تاریخ : شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
7

شعر آزاد

  • کد خبر : 19228
  • 22 بهمن 1391 - 23:57

مرا تو بی سببی نیستی. به راستی صلت ِ کدام قصیده ای ای غزل ؟ ستاره باران ِ جواب ِ کدام سلامی به آفتاب از دریچه تاریک ؟ کلام از نگاه ِ تو شکل می بندد. خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی!   پس پشت مردمکان ات فریاد کدام زندانی ست که آزادی […]

200px-Ahmad_shamlu

مرا تو

بی سببی

نیستی.

به راستی

صلت ِ کدام قصیده ای

ای غزل ؟

ستاره باران ِ جواب ِ کدام سلامی به آفتاب

از دریچه تاریک ؟

کلام از نگاه ِ تو شکل می بندد.

خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی!

 

پس پشت مردمکان ات

فریاد کدام زندانی ست

که آزادی را

به لبان ِ بر آماسیده

گل سرخی پرتاب می کند؟ ــ

ورنه

این ستاره بازی

حاشا

چیزی بدهکار ِ آفتاب نیست.

 

نگاه از صدای تو ایمن می شود.

چه مؤمنانه نام مرا آواز می کنی!

 

و دلت

کبوتر آشتی ست،

در خون تپیده

به بام تلخ.

 

با این همه

چه بالا

چه بلند

پرواز می کنی!

 …

 احمد شاملو

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=19228

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 6در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۶
  1. بدون شک ازبهترین شعرای شاملو.ممنون از حسن سلیقه ت آقای خدایگان !نگاه از صدای تو ایمن می شود……………………………………………………………………………………………………………………

  2. و دستانت آشتی ست
    و دوستانی که یاری می دهند تا دشمنی از یاد برده شود

  3. با سپاس از مرتضای عزیز واقعا بخش ادبی میرملاس با حضور آقای خدایگان بی‌نظیر است.

  4. شاملو شاملو شاملو اگه نبودی باکی گریه میکردم

  5. با خوندن این شعر،صدای نازنین و ماندگارش،توی سرم میپیچه:
    ستاره بارااااااانِ جواااااااااب کداااااااااااام سلامی به آفتاب ؟
    سپاس

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.