تاریخ : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
5

داستان کوتاه

  • کد خبر : 17544
  • 28 دی 1391 - 13:00

  بدزخم     دکتر می گوید دهانت را باز کن. می گوید این طوری نه، گنده باز کن! باید دندان عقلت را بکشی. به این فکر می کنم که تو، چقدر شبیه بودی به این دندان عقلی که دکتر می گوید. پوسیدگی نداشتی ولی سیستم من را ریخته بودی به هم و جای بقیه را […]

zakhm 

بدزخم

    دکتر می گوید دهانت را باز کن. می گوید این طوری نه، گنده باز کن! باید دندان عقلت را بکشی. به این فکر می کنم که تو، چقدر شبیه بودی به این دندان عقلی که دکتر می گوید. پوسیدگی نداشتی ولی سیستم من را ریخته بودی به هم و جای بقیه را تنگ کرده بودی
    دندانم مقاومت می کند، لثه ام هم. نمی خواهند از هم جدا شوند، بعد این همه سال ریشه دواندن و همسایه بازی… .
….. اشکم می ریزد از گوشه چشمم. دکتر می پرسد خوبی؟ با سر اشاره می کنم که یعنی آره، می گوید: نباید درد داشته باشه با اون همه آمپول بی حسی.

    دهمین گاز استریلی است که چپانده ام توی دهنم، خونش بند بیا نیست. دست هایم شده اند یک تکه یخ، سرم داغ است، گیج می رود و درد می کند، دهانم طعم خون می دهد، حرف نمی توانم بزنم، می خواهم صد سال سیاه جای بقیه باز نشود!

    گریه می کنم. همکارم می گوید درد می کنه مگه؟ سرم را تکان می دهم. دلم می خواهد بگویم «هنوز هم آره» ولی آدم با حرکت سرش فقط می تواند بگوید «آره»، نه بیشتر.

    دکتر می گوید که یخ بگذار روش، می بنده خون رو. نه دکتر، فایده ندارد، من قبلاً، سال ها قبل امتحان کرده ام، یخ هم جواب نمی دهد… طول می کشد… زمان می برد… .

    همکارم می گوید: لابد تو بدزخمی، من کشیدم دو ساعت بعدش تمام شد، بسته شد، تو دو روز ونیم است که کشیدی، هنوز مثل ساعت اولش خون می آید. چه خوب که همکارم از تکان دادن سر فقط می گیرد که یعنی آره … .

    دکتر می گوید دهانت را باز کن، باز می کنم. می گوید این طوری نه، گنده باز کن! می گوید: ببین، هم زخمش بسته شده، هم اینکه چه تر و تمیز جای بقیه باز شده.

    جای خالی اش هنوز درد می کند… دکتر نمی داند.

اعظم ایرانشاهی

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=17544

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 3در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۳
  1. به عنوان یک مصرف کننده: هم خلاقانه است هم بی مزه! اگر اشتباه میکنم، شما بگید

  2. هوس داستان کردم خوندم ولذت بردم.یادشعرمصطفی خدایگان افتادم (اکه اشتباه نکنم):
    دکترهمیشه
    می گویدپرهیزکن
    جشم های توکه ضررندارند
    دکترهمیشه چرندمی گوید
    چشمهای توکه آبله نیستندبیفتندبه جانم ودست وپایم رازخم کنند
    دکترنمی دانددردمن چیست
    دکترفقط می داندکه من بیمارم
    ومی گویدورزش کن
    دکتراگرمی دانست دردمن چیست حتمابرایم ماری جواناتجویزمی کرد
    یالااقل می گفت بروبمیر
    من حتم دارم این دکترچشمهای توراندیده
    وگرنه اینقدرحرف مفت نمیزد
    دکترمریض است

  3. دکتر مریض است..موافقم

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.