- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

دموکراسی با پاره کردن عکس..!؟

[1]  دموکراسی با شلاق ..!؟
دموکراسی با پاره کردن عکس..!؟
با اعلام رسمی ستاد انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی ، تبلیغات انتخاباتی آغاز شد .
حدود ساعت ۱ بامداد از سر بیخوابی و دلتنگی که گاه به سراغم می آید تصمیم گرفتم قدم هایم را بر بستر خسته ی شهر بگذارم شهر مثل شبهای دگر ساکت نبود و زیر تصاویر خندان کاندیداها به خواب می رفت یکی از دوستانم که تازه نمای ساختمانش را تمام کرده بود جلوی درب ایستاده و سرمای زمستان از دستهای حلقه شده و لرزش صدایش پیدا بود با خنده گفت : وایسادم عکس نزنن رو سنگ نمای ساختمان.
خنده اش را از سر بی حوصلگی با خنده سردی جواب دادم رفتم سراغ دوستم سیامک کلی در مورد انتخابات صحبت کردیم و از همایش کاندیداها که این روزها ورد زبان همه است در حین گفتگو چشممان به هندوانه سبزی افتاد که کنار محل تجمع کلیه کاندیداها بود (میدان معلم ) برمزار شهدای گمنامی که در این هیاهو از هر روزشان گمنام ترند .
جوانی عکس پاره می کرد و به یک باره دو ماشین ایستادند از طرفداران فردی که عکسش پاره شده بود آوارشدند بر پسری که قد کوتاهی داشت و سنش به ۲۰ سال یا کمی بالاتر می زد آوارمشت و شلاق دلم را درد آورد کنار زدیم و با التماس فرد را از زیر دست و پای آقایان در آوردیم جریان به همین ختم نشد فرد بیچاره به کاندیداها و آن افراد فحاشی می کرد که این موجب شد جوانی با همان سن و سال به او حمله ور شد و با شلاق او را به باد کتک بگیرد اشک در چشمانم جمع شده بود پریدم بالای سر پسرک و آخرین جرعه این جام به نام من افتاد و ضربه ای بر پهلویم وارد کرد رفتند و پسرک مانده بود با تعدادی از عکسهایی که بر روی زمین ریخته بود .
شب را نخوابیدم تا سپیده صبح و هنوز نگرانم ، میترسم از دست های که شلاق می زنند و پهلوهای که شلاق می خورند می ترسم که هر برگه رای از شلاقی عبور کند، می ترسم چقدر سهم من از دلتنگی بیشتر شده است، دوست من ، برادر من، برای گفتن واژه درخت مگر چند حرف لازم است ، دمکراسی با شلاق ..!؟ دموکراسی با پاره کردن عکس ..!؟ زیربار غم شهرم جگرم می سوزد به خدا بال و پرم ،بال و پرم می سوزد.