…
گفتم از من مطلب دیده ی گریان تر از این
دل غمگین تر و خونین تر و ویران تر از این
گفت هر چند دلت خانه به دوش است ولی
دوست دارم که شود بی سرو سامان تر از این
گفتمش پیش رخت دیده چه حالت دارد ؟
در رخ آینه خندید که حیران تر از این
گفتم ای دوست لبت را به چه تشبیه کنم؟
جانب غنچه نظر کرد که حیران تر از این
گفتمش حالت دل در غم گیسوی تو چیست؟
دست در زلف زد و گفت پریشان تر از این
گفتمش چون به سر کوی تو آیم شب وصل؟
سایه را در نظر آورد که پنهان تر از این
گفتمش وقت سخن با تو چه سان باید بود ؟
جامه از تن به در آورد که عریان تر از این
…
محمدعلی مجاهدی
وای خدای من ……مست شدم….دست مریضا….
ممنون آقای خدایگان ….یه پیشنهاد…..کاش قبل از اینکه شعرو بنویسید یه بیوگرافی کوتاه از شاعرا درج کنید…
بسیار عالی
سلام!
آره به نظر منم یه بیوگرافی کوتاه لازمه…..البته پیشنهاد بود.
((…..تو شعر مرا بپوش سرما نخوری
من دکمه ی این قافیه را می دوزم…))
با سلام و احترام:مصطفی نظریان شریفی هستم گاه گاهی هوای شعرم بارانی می شود شعری سرودم وامیدوارم در سایت خوبتان تایید گردد:کهنه موجی در میان سیل ایهامم هنوز غرق احوال سوال و خیل ابهامم هنوز بی هدف در بند بند آرزو دل بسته ام با همان شوق پریدن مست بر بامم هنوز خفته در آلونک دل پشت صدها آرزو مثل اوصاف گذشته سیل الامم هنوز برگ دست سرنوشتم هرکجابادم برد مست دست آستان شطح الهامم هنوز روبه خاکسترنموده در هیاهوی خیال باهمان آشفتگی ها آتش تامم هنوز.باتشکر۰۹۱۹۸۱۹۳۷۶۰