- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

کنسرت های استاد رحمانپور

taldik

 

صالح سوری / میرملاس نیوز :

کنسرت های استاد رحمانپور 

 

نشر یادداشتی از میرسلیم خدایگان شاعر ارزنده کوهدشتی در سایت میرملاس نیوز بهانه ای شد تا من نیز یکی از دغدغه های همیشگی خود را با مخاطبان فرهیخته میرملاس نیوز در میان بگذارم.در ابتدا ضمن  ابراز همدردی با خدایگان عزیز که لذت شنیدن موسیقی زنده کسی که عاشقانه صدایش را دوست دارد، از دست داده است، باید یادآوری کرد جفایی که بر هنر و هنرمند در این دیار می رود و رفته است نه قصه امروز و دیروز که قصه پر غصه سالها و قرن هاست.از فردوسی بزرگ گرفته تا هنرمندان بزرگ معاصر.خدایگان عزیز می دانم درد تو بیشتر از این است که این جفا از هنرمند بر هنرمند می رود که از ماست که بر ماست و گرنه از آنان که از هنر عاری اند،انتظاری نیست که نیست و اما بعد:

 پیشاپیش از محضر هنرمند پرآوازه لرستان جناب رحمان پور و هواداران ایشان از اینکه ممکن است این نظر باعث تکدر خاطر آنان شود،پوزش می طلبم و امیدوارم بی ادبی نگارنده را به حساب شدت و حدت ارادتی که به هنرمند بی بدیل دیاری که در آن زیسته ام دارم، بگذارید.

بر این اعتقادم که ایرج رحمان پور شعر و موسیقی لری و لکی را به چنان جایگاهی رسانده است که تا سالیان دراز دست یافتن به آن برای هر کسی امکان پذیر نیست.رحمان پور احیا کننده تمام گذشته ی کسانی چونان من است که یک پای در سنت و پای دیگر در مدرنیته دارند.صدا و کلام رحمان پور تسلی بخش دل کسانی است که گرفتار در غربت سیمان و آهن زندگی معاصر هنوز دلشان برای صفا و صمیمیت گذشته می تپد.آواز برآمده از حنجره زخمی زاگرس التیام بخش زخم همه کسانی است که دل در گرو دیارشان دارند و با آوای برآمده از جان رحمان پور بر سرنوشت تلخ خویش بارها گریسته اند و می گریند.در تنهاترین لحظات زندگی ما زاگرس نشینان این صدای رحمان پور است که به یاری می آید و با بغض فرو خفته در گلویش ندا می دهدکه “صدای پا میا”.رحمان پور همه حافظه ی ماست.

و اما بر اساس همین جایگاه ویژه ای که رحمان پور در شعر و موسیقی لرستان دارد،انتظار می رود کنسرت هایی که توسط ایشان برگزار می شود از هر نظر متناسب با این جایگاه باشد.نگارنده در برخی از کنسرت هایی که در سالیان نه چندان دور تا اجرایی که چند وقت پیش در “انجمن کوهدشتی های مقیم تهران”داشت،افتخار حضور داشته ام،اما متاسفانه آن طور که باید و شاید از صدای  آسمانی ایشان لذت نبرده ام و علیرغم میل باطنی ترجیح داده ام تا در کنسرت های ایشان حاضر نشوم و به همان لوح های صوتی ایشان پناه ببرم.عدم حضور هم به فضایی که اغلب  بر این کنسرت ها حاکم است، بر می گردد.متاسفانه تعدادی از علاقمندان ایشان در حین اجرای برنامه عنان اختیار از کف می نهند و اقدام به زدن کف و هم خوانی و رقص و پایکوبی می کنند که بعضا با سکوت و گاهی هم تایید ضمنی آقای رحمان پور مواجه می شوند.موسیقی رحمان پور به عنوان یک موسیقی جدی و فاخر در برابر موسیقی بزمی یا مجلسی باید از چنان مقام و جایگاهی برخوردار باشد که بیشتر از هر چیز شنوندگان را به تفکر وا دارد تا رقص و پایکوبی.البته این نظر به معنای مخالفت با کف و پایکوبی یا به تعبیر رحمان پور سماع نیست بلکه جای آن را در موسیقی رحمان پور به عنوان یک موسیقی متفکرانه  نمی بینم.مخاطبی که خواستار سماع و شادی است می تواند در مجالسی عروسی که خوشبختانه در سال های اخیر خوانندگان زیادی هم ترانه آقای رحمان پور را بازخوانی می کنند،حضور یابد و در این مجالس سنگ تمام بگذارد.شان  و مقام ایرج رحمان پور در موسیقی لرستان کمتر از شان محمد رضا شجریان و یا اساتید دیگر در موسیقی سنتی ایران نیست.مگر در کنسرت هایی که توسط این اساتید در داخل و خارج از کشور برگزار می شود،صدایی جز تشویق آخر هر قطعه یا پایان برنامه شنیده می شود؟چرا به احترام هنر رحمانپور کنسرت های ایشان سرشار از سکوت نباشد.