تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
6

معلوم الاثر – عبدالکریم زارع

  • کد خبر : 20338
  • 13 اسفند 1391 - 0:13

… یک بار هم بابای معلوم الاثر باش  ای پیش پرواز کبوتر های زخمی بابای مفقود الاثر! بابای زخمی! دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟ تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی یک قاب چوبی روی دست میخ بودی توی کتابم […]

index

یک بار هم بابای معلوم الاثر باش

 ای پیش پرواز کبوتر های زخمی
بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!

دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر
پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟

تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی

توی کتابم هر چه بابا آب می داد
مادر نشانم عکس توی قاب می داد

اینجا کنار قاب عکست جان سپردم
از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم

من بیست سالم شد هنوزم توی قابی
خوب یک تکانی لا اقل مرد حسابی!

یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو
از سیم های خاردار قاب رد شو

برگرد تنها یک بغل بابای من باش
ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش

ای دست هایت آرزوی دستهایم
ناز و ادایم مانده روی دست هایم

شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی
یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی

عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است!!

تنها تلاشش انتظار است و سکوت است
پروانه ای که توی تار عنکبوت است

امشب عروسی می کنم جای تو خالی
پای قباله جای امضای تو خالی

ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش
یک بار هم بابای معلوم الاثر باش

عبد الکریم زارع

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=20338

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 2در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۲
  1. خیلی زیبا بود، ولی حیف یا خیلی خونده نشده یا لااقل کسی کامنت نذاشته، دستت درد نکنه مرتضی جان.

  2. مرتضا جان خیلی زیبا بود
    واقعا آدم رو متاثر میکنه
    خوندن داشت جدا”

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.