احتمالات
…
سینما را ترجیح میدهم.
گربهها را ترجیح میدهم.
بلوطهای کنار رود وارتا را ترجیح میدهم.
دیکنز را به داستایفسکی ترجیح میدهم.
خودم که آدمها را دوست دارد،
بر خودم که عاشق بشریت است، ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم نخ و سوزن دمِ دستام باشد،
چون ممکن است لازماش داشته باشم.
رنگ سبز را ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم برای هر چیزی
دنبال مقصر نگردم.
استثناها را ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم زودتر از خانه بیرون بروم.
ترجیح میدهم با دکترها، دربارهی چیزهای دیگر صحبت کنم.
تصویرهای قدیمیِ پُر از خطهای ریز را ترجیح میدهم.
مزخرف بودنِ شعر نوشتن را
به مزخرف بودنِ شعر ننوشتن ترجیح میدهم.
در روابط عاشقانه،
جشنهای بیمناسبت را ترجیح میدهم،
تا بتوانم هر روز را جشن بگیرم.
اخلاقگرایان را ترجیح میدهم،
آنهایی را که هیچ وعدهای نمیدهند.
مهربانیِ حسابشده را
به اعتمادِ بیشازحد ترجیح میدهم.
منطقهی غیرنظامی را ترجیح میدهم.
کشورهای اشغالشده را بر کشورهای اشغالکننده ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم به هر چیزی، کمی شک بکنم.
جهنمِ بینظمی را به جهنمِ نظم ترجیح میدهم.
افسانههای برادران گریم را به اخبار صفحهی اول روزنامهها ترجیح میدهم.
برگهای بدون گُل را به گُلهای بدون برگ ترجیح میدهم.
سگهایی که دُمشان بریده نشده را ترجیح میدهم.
چشمهای روشن را ترجیح میدهم، چون چشمهای خودم تیرهاند.
کشوهای میز را ترجیح میدهم.
چیزهای زیادی را که در اینجا از آنها نامی نبردهام،
به چیزهای زیادی که خودم ناگفته گذاشتهام ترجیح میدهم.
صفرهای تنها را به صفرهای بهصفشده برای عدد شدن، ترجیح میدهم.
تعیین زمان توسط حشرات را به تعیین زمان توسط ستارهها ترجیح میدهم.
ترجیح میدهم بزنم به تخته.
ترجیح میدهم نپرسم چقدر و کِی.
ترجیح میدهم این احتمال را درنظربگیرم
که دنیا به یک دلیلی بهوجود آمده است.
…
ویسواوا شیمبورسکا – برگردان : ملیحه بهارلو
ترجیح میدهم این احتمال را درنظربگیرم
که دنیا به یک دلیلی بهوجود آمده است.
…
جهنمِ بینظمی را به جهنمِ نظم ترجیح میدهم.
…
…
برگهای بدون گُل را به گُلهای بدون برگ ترجیح میدهم.
….
ترجیح میدهم نپرسم چقدر و کِی.
…
من ترجیح میدهم
در این شعر از ترجیح زیاد استفاده کنم.