پاتوق هنری و نمایشگاه مجازی ۴ / مرگ نقاش سنت شکن / لوسین فروید
لوسین فروید نقاش مشهور انگلیسی و نوه پسری زیگموند فروید، در سن ۸۸ سالگی و بر اثر بیماری در لندن درگذشت. لوسین فروید در سال ۱۹۲۲ در برلین به دنیا آمد.پدرش ارنست فروید، آرشیتکت و آخرین پسر زیگموند فروید، روانکاو نامی اتریشی بود.خانواده فروید در سال ۱۹۳۳ به لندن مهاجرت کرد. لوسین فروید در سال ۱۹۳۹ به تابعیت بریتانیا در آمد. نخست به سبکهای مدرن مانند سورئالیسم گرایش داشت، اما در دهه ۱۹۵۰ روش خود را تغییر داد، به نقاشی رئالیستی روی آورد و کوشید چهره و بدن واقعی انسان را با تمام کاستیها و کمبودهایش با دقت و بیباکی روی تابلو ثبت کند. آثار فروید با ژرفبینی استادانه و دقتی موشکافانه زوال و متلاشی شدن بدن را نشان میداد و شاید بهتر از هر نقاش دیگری در تاریخ هنرهای تجسمی نشان داد که بدن آدمی تا چه حد آسیبپذیر است. او فروپاشی بدن انسان را زیر تازیانه زمان رسم میکرد. یکی دیگر از کارهای معروف لوسین فروید تابلوی “ملکه” است که الیزابت دوم را نشان میدهد. هواداران دربار انگلستان انتقاد کردند که در این تابلو، فروید بنا به سبک و سلیقۀ خود، ملکه بریتانیا را زشت کشیده است. لوسین فروید بیشتر برای پرتره ها نقاشی های چهرهاش مشهور است، او به عنوان مشهورترین نقاش انگلیسی دوران خود شهرت دارد. آثار او برای تیزهوشی روان شناختی اش شناخته شده هستند و اغلب ارتباط میان هنرمند و مدل را به خوبی نشان می دهند.
—————————————————————
…
فوق العاده اند. مرسی علیآقای خوب. هر تابلو رو که نگاه می کردم انتظار غافلگیر شدن توی تابلوی بعدی رو می کشیدم. روح و زندگی توی حالات این پرتره ها کاملن مشهوده. به شدت ارتباط خوش آیندی برقرار کردم با این آثار
رئالیستی ….یعنی ذوب واقعیت ملموس و منطقی و عینی در واقعیت جادویی، واقعیتی مبتنی بر رویا و وهم…
اولین چیزی که توی این نقاشی ها نظرمو جلب کرد حس آزاد نقاش بود…حسی که توی تمامی اثرات کاملاً قابل لمسه…حسی که ترس معنایی نداره….
باتشکر ویژه ازاستا د حسین پور بخاطر حسن توجه شان ب علایق دوستان.اگه میشه درموردآلفرد هیچکاک هم بنویسید
سپاس از حسن نیت شما(س، امرائی)
——————————-
باید عرض کنم. در این زمینه بنده تخصصی ندارم
اما اگر از دوستان کسی حاضر به همکاری باشد که در این گونه زمینه ها مطلبی منتشر گردد بنده در خدمت شما عزیزان هستم.
——————————
همیشه برقرار باشید.
مرسی،خسته نباشید…
ممنون استاد ،واقعا حالت درونی هر پرتره در تصویرها به خوبی نشان داده شده و حس خاصی به بیننده میده.
برای من که اینطور بود. . .
مخصوصا بافتها که به خوبی روی تصاویر تاثیر گذاشته بودن.
به خاطر درج این آثار از آقای حسینپور سپاسگزاری میکنیم. کار بسیار خوبی برای شناساندن هنر معاصر انجام میدهید امید که ادامه داشته باشد.
پیشوک
اگراستاد براستی خردمند باشد،ازما نمی خواهد که به خانۀ معرفت او داخل شویم،بلکه ما را به آستان اندیشۀ خودمان بار می دهد.به نقلی دیگر استاد خردمند دانه ای در درون افکار ما نمی کارد،بلکه دانه های ما را می رویاند.
