- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

آثار استاد رحمانپور و قانون کپی رایت

 

 فردین صحرایی / میرملاس نیوز : 

دل نوشته ای پیرامون آثار جدید استاد ایرج رحمانپور و قانون کپی رایت(حقوق مولفین و مصنفین)

 

کشور ما شاید تنها کشوری باشد که قانون جهانی کپی رایت یا حق تالیف مولفین و مصنفین و خالق آثار ادبی و هنری در آن به رسمیت شناخته نشده و اجرا نمی گردد. بی تردید همگی شاهد بوده ایم که بسیاری از آثار هنری ما اعم از فیلم های سینمایی یا آثار موسیقیایی و غیره به راحتی تکثیر و توزیع می گردد و هیچگونه حقی شامل حال پدید آورندگان نمی شود.در حالی که خلق یک اثر هنری  مستلزم صرف هزینه های کلان و وقت و زمان و بسیاری مقولات دیگر است که هنگام انتشار آن بایستی حقوق مولف یا مولفین این آثار در اختیار آنها قرار گیرد.در غیر این صورت و انتشار و توزیع غیر مجاز و سودجویانه آثار هنری باعث دلسردی،نا امیدی و سرخوردگی هنرمندان و خالق آثار هنری می شودو فضایی تیره وتار وسایه ای از شکست بر آنها چیره می گرددوبسی جای تاسف فراوان است که حتی اقشار فرهیخته و دانشگاهی هم از این قاعده مستثنا نیستند و با صرف هزینه ی اندک و تکثیر آثار هنری حاصل تلاش و مرارت ها و کوشش یک هنرمند را به باد می دهند و گویی که شوربختانه این عمل ناجوانمردانه و مصداق بارز سرقت و تاراج،قبح و زشتی خود را در جامعه از دست داده و همه گیر شده است.

واگویه ی گله مندی و شکواییه ی بسیاری از هنرمندان این سرزمین پیرامون این پدیده ی زشت و پلید حکایت بس دراز دامن و گسترده است که ریشه های آن به عوامل بسیاری از جمله منشاء تاریخی ،روانشناسانه،جامعه شناخنی،سیاسی و فرهنگی دارد که از حوصله این مقال خارج است.هدف از بیان این مقدمه اشاره ی موردی به مصداق کپی رایت در مورد آثار آقای ایرج رحمانپور هنرمند ارجمند و گرانقدرمان می باشد.که در مورد بسیاری از آثار ایشان شاهد دست به دست شدن و تکثیر غیر مجاز آهنگ ها و کارهای ایشان هستیم.طی ملاقات ها و دیدار های حضوری که در خدمت ایشان بودم،گله مندی و دلخوری ایشان را در مورد آثار اخیرشان تحت عنوان ((هنا)) و آخرین اثر ایشان با آهنگسازی آقای حسین پیرنیا که گویا شنیده ها حاکی از این است که عنوان ((وانو)) به آن اطلاق شده و پس از ماه محرم به طور رسمی منتشر می گردد،شنیده ام.و گویا این قضیه پایانی ندارد وهمچنان ادامه دارد و خواهد داشت.استاد ر حمانپور در این مورد دل پر خونی دارند و حتی در گفته هایشان به  تلویح این گونه اشاره داشتند که اگر وضع به همین منوال باشد که حاصل یک سال زحمت گروهی ایشان و دیگران اینگونه به تاراج  رود،دیگر هیچ آلبومی را منتشر نکنند و همگی یاران و دوستداران و خیل عظیم مشتاقان صدای اساطیریشان را از شنیدن آثارشان محروم کند.

هنرمندی که سالهای متمادی و طولانی به تحقیق و پژوهش  در فرهنگ بومی و موسیقی فولکلوریک و مباحث زبان شناسی و شعر و پاسداشت زبان وادبیات و فرهنگ و هنر  نواحی زاگرس نشین همت گماشته و موسیقی و نواها و نغمات بسیاری که در گیرودار هجوم دوران مدرن و سیطره ی الزامات مدرنیسم،داشت به بوته فراموشی سپرده میشد را از اعماق تار یخ و فرهنگ این نواحی بیرون کشید و رنگ و بو و هویتی جهان شمول و فراملی به آن بخشید.شیفته و شوریده ای که بدوی ترین شکل آوایی موسیقی که قدمتی به درازنای تاریخ بشریت دارد را از بطن آیین ها و اساطیر و افسانه ها و باورهای مردمان  استخراج نمود و هوره و شکل بدوی تر و محزون آن یعنی مور را جانی دوباره بخشید و راهی را آغاز کرد و چراغی برافروخت که بسیاری از فرزندان این سرزمین از روشنایی این نور وراه گشوده بهره مند خواهند شد و دیگر بار کسانی برخاسته از متن این فرهنگ پنجره هایی نو و چشم اند ازهایی بدیع بر ساحت این فرهنگ خواهند گشود.و از سرچشمه ی این مفاهیم و معانی بی تردید آموزه هایی روشنگرانه در اختیار این نسل و نسل های آینده قرار خواهد گرفت که زیباترین و ارزشمندترین ارزشهای انسانی و مکنونات بشری در آن مستتر است.

این گونه است که ایرج تنها یک آوازه خوان نیست او خنیاگر غمگینیست که تار وپود اندیشه ها و دغدغه ها و د ل مشغولی هایش ریشه در آب و خاک زاگرس نشینان دارد و به ستایش زندگی از دریچه ی سرایش اشعارش برخاسته که تو گویی که این صدا جنسی از فرازمان و فرامکان دارد  ودر بند لحظه ی اکنون نیست.تاریخ و آیین ها و باورهای زیست این مردمان  را زیسته و در تنهایی ابدیش که در اشعار و صدای آهنگین و حماسی اش نمایان است،زایشی دیگرگون و با شکوه از روایت پردرد وغمگنانه ی زندگی ارائه می د هد. هنرمندی گرانقدر و بی همتا چون ایرج شایسته ی قدردانی و ستایشی در خور ایشان است.بنابر این با این شرح می خواهم ابتدا به خودم و سپس به سایر دوستدارن و مشتاقان صدای ایرج بزرگ،یادآور شوم که قدردان ایشان و آثارشان باشیم و پاس بداریم زحمات و کوشش هنرمندی بزرگ را که عمر و زندگی خود را وقف روشنگری و خلق زیبایی نموده است.

شنیده هایی که در ارتباط با دوستان خارج نشینم پیرامون همین قانون کپی رایت داشته ام،حکایتی دیگر و بس متفاوت از اوضاع این سرزمین است.چنان که می گفتند که در ممالک اروپایی و کشورهای توسعه یافته چنین است که هنگامی که کسی اقدام به خریدن یک اثر هنری می کند،پس از پرداخت هزینه ی آن ،همان لحظه سهم مولف وخالق اثر هنری در وجه وی پرداخت می گردد و این حالت تا پایان عمر مولف ادامه خواهد داشت و خالقی که حتی  یک اثر یا آثار متعددی خلق نموده باشد هر ناشر یا موسسه ای اقدام به تکثیر یا انتشار آثارش نمایند حقوق مولف و سهم وی از محل فروش آثارش پرداخت می گردد. حال با این وضعیت و قیاس آن با وضعیت نشر وتکثیر آثار هنری در کشورمان خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.