- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

شب نامه های ویرانگر ( بخش نخست)

 

[1]

 

شب نامه های ویرانگر ( بخش نخست)

 

امسال دو سال است که مشروطه شد ایران…………………………….. پُــر شـد در و دیوار ز شبنامـه و اعلان

(نسیم شمال، ش۱۱، ۲۵ذیحجه ی ۱۳۲۵(

شب نامه چیست و اساساً چه ماهیتی دارد و فلسفه اش چیست؟
در این نوشتار کوشش مرتضا خدایگان این است که خوانندگان گرامی را با اساس ، تعریف ، پیشینه ، انواع و اطلاعات تکمیلی در خصوص “شب نامه” آشنا کرده تا با شناخت عمیق تر و اساسی تر از این پدیده ی عموماً ویرانگر ، نگرشی دیگرگونه نسبت به آن داشته باشند.
در این کنکاش کاشفانه که به صورت سریالی صورت می گیرد بناست در هر بخش ، اندکی پیرامون کلیت وجودی و تاریخی شبنامه با هم باشیم و اندکی نیز به چگونگی و کیفیت آن در شهرستان خودمان بپردازیم.
پس به نام خداوند شفاف و راستگو
کمی پیشینه و آشنایی
برای شبنامه دکتر محمد معین این تعریف را دارد: اعلامیه ‏ای که در شب‏ منتشر کنند. شبنامه در ابتدا نام های مختلفی از جمله “اعلان ملتی” و “مقاله ی ملی”‏ داشته است. “روزنامه ی مخفی” ، “نشریه ی پنهانی” ، “نشریه ی زیرزمینی” از جمله نام های‏ دیگری است که بعدها بر این‏گونه انتشارات نهاده‏ اند. میرزا فتاح خان گرمرودی، نویسنده ی یکی از قدیمی ‏ترین منابع مکتوب با عنوان شبنامه است. وی این رساله‏ را در پاسخ به کتابی انگلیسی نوشته است که در آن کتاب، ایران و ایرانی بویژه‏ زنان ایرانی به ناسزا گرفته شده‏ اند. او حدود نیم قرن پیش از “آقا قلی‏” (علیقلی‏ صفر اف) ناشر”شبنامه‏” ، این واژه را به کار برده است. بدین ترتیب، آنان که ساخت‏ این واژه را در ایران به‏ “آقا قلی‏” نسبت می‏دهند، نظرشان مردود است. میرزا فتاح‏ خان گرمرودی صاحب رسالات عدیده ‏ای است و مهم ‏ترین آثار او این‏ عنوان هاست: کتاب روزنامه و کتاب شبنامه. البته نباید این نکته را نیز از یاد برد که‏ پس از انتشار نشریه ی مخفی آقا قلی با عنوان شبنامه ، تا حدودی عنوان های دیگر برای نشریه‏ های زیرزمینی منسوخ و شبنامه به جای آن مصطلح شد.
شبنامه ها شکل و محتوای ثابتی نداشته و ندارند و شبیه خیلی از نوشتارهای هنری یا فرهنگی ، عناصری ثابت بر آنها حاکم نیست. منتهای مراتب می توان اشتراک عمومی آنها را مخفیانه بودن ، تخریبی بودن و غیر قانونی و غیر عرفی و غیر اخلاقی بودن آنها دانست.
بدین ترتیب، در تعریف شبنامه نه از شکل آن می توان سخن گفت و نه از محتوایش: شبنامه نوشتاری است که آن را برای آگاهی همگان پنهانی منتشرمی کردند و پنهانی می پراکندند.
در عصر مشروطه که نطفه ی اصلی شب نامه نویسی در این عصر شکل می گیرد ، ماهیت شبنامه متفاوت از چیزی بود که ما در حال شاهد آن هستیم.اول اینکه در آن برهه از زمان ، این اتفاق در سطح گسترده تر (یعنی ملی) و با عملیات نظام مند به وقوع می پیوست .اما اکنون در اطراف ما در سطوح کوچک ، مثل شهرها و حتا روستاها این فعل انجام می پذیرد و باعث بدنامی بسیاری از آبرومندان ، در یک پلک به هم زدن می شود. دوم اینکه ، فضای سرشار از خفقان آن زمان ، می طلبید که حرف ها در قالب شبنامه ، در شب نوشته و توزیع شوند و در روز خوانده شوند و تاثیر بگذارند. اما در این عصر که فضای سیاسی به مراتب بازتر از گذشته است و اساساً با آن بازه ی زمانی قابل قیاس نیست ، چرا افراد باید دست خود و چشم دیگران را آلوده به شیوع شنیع شبنامه ها کنند؟ غیر از این است که غرض ورزی ها و کینه توزی ها ، عامل اصلی این اقدام است؟ بجز این است که چون عموماٌ محتوای شب نامه ها یا کذب است ، یا بزرگ نمایی در واقعیت های کوچک و بسیار شخصی هستند و فرد چون توجیهی برای ابراز آنها در قالب “روزنامه” ندارد ، به این قالب تقلبی روی می آورد؟