«اندیشه واحساس»شاهکارهای هنری را بوجود می آورد و درج شاهکارهای بزرگان شهیر جهانی که با انتخاب و درایت استادحسین پور همراه بوده،میتواند جویندگان را به حقیقت هنر نزدیکتر سازد
_________________________________________________________________________________
«دیـــویـــد هاکنی» بـا طـعــم «لــوســـیـــن فروید»
فروید و خانواده اش در سال ۱۹۳۳ و برای فرار از دست حزب نازی به انگلیس اسباب کشی کردند و در سال ۱۹۳۹ ملیت انگلیسی را پذیرفتند. او تحصیلات خود را در مدرسه هنر لندن و دیگر مراکز معتبر هنری انگلیس پی گرفت. نقاشی های نخستین او ترکیب سورئالی از همنشینی گیاه و انسان در فضایی غیر معمول است. سوژه های او عموما مردم هستند، خانواده ، دوستان ، دلدادگان و بچه ها . به گفته او موضوعاتش نوعی شرح حال خود است با همه خاطرات ، امید ها ، شهوت و درگیری ها. او می گوید : من از مردم نقاشی می کنم نه دقیقا آن طور که به نظر می رسند بلکه آن طور که می توانند باشند. او یک سری نقاشی چهره از دوستان نقاش خود از جمله فرانسیس بیکن و دیوید هاکنی کشیده است. دیوید هاکنی و لوسین فروید در سال ۲۰۰۲ یکی بعد از دیگری در سال ۲۰۰۲به عنوان مدل درمقابل یکدیگر قرار گرفته تا پرتره ای از یکدیگر تهیه کنند.لوسین فروید برای پرتره دیوید هاکنی ۱۲۰ ساعت را در جریان یک مدت سه ماهه وقت صرف کرد تا این نقاشی (نمایشگاه مجازی۴/مرگ نقاش سنت شکن/تصویر۶) را به اتمام برساند اما دیوید هاکنی برای کشیدن تصویر دوست خود فقط سه ساعت و نیم وقت صرف نمود. لوسین فروید شناخته شده ترین نقاش معاصری است که از سبک سنتی بازنمایی بهره می جوید و از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۴ به عنوان استاد راهنما در دانشگاه اسلید لندن مشغول به کار بوده است.
_________________________________________________________________________________
اقیانوس ذهن : درآمدی بر روانشناسی هنر
در مکتب روانشناسی دکتر کارل گوستاویونگ یکی از شاخصترین روانشناسان جهان، روان انسان از سه بخش اساسی تشکیل شده است،
الف) خودآگاه یا ego
ب) ناخودآگاه فردی personal unconscious
ج) ناخودآگاه جمعی یا همان collective uncordcious
ما بسیارهمه اعمال و رفتار خود را ناشی از ذهن خودآگاه میدانیم البته اعمال و رفتار ما در خودآگاه پردازش میشود و موجب تحرک عضلات و فعل میشود ولی باید دانست که بخش مهمتری در روان انسان به نام ناخودآگاه وجود دارد که در حکم اتاق فرمان میباشد و بسیاری از اعمال به خلاء ارادی ما تحت تسلط و اراده ناخودآگاه است. ناخودآگاه برخلاف خودآگاه شبیه یک اقیانوس پهناور با تداومی کامل است که تا اعماق امتداد دارد ناخودآگاه ماهیتی کاملاً ناشناخته دارد و فرآیندهایش همیشه از طریق خودآگاه و اصطلاحات خودآگاه بیان میشود. در واقع فرمان زندگی ما انسانها به دست اوست. محتویات ناخودآگاه از دو منبع تأمین میشود. الف) دادههای سطح خودآگاه که پس از پردازش مستقیماً به ناخودآگاه فرستاده میشود و در سطح خودآگاه فراموش و در سطح ناخودآگاه باقی میمانند. ب) محتویات مربوط به ناخودآگاه جمعی. ناخودآگاه جمعی عمیق ترین سطح روان است که کمتر از سایر سطوح دستیافتنی است و از نظر منتقدان ناهشیار جمعی عجیبترین مفهوم یونگ است. او معتقد است نوع انسان به صورت جمعی به عنوان یک گونه، تجربیات گونه انسان و پیش از انسان را در ناهشیار جمعی اندوخته میکند و این