۱
بوری وه گردِ لافاوی بچیمن
وه گرد ایل بی خواوی بچیمن
بوری وه گرد بال سیپریسکی
ورِ لا آسمو کاوی بچیمن
۲
منه زَما تونه توزا بچیمن
چوی اور اَ سینه پرسوزا بچیمن
ای شهره آزیه تی هرده سالن
وه تورّ خوینالی نوروزا بچیمن
۳
شونت بِ دویری اَ شونا مچویچی
وَ سیلی قلف اَ زندونا مچویچی
بوری تا سرخَریوی بیمن ءو یَک
کِ تینی اور اَ وارونا مچویچی
…
حشمت آزادبخت
بوری تا سرخَریوی بیمن ءو یَک
کِ تینی اور اَ وارونا مچویچی
واژه ندارم که بگویم چقدر بر دل نشست…
با پوزش از همه ی اهل ادب، صرفا به عنوان یک خواننده، و یک برداشتِ غیرتخصصی:
آهنگ شعر با روح شعر هماهنگ است (عطش و شدت). اغلب مصرع ها علاوه بر وزن عروضی، از وزن طبیعیِ زبان نیز برخوردارند (به زبان طبیعی یا عادی نزدیکند). زبان شعر نسبتا اصیل و جا افتاده است. آرایه هم در قلمِ حشمت، نیاز به گفتن ندارد. در این برداشت، چند اصلاح، به عبارت بهتر چند تفاوت سلیقه بدین شرح:
بوری وه گرد بال سیپریسکی
«تُوَرّ اَر تُوَرّ » آسْمو «نِ» کاوی بچیمن
ای شهره «وارونِ خه مه ماواری»
وه تورّ خوینالی نوروزا بچیمن
بوری تا سرخَریوی بیمن ءو یَک
«هلاکی» اور اَ وارونا مچویچی
هم تو ………………………………
درود بر حشمت آزادبخت عزیز
من دیگه زبان شعریتونو میشناسم استاد
واقعا دستون درد نکنه ما که از شعراتون لذت میبریم
زیادم جالب نبود
دست مریزاد حشمت جان.
تشکراستاد
اییییییییییییییی ول
((بوری تا سرخَریوی بیمن ءو یَک))
…..مناسب (حال) بود
دلتنگ شدم….
درود بر حشمت
چه بگویم که این یکی از آن یکی بهتر و آن یکی از این یکی بهتر است…عالی بود استادم