تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
4

چرا خودکشی؟!

  • کد خبر : 20664
  • 18 اسفند 1391 - 11:39

  شراره کاکاوند / میرملاس نیوز : چرا خودکشی؟!   آورده اند که در پهنه گیتی مرغکی است، که تنها یکبار در زندگی خویش آوازمی خواند. آوازی دل نشین تر از آواز هر مخلوق دیگری در گستره خاک. از آن دم که ترک آشیانه می گوید، خاربنی را می جوید و تا بدان دست نیابد، […]

385490_221234851293019_112783128804859_472011_720758013_n

 

شراره کاکاوند / میرملاس نیوز :

چرا خودکشی؟!

 

آورده اند که در پهنه گیتی مرغکی است، که تنها یکبار در زندگی خویش آوازمی خواند. آوازی دل نشین تر از آواز هر مخلوق دیگری در گستره خاک. از آن دم که ترک آشیانه می گوید، خاربنی را می جوید و تا بدان دست نیابد، هرگز آرام نمی گیرد. چون آن را یافت، در میان شاخسار تیز و گزنده آن می نشیند و می خواند، خود را بر فراز تیزترین و بلندترین شاخه خار مصلوب می کند و بلندآواتر از بلبل و چکاوک نغمه سرایی می کند، نغمه ای آسمانی به بهای زندگی، آنگاه تمامی جهان در سکوت فرو می رود و بدان گوش می سپارد..
.
قرنهاست، مرغکانی این چنین بی صدا، خود را مصلوب می کنند و در این خاموشی مرگبار و سوزان، بلندترین، فریادها را سرمی دهند، مرغکانی که می توانستند، بهترینها را برای جوجه هایشان به ارمغان آورند. چکاوکانی که گرمترین و نرمترین دانه ها را در دهان جگرگوشه هایشان بگذارند و مهربانترین پرها را به روی تن لرزان جوجه هایشان بگسترانند، اما، گاهی خارهای بی اعتمادی، نابرابری، فقر و باورپلید، آنچنان در تن و جان لطیف و نحیف این مرغان معصوم فرو می رود که، هیچگاه آن، کوچکان لرزان، نغمه سرایی و آغوش گرم آنان را احساس نخواهند کرد. ایلام، در غرب ایران، از این پرندگان خارزار، بسیار به خود دیده است. این منطقه، با داشتن نرخ بالای خودکشی، با معضلی روبرو شده است که همگی درحل آن عاجزند. شاید، در انتظار زمانی هستند که همچون مجارستان در هر منزلی، مددکاری بگمارند، تا نرخ خودکشی، کاهش یابد!!
یک کارشناس ارشد روانشناسی بالینی می گوید: «از نظر روانی، خودکشی یک مشکل عمده بهداشتی است. آمارهای سازمان جهانی بهداشت، نشان می دهد، سالانه، حدود چهارصدهزارنفر در سراسر جهان خودکشی موفق دارند، (یعنی خودکشی که به مرگ فرد خودکش منتهی شود.)» فتح الله محمدیان در این زمینه می افزاید: «عوامل زمینه ساز برای به وجود آمدن انگیزه خودکشی را باید در فقر فرهنگی، شرایط اقلیمی، بی سوادی، مهاجرتهای بی رویه، تعداد زیاد خانواده و ساختار نامناسب آن، فقر اقتصادی، محدودیت ها و کنترل بیش از حد اجتماعی، آداب و رسوم و باورهای غلط، کاهش مشغولیت بعد از جنگ و فقدان سرگرمی های معقول زندگی در تعامل با ویژگی زنان در معرض خطر جست وجو کرد.»
ازدواج، اشتغال و وضعیت مطلوب اجتماعی از جمله راههایی است که به طور قابل ملاحظه ای ازخطر خودکشی می کاهد. در حالی که تزلزل در این عوامل و بویژه نزول وضعیت اجتماعی نیز خطر خودکشی را بالا می برد.
آمار خودکشی در استان ایلام از سال۶۸ تاکنون سیر صعودی طی کرده است و شایع ترین روش ها به ترتیب خودسوزی، مصرف سموم و به دارآویختگی است. بیشترین تلفات نیز بین زنان ۳۰ـ۱۵ساله با میزان تحصیلات کم سواد یا بی سواد بوده است.
پائولو کوئیلو در رمانی درباره شیفتگی و جنون می نویسد: «آگاهی از مرگ، ما را تشویق می کند، تا شدیدتر زندگی کنیم.» به همین دلیل است که هنگام جنگ، آنگاه که مردم ارزش جان خود را بیشتر از سایر مواقع می دانستند، آمار خودکشی در حد صفر بوده است و با وجود تمام شداید و سختی ها و زندگی در زیر چادر، هشت سال سرگردانی در کوهها، بدون هیچ امکانات رفاهی، هرگز فکر خودکشی هم به ذهن آنان خطور نکرده بود. اما به واسطه آسیب پذیری و بروز عواطف و غلیان احساسات در قشر زنان مهمترین و پرتعدادترین آسیب دیدگان را اینان تشکیل دادند. تحقیقات، نشان داده است، که فشارهای وارده بر زنان بیشتر ناشی از بیکاری، مشکلات تحصیلی، اختلافات خانوادگی، ازدواجهای تحمیلی، تهمت های ناموسی، روابط نامشروع و ترس ازمجازاتهای عرفی بوده است. باوجود این فشارها، در محیط اجتماعی بسته ایلام، خودکشی برای این قشر از زنان تنها راه حل ودر واقع تنها راه فرار از بازخواست های اجتماعی، پیگردهای عوام و رفتارهای شدیداً کنجکاوانه نزدیکان است.