میراث از هر نسل به نسل جدید انتقال مییابد و مخزن قدرتمند و کنترلکننده تجربیات نیاکانی ماست. یونگ شخصیت هر فرد را به گذشته نه تنها کودکی بلکه به تاریخ هم ربط میدهد مثلاً انسانها استعداد دوست داشتن عدالت و خوب دانستن عدالت را در همه زمانها و مکانها به عنوان یک مفهوم مشترک از نیاکان خود به ارث میبرند و یا اینکه ما ایرانیها ویژگی قهرمانپروری را از نیاکان به ارث بردهایم. نکته حائز اهمیت این است که ظرفیت ذهن خودآگاه بسیار محدود است و انسان به ناچار پس از مدتی وقایع را به دست فراموشی میسپارد. این نوع فراموشی در قسمت خودآگاه ذهن پدیدهای طبیعی و لازم است که اجازه میدهد ادراکها و انگارههای تازهای در ذهن شکل بگیرد و اگر فراموشی رخ نمیداد ذهن خودآگاه چون انباری سرشار از انگارههای کهنه و نو آنقدر اشباع میشد تا توانایی تحمل را از دست میداد. علاوه بر همه اینها ضمیر ناخودآگاه در روانشناسی دکتر یونگ دارای قدرت اعجاببرانگیز دیگری نیز هست. همانگونه که محتویات ذهن خودآگاه میتواند در ناخودآگاه حفظ و بایگانی شود محتویات جدیدی که هرگز قبل از این در خودآگاه نبودهاند نیز میتواند از ناخودآگاه سربرآورد. پس ناخودآگاه تنها مأمن گذشته ما نیست بلکه سرشار از جوانه های وقایع روانی و انگارههای آینده ما هم میباشد. انگارههای جدید و آفرینندهای که همچون جواهری از ژرفای تیره ذهن پدید میآیند و بخش بسیار مهمی از روان نیمه خودآگاه را اشغال میکنند. بسیاری از فلاسفه، هنرمندان و حتی دانشمندان قسمتی از بهترین انگارههای خود را مدیون الهام هایی هستند که به ناگاه از ناخودآگاهشان سربرآورده، استعداد دستیابی به رگههای غنی این جوهر و تبدیل مؤثر آن به فلسفه و ادبیات، موسیقی و یا حتی کشف علمی را معمولاً نبوغ مینامند. مثلاً پوانکاره ریاضیدان و «کدکوله» شیمیدان اعتراف کردهاند که کشفیات مهمشان به یاری نمایههای ناگهانی برخاسته از ناخودآگاهشان صورت گرفته است. البته ما در زندگی روزمره هم بسیار به این موضوع برخوردهایم. زمانی که چیزی به نظرمان میآید که قبلاً هرگز به ذهنمان خطور نمیکرد و راهگشای بسیاری از مشکلات ما نیز هست همین قدرت آفرینندگی ضمیر ناخودآگاه است. این نظریه (قدرت ناخودآگاه) قبل از دکتر یونگ توسط فروید به صورت ناکامل بیان شد و آندره برتون تحت تأثیر فروید درصدد تأسیس مکتب سوررئالیسم در ادبیات در سال ۱۹۱۴ برآمد. اما یونگ اینجاست که یک قید بجا و عاقلانه به نظریه برتون میزند و سبب شکلگیری مکتب هنری سوررئال میشود. او معتقد است که نباید نقش مهم خودآگاه را در خلق هنر نادیده گرفت و آن را به کلی نفی کرد. او صراحتاً بیان کرد خودآگاه کلید ارزشهای ناخودآگاه است و تنها در صورت کنش متقابل خودآگاه و ناخودآگاه است که ناخودآگاه قادر خواهد شد ارزشها را نشان بدهد. او خاطرنشان کرد که ناخودآگاه چون طبیعتی بکر و دست نخورده است و همانند طبیعت آنچه را که در خود دارد سخاوتمندانه به کار میگیرد اما اگر به حال خود رها شود و خودآگاه واکنشی نسبت به آن نشان ندهد ممکن است همان طبیعت داشتههای خود را ویران کند و طرف منفی و ویرانگر خود را بروز دهد و دیر یا زود به تباهی کشانده شود. البته یونگ خود میگوید: «اثر هنری به سان یک موجود زنده درون ذهن هنرمند رشد میکند و پس از عرضه بر همگان از آفرینندهاش منتقل میشود» ولی این نکته مهمتر را هم بیان میکند که هنرمند در طول زمان همواره سخنگو و وسیله روح دوران