باید بتواند چیز دندان گیری در آن پیدا کنند .
ادامه دادن این سیکل از باید ها که به شکل اجتناب ناپذیری سیکل موازی فقدان ها را نیز باز تولید می کند ، و کشاندن آن به عرصه ی امور اخلاقی و انتظارات روانی مخاطبان ، برای همه ی ما که به هر حال مقید به جدولی از ارزش ها هستیم قابل تحمل نیست. هدف نگارنده از ترسیم این مقدمه این بود که نشان داده شود چقدر دامنه ی خواسته ها و انتظارات ما ، گاه متقابل و متقاطع هستند . و اینکه چگونه پایبندی به امری ، ناخواسته چشم پوشی از امور دیگر را الزام آور می کند . نتیجه این که اگر بخواهیم بدون یک خود زنی ناخواسته ، فاصله ی خود را با جدول ارزش های آمریکاییان اهل رسانه ( از نوع قدیمی اش گرفته تا نوع معاصرش ) حفظ کنیم ، در می یابیم که بسیاری از پیشفرض های آن نشریه ی آمریکایی مقرون به واقع بوده است . و اگرهمین امروز هم نگاهی منصفانه به بسیاری از رسانه های پر طرفدار امروزی خودمان بیندازیم در می یابیم که خواسته یا نا خواسته از آرمان و شعار نشریه ی قدیمی بوستر پیروی می کنند . اگر فرقی هم هست مربوط به همان جدول ارزشها و تفاوت مدرنیته ی آمریکایی با مدرنیته ی ناتمام و ” ناموزون ” ماست .
میرملاس نیوز به عنوان رسانه ای که همچون هر رسانه ی دیگری چشم به جذب مخاطب بیشتر دارد ، تاکنون دامنه ی متنوعی از مخاطبان خود را با تهیه ی مواد رسانه ای از خبر و گزارش گرفته تا مقاله و شعر و طنز و گفت وگو حفظ کرده و نسبت به دامنه ی جغرافیایی مخاطبانش بی تردید از نخستین ها بوده است . اگر بخواهیم رمز این موفقیت را دریابیم باید تفاوت های این نشریه با دیگر نشریات همسطح را در یابیم . من در ادامه برخی از ویژگی های میر ملاس را که فکر می کنم منشاء جذابیت این نشریه هستند تیتر وار بر می شمارم . و می کوشم که با مشخص کردن این امتیازها تفاوت های این رسانه را با رسانه های مشابه ( البته بدون نام بردن از آنها ) برجسته کنم . طبیعی است که میرملاس اگر می خواهد همچنان قدرتمند در صحنه بماند باید بکوشد این برجستگی ها را بیشتر کند و از دامنه ی آسیب های احتمالی نیز که به سهولت قابل تشخیص هستند بکاهد .
ـ میرملاس اسم باسمایی دارد . این عنوان مطنطن و موزون که به سهولت قابلیت آوانگاری دارد ، پیوستگی این نشریه را با عناصر بومی حوزه ی میانی زاگرس برجسته می کند و پسوند ” نیوز” نیز نشان دهنده ی استعداد این نشریه برای ایجاد نوعی گفتمان یا لا اقل تبادل و همپوشانی معنایی میان عنصر ” بومیّت ” با عناصر و اِلِمان های مدرن است .
ـ میرملاس متنوع است و همیشه برای مخاطبانش حجم قابل قبولی ازمتون و مواد رسانه ای ، از خبر و گزارش و تحلیل اخبار گرفته تا عکس و مقاله و شعر و داستان و طنز و … را در چنته دارد و ( بخصوص بعد از پا گرفتن نشریه ی ” پیشوک ” ) حتی برای کودک و نوجوان هم متون خبری و تحلیلی دارد .
ـ میرملاس هر چند ساعت یکبار به روز رسانی می شود و با احترام به شعور مخاطبانش می کوشد که حتی المقدور درهر مرحله ی به روز رسانی مطالب و مواد رسانه ای تازه ای را عرضه نماید . تغییری را ایجاد کند و به مخاطب بگوید که « ما می فهمیم که وقت شما و سلایقتان ارزش دارد و به قدر توانمان کوشیده ایم که حتی اگر شده است اندکی ، با چند ساعت پیش تفاوت داشته باشیم . »
ـ میر ملاس یک نشریه ی عمومی به معنای مطلق کلمه است . و پسند ها و سلایق هیچ قشری از خوانندگان و نویسندگان خود را بر دیگری رجحان نمی دهد . ممکن است کمی سبقه و سلیقه اش به اهل ادب و هنر نزدیک تر باشد ، اما هرگز در خارج کردن هر مطلبی ولو اینکه اثری درخشان باشد ، از تیتر نخست درنگ و تردید نمی کند . میان نویسندگانش تفاوت نمی گذارد و بسته به علائق مخاطبانش به شکل مداوم معیارهای خود را ارتقاء می بخشد .