اما سؤال این است، اگر این افراد خودکشی را به عنوان تنها راه خاتمه زندگی، خوشایند خود می دانند، چرا خودسوزی را به عنوان زجرآورترین، دردناک ترین و بی رحمانه ترین راه فرار انتخاب می کنند؟ راهی که در بسیاری از کشورهای جهان اصلاً آماری برای خودکشی افراد ندارد. در پاسخ فرضیه هایی مانند سهل الوصول بودن این عمل، که فرد خودکش در طی خودکشی، به ظاهر آسانترین و سریع ترین راه را به منظور رسیدن، به هدف خود، انتخاب می کند وجود دارد. فتح الله محمدیان به دوعامل الگوپذیری و دسترسی داشتن به مواد سوختی نیز اشاره می کند. وی می گوید: وقتی فردخودکش افرادی را در اطراف خود می بیند که با مواد سوزنده، خودکشی کرده اند، از آنها الگو می گیرد و یا وقتی می بیند، تنها وسیله ممکن و نزدیک در منزل نفت یا بنزین است که او را به هدف خودمی رساند، تعلل نمی ورزد، اما نکته مهم ویژگی های افراد خودکش است. این افراد دارای خصیصه های؛ درخود فرو رفتن ، خیال پردازی، گوشه گیری، انزواطلبی و گرایش به احساس کمبود (حقارت) هستند و برای ابتلا به دلواپسی، افسردگی و وسواس آمادگی بیشتری دارند.

زن ۲۹ساله ای که تجربه ۲بارخودکشی ناموفق را داشته تعریف می کند: «وقتی در خانه پدرم بودم، حق بیرون رفتن از منزل را نداشتم. نامادری ام همیشه مرا تحقیر می کرد. خصوصاً در مقابل خانواده خودش، که من اصلاً تحمل این وضعیت را نداشتم، اما دم نمی زدم. قبل از ازدواجم، از لباس پوشیدن من، کفشی که انتخاب می کردم، برنامه تلویزیونی که می دیدم از همه و همه… ایراد می گرفت. جر و بحث ما ادامه داشت تا اینکه پدرم تنها راه حل را در رفتن من از آن خانه دید. من هم مطیع امر آنان بودم و به اولین خواستگارم پاسخ مثبت دادم. غافل از اینکه نامادری ام جای خود را به مادر شوهرم داده بود. منتهی این بار کتکهای روزانه همسرم، زخم زبانهای خواهرانش و حقارتی که از شنیدن حرفهای مادر شوهرم به من دست می داد، به آن اضافه شده بود. من روز به روز منزوی ترو گوشه گیرتر می شدم وقتی در جمع بودم هر آن فکر می کردم، الآن است که توهینی از ناحیه خانواده همسرم بشنوم. بارها به شوهرم التماس کردم که مستقل زندگی کنیم اما هر بار جوابم سرکوفت و توسری خوردن بود، این بودکه خودکشی را به تحمل این زندگی ترجیح دادم، همسر من آن مردی نبود که می خواستم.»
در بحثی کارشناسانه معلوم شد، این زن تمام عوامل گرایش به خودکشی را در خود پرورانده است تنبیه بدنی، انزواطلبی، گرایش به احساس کمبود (حقارت)، تضاد با آداب و رسوم مورد قبول جامعه ، عدم تطبیق سطح آرزو با واقعیات، عدم آمادگی سازش با تغییرات محیط زندگی، استرس و اضطراب.
«پ.ن» ۲۲ساله، قربانی یک تهمت ناموسی و افترا بود، او می گوید: وقتی زن برادرم، مرا به داشتن رابطه نامشروع با یکی از جوانان اقوام به ناروا متهم کرد و جمع ۹نفری خانواده ام را به هم ریخت، بعد از اینکه ساعتها از پدر و برادرانم کتک خوردم، اولین کاری که کردم، ریختن نفت روی سرم بود.
از جمله عوامل دیگری در خودکشی زنان، فقر اقتصادی و ازدواجهای تحمیلی است که آمار بالایی را در برمی گیرد.