خود بوده و همانطور که هنرمند ناخودآگاهانه به ویژگیها و ارزشهای دوران خود شکل میدهد ارزشها و ویژگیهای موجود در خارج که وارد خودآگاه او میشوند نیز متقابلاً به هنرمند یا جوهره اصلی هنر او یعنی ضمیر ناخودآگاهش شکل میدهند. هدف هنرمند سوررئالیست بیان پندارهای درونی انسان و پسزمینه معنوی زندگی و جهان است. در تابلوهای نقاشی انتزاعی فرا واقعگرایی یا همان سوررئالیستی هر چه واقعیت عینی عمیقتر از میان رفته باشد تابلو محتوای نمادین خود را بیشتر از دست میدهد زیرا نمادهایی که پیش از این مکتب در تابلوها به کار برده میشد هر کدام دلالت اشاره به واقعیتی در جهان عینی میکردند اما در تابلوهای انتزاعی ناب از دنیای شناخته شده خارج اثری نیست. همچنین چیزی برای ایجاد پل به سوی ناشناختهها وجود ندارد ولی از سوی دیگر این تابلوها مفهومی پنهان را در خود دارند درست مانند تابلوهای رامبراند که کاندینسکی دربارهاش میگوید: «آنها در ابتدا کاملاً مخفی و تنها با گذشت زمان اول به طور نامفهوم و نامطمئن خود را به بیننده بسیار با دقت نشان میدهند و بعد با قدرت مرموز و فزایندهای بیشتر و بیشتر منعکس میشوند» زیباییشناسی سوررئالیستی ادعای کشف حقیقت را دارد یعنی میگوید که حقیقت پنهان را بازمیشناسد حقیقتی که پشت جامهای از دروغها و نیرنگها، مقاومتها و پنهانکاریها نهان شده است و به قول فروید همگان در رویارویی با حقیقت نهانی روان خود، خود را در جامهای از دروغها میپوشانند، سوررئالیستها نه فقط ادعای کشف حقیقت بلکه مدعی شناخت و ارائه شکل درست هستی نیز بودند. دکی ریکو نقاش ایتالیایی و پایهگذار سبک نقاشی متافیزیک میگوید هر شیئی دو جنبه دارد یکی جنبهای که عمدتاً همه آن را میبینید و دیگری جنبه شبحگونه و متافیزیکی که تنها معدود از افراد آن هم در لحظههای بصیرت متافیزیکی قادر به دیدن آن هستند و یک اثر هنری باید بیانگر چیزی بیش از شکل ظاهری خود باشد. به هر حال اگرچه سبک سوررئالیسم بعدها توسط والتر بنیامین نقد شد ولی باید اعتراف کرد که هیچ انسانی نمیتواند از جاذبه سوررئالها خلاص شود و هر کس که شور رهایی را در جان داشته باشد در دنیای شگرف سوررئالیستها جاذبهای رازآمیز و نوستالژیک را مییابد.
با سلامی گرم به آقای کشاورز عزیز
که از وقتی که پاتوق هنری راه اندازی شده است، مشتاقانه نمایشگاه های مجازی
رو پیگیری می کنند، و همیشه در پی نظرات شخصی خود مطلبی را نیز پیوست نظر خود قرار می دهند.
————-
پیشنهاد من به شماعزیز کوشا اینه که اگر مطلب یا آرشیو تصویری خاصی در زمینه هنر معاصر دارید لطفا در اختیار پاتوق هنری تحویل دهید.
———–
همیشه برقرار باشید.
درود خدمت آقای کشاورز خیلی استفاده کردیم
و سپاسگزارم به خاطر توضیحات کامل تون که در همه ی پاتوق ها همراهیمون می کنه
این کارتون مطالب پاتوق رو تکمیل کرده امید که با پاتوق همکاری نزدیکی داشته باشید و دعوت استاد حسین پور رو بپذیرید
منتشکرم
با سپاس از استاد خوبم آقای حسین پور
روح این هنرمند بزرگ شاد.
و سپاس از اینکه مخاطبین رو با این بزرگان آشنا می کنید؛ خیلی هم خوب
بدرود
سلام
آثار بیشتر حسی هستند چه به لحاظ گذاشتن رنگ وتاش قلم بکار رفته در طراحی ها.که با توجه به شخصیت های که مدل قرار گرفته اند هنرمند خواسته درون افراد را نشان دهد وکاملا هم موفق بوده است.با تشکر از استاد حسین پور
آه اگر فروید زنده بود!
سپاس از آقای حسین پور و همچنین از آقای کشاورز..