ـ میرملاس از نظر طراحی ستون ها و نحوه ی به روز رسانی تدریجی مطالب و نوع صفحه آرایی و چیدمان ستون ها و نوع خط و فونت مطالب ، حرفه ای و چشم نواز ، و از نظر حجم اطلاعات و متونی که تولید می کند پُر و پیمان است .
ـ میرملاس آبرو و منزلت و محبوبیتی کم نظیر در بین آفرینندگان متون و گفتارها دارد و شاید بتوان گفت که بعد از نشریه ی ” سیمره ” و یکی دو نشریه ی دیگر، یکی از قدرتمند ترین رسانه های منطقه و ارگان غیر رسمیِ معتبر ترین جریانات ادبی ، فرهنگی و هنری استان و منطقه ی ماست .
ـ میرملاس تخصصی نیست اما در هر حوزه ای از امور رسانه ای گاه متونی در آن درج می شود که با مطالب تخصصی ترین نشریات کشوری قابلیت رقابت دارد . برای همین است که دارندگان تحصیلات عالی وتکمیلی نیز از جمله ی آفرینندگان متون و مخاطبان آن هستند .
ـ میرملاس به شکل گروهی هدایت می شود و بخشی از نخبگان رسانه ای ما پشت این نشریه ی الکترونیکی به شکل شبانه روزی در تلاش هستند که همه ی ما باید سپاسگزار این جان های ” شیفته ” و آزاده باشیم که بدون هیچ مزد و منّتی در تلاش هستند که پُل این ارتباط فکری و فرهنگی ثمر بخش باشند .
حال که برخی از امتیازات میر ملاس را بر شمردیم بد نیست اشاره ای گذرا نیز داشته باشیم به کمبود ها و آسیب های محتملی که ممکن است بر سر راه این رسانه ی پر مخاطب قرار گیرد :
ـ میرملاس باید به سمتی برود که منبع نخست متون خود باشد . و این به معنای آن است که حتی المقدور باید از کپی کردن متون دیگر نشریات بکاهد و با برقراری ارتباط مستمر با نخبگان فرهنگی ، ادبی و هنری منطقه شأن مرجع بودن خود را حفظ کند .
ـ میرملاس باید تولید خبر کند و برای نشریات ملی ، منبع معتبر جدید ترین اخبار استان و غرب کشور باشد . و ناگفته پیداست که برای اینکار نیازمند منابع مالی است . به نظرم میرملاس می تواند روابط پایداری با سازمان های ذیربط ( از قبیل اداره ی ارشاد ، شهرداری ها و …) بر قرار کند و با ایجاد و گسترش جریانات هنری و فرهنگی از قبیل برگزاری نمایشگاه ، جشنواره های بومی و … وجهه و اعتبار رسانه ای خود را گسترش داده و ضمن اکتفاء نکردن به جذب آگهی و تبلیغات منابع درآمدی مشروعی برای خود دست و پا کند .
ـ میر ملاس باید بکوشد مستقل بماند و در دام سیاست بازان گرفتار نشود . مغرور نشود ومرجع و تریبون دردمندان و حوزه ی معرفی نخبگان بومی باشد ، بدون این که حتی به آنها هم وابسته شود . نشریه ی سیمره یک نمونه از رسانه های مستقل است که می تواند الگویی رسانه ای برای میرملاس و دیگر رسانه های بومی ما باشد .
ـ نگارنده در این نوشتار میرملاس را به عنوان یک سایت ، یک رسانه و یک نشریه الکترونیکی نامید . میرملاس همه ی اینهاست بعلاوه ی مخاطبانی پرشمار و مشارکت جو و فهیم . بنا بر این گردانندگان خوب این سایت بایستی موقعیت خاص و منحصر به فرد خود را دریابند و از اکتفاء به این مسئولیت خرسند نشوند . بی گمان از این بهترهم می توان بود .
ـ و در نهایت اینکه در پشت هر اثر شگرف و دستاورد بزرگ و ماندگاری روحیه ای خستگی ناپذیر و اراده ای سترگ قرار دارد . میر ملاس اگر می خواهد رو به آینده داشته باشد ، باید حتی با وجود موانع و مشکلات به بقای خود ادامه دهد . و بکوشد از یک نشریه ی الکترونیکی به یک مرکز و بنیاد رسانه ای معتبر بدل شود . مهم اراده است و بس . عنصری که گردانندگان فهیم میرملاس به قدر کفایت از آن برخوردارند .