تفاوت های فراوانی هست میان آن شکل شبنامه نویسی و این گونه که ما می بینیم. به ویژه اینکه ، فضای مجازی نیز به محمل های حمل و شیوع اطلاعات اضافه شده است و از طریق آن نیز هم سرعت و هم گستردگی انتشار این متون به شدت افزایش یافته است. (یعنی سرعت و گستردگی ویران کردن شخصیت ها و آبروبردن ها افزایش یافته است) . شبنامه نویسی و فعالیت در فضای مجازی بدون نام و نشان،(که حکایت از ترس پراکنندگان آن از پیگیری حقوقی توهین ها و دروغ پردازی ها دارد) و دیوار نویسی و… همگی حاکی از انفعال و در بن بست قرار گرفتن است.
شوربختانه با قرار گرفتن در متن زمانی انتخابات و تبلیغات کاندیداهای مجلس نهم شهرستان ما نیز مثل خیلی از نقاط دیگر این کشور پهناور و “پر دشمن” اشخاصی یا افرادی با نوشتن نامه های اهانت آمیز و مخرب سعی در آلوده کردن میدان انتخابات و ترور شخصیتی دیگر کاندیداها یا وابستگان و نزدیکان به آنها را دارند.البته این فعل ، صرفاً محدود به زمان انتخابات نیست ، اما به خاطر فضای ویژه ی انتخابات و آزادی بیش از پیش ابراز عقاید و مشارکت عمومی مضاعف مردم در این فضا ، این عمل شنیع پررنگ تر و مخرب تر از هر زمان دیگری نمود داشته و انجام می شود.
این روزها ما شاهد این آسیب اسیدی در بطن دیار خسته ی خود هستیم که افراد یا گروه هایی با برنامه ها و اهداف متفاوت به تکرار ، در سطح شهر شبنامه می پراکنند و طبعاً هدفی را دنبال می کنند.برای این افراد یا گروه ها می توان انگیزه های متفاوتی متصور شد. برخی ممکن است اهداف سیاسی داشته و در جریان انتخابات ، تخریب گروه مقابل را موثر در پیشبرد اهداف خود ببیند. (که این انگیزه در این ایام بسیار رایج است و به چشم و گوش می خورد). برخی نیز قصد دارند از این فضای گل آلوده ، ماهی درشتی (به خیال خودشان) صید کرده و کبابی بخورند و غافلند از اینکه تا هر زمانی باشد استخوان این ماهی دمار از روزگار حلقومشان در خواهد آورد. این افراد بیشتر آنهایی هستند که در نتیجه ی اختلافات خانوادگی ،ملکی، شخصی و …و…و… سعی در تخریب رقبا یا به اصطلاح خودمان “دشمنانشان” دارند که به عقیده شان فرصتی از این زمان بهتر گیرشان نمی آید. برخی نیز که هیچکدام از این اهداف را ندارند و نه دشمنی دارند و نه حامی حزب و جناحی هستند ، بیشتر هدفشان فراتر از این مباحث است و قصدشان تخریب کلی نظام و زیر سوال بردن قالب کشور و حاکمیت است. این گروه ها که عموماً سازماندهی شده تر از دو گروه قبل هستند نیز ، این شرایط را فرصتی مناسب می دانند تا از غبارآلودگی متشنج اوضاع بهره بجویند و قسمتی از راهشان را به سمت هدف بپویند.
در نوع اول ، که بیشترین تمرکز محتوایی ما روی آن است ، باید پرسید و بارها پرسید که آیا رسیدن به اهداف سیاسی چقدر می ارزد و چقدر درآمدزاست که چنین هزینه هایی برای عده ای دیگر در بر داشته باشد و دیگرانِ دیگری باید بهای آن را بپردازند و آن هم چه بهایی؟
آیا این پست و آن مقام و آن نردبان و آن سمت و این کرسی و آن صندلی و آن شأن سیلسی و آن قدرت و این ثروت که از این طرق قرار است به دست بیاید ، این اندازه می ارزد که کسی یا کسانی بیایند و با حیثیت حساس دیگران به گونه ای بازی کنند که انگار از دید آنان ، اصلاً برای بازی آفریده شده اند؟
این اقلام اکتسابی آنقدر با ارزش هستند که آبروی چندین و چند ساله ی خانواده ای و یا جایگاه اجتماعی فرد یا گروهی در سراشیب مهیب نابودی و بی بازگشتی بیفتد؟

پایان گریستن اول
و این زخم ادامه دارد