- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

دلنوشته ای کوتاه به بهانه ی نوروز – مهدی محمدزاده

2gwcc2g3 [1]
فتح المبین را دوست دارم…
گهگاهی شیار شلیکا و شیار المهدی را در ذهن مجسم می کنم که اطرافش با لاله ها و نیزارها ، خودجوش تزئین شده اند…
بی شک این روزها «شیار شیخی» مثل هر سال سفره ی هفت سین را پیشاپیش چیده است با :
سبزه
سرخی گل
سفیدی چفیه
سلام خورشید
سکوت ماه
ساز دلنوازی از بوسه های آتشین باد بر آغوش ظریف نیزارها
و در چند قدمی مان ؛
سراب دلنشینی از شهادتی که سعادت است…
با غروب آفتاب یاد حرف های راوی می افتم که : « سالها پیش در این مکان سرباز عراقی به محض اینکه اسیر شد ، تربتی را که مادرش در پارچه ای سبز پیچیده بود را به رزمندگان ما داد و گفت:کربلا… »
مرحبا به مادری که می دانست در ایران هرکسی با تربت کربلا در امان خواهد بود.
تربت فتح المبین نیز کمتر از تربت کربلا نیست.
فتح المبین؛بهشتی است عاری از هوای نفس،برای فتحی آشکار و کربلا هم…