«م.ف» ۲۰ساله تعریف می کند، وقتی ۱۳ساله بودم، روزی از مدرسه به خانه آمدم و پدرم بدون هیچ مقدمه ای به من گفت: از فردا به مدرسه نمی روی. پرسیدم چرا؟ جواب داد: به محضر می روی و عقد می کنی. وضع اقتصادی ما بشدت ضعیف بود و پدرم به اولین خواستگار جواب می داد، شگردی که برای خواهران دیگر من نیز اجرا شده بود. یکماه بعد، وقتی پدرم دید، در روز عروسی، با لباس عروسی به تنم، هنوز هم گریه می کنم، در مقابل مهمانان با شلنگ به جانم افتاد و کبود و خونین مرااز حیاط کشان کشان پای سفره عقد مردی ۴۵ساله نشاند، که تا حد مرگ از او می ترسیدم، از آن روز کینه شدیدی از آنان به دل گرفتم، با خودم عهد کردم، هر طور شده از همسرم، پدرم، فقر و خودم انتقام بگیرم.
»
واقعیت، این است، به دلیل جبر فرهنگ و سنت، این زنان چون توان رویارویی با مشکلات و مردان آزاردهنده زندگی خود را ندارند و همواره حرف مرد را برتر ازایده خوددیده اند، از مظلومیت خود گله مندند، از اینکه نمی توانند کاری برای خود کنند در عذابند و فقط به صرف اینکه، نمی توانند جواب زورگویی های آنان را بدهند اینگونه از خود انتقام می گیرند. در فرهنگ و باور این زنان، جایی برای انتقاد از مردان وجود ندارد.
دختران دبیرستان
آمار خودکشی، در دانش آموزان دبیرستانی نیز بالاست. متغیرهای جنسیت، عزت نفس، کانون کنترل، افسردگی، مصرف دارو، استرسها، وضعیت خانوادگی، کارکرد تحصیلی، حمایت اجتماعی و بی هنجاری ارتباط زیادی با خودکشی افراد دارد.
این منطقه از ایران تاکنون شاهد چندین مورد خودکشی دانش آموزان، به واسطه نقص در کادر آموزشی دبیرستان و بی حرمتی دبیران و معاونین به دانش آموزان بوده است.
بسیاری از مسؤولان راههایی را برای حل این معضل منطقه ای ارائه داده اند، از جمله توجه به خصوصیات اقلیمی و منطقه ای برای پیشبرد در کارها، آموزشهای مذهبی، تربیتی، تهیه فیلم، داستان، پوستر وکتابچه های آموزشی، انجام درمانهای روانپزشکی، برنامه مراقبتهای بهداشتی اولیه، پیشگیری افراد اقدام کننده به خودکشی، بعد از اقدام به این عمل، حمایت قانونی از زنان از طرف مقامات، ثبت دقیق مشخصات کامل افراد اقدام کننده به خودکشی، در سازمانها و ادارات مربوط به این معضل معرفی کرده اند، همچنین فراهم آوردن موقعیت های مناسب شغلی و زمینه های ازدواج، از این مقوله اند.
زن با صورت چروکیده، چشمان هراسانش را از قطره های سرم برنمی داشت. پی درپی با صدای ضعیفی می گفت: پشیمانم، پشیمانم، می خواهم زندگی کنم، اگر این بار، نجات پیدا کنم، دیگر هیچ وقت این کار را نمی کنم. پزشک پرسید: درد داری؟ جواب داد. نه. بعد ادامه داد: دکتر من اصلاً درد ندارم، یعنی اینکه می توانم خوب شوم؟! دکتر سر تکان داد وگفت: بله! آن طرفتر، پزشک برایم توضیح داد: وقتی تمام بدن بسوزد و سوختگی آنقدر شدید باشد، که بدن فرد دچار اختلال الکترولیتی شود، سیستم ایمنی وعصبی بدن کاملاً بهم ریخته و در نتیجه شخص در یکی دوساعت قبل از مرگ هیچ دردی را احساس نمی کند، هنگامی که بدن دیگردردی را حس نمی کند، یعنی مرگ.
به اتاق که برگشتم زن بدون هیچ دلواپسی، تعریف می کرد: هر روز دعوا وکتک کاری بود، خانه پدرم جایی نداشتم، مادرم می گفت: ما چه طور زندگی کردیم، تو هم مثل ما، بسوز و بساز، قدم خودت و شوهرت و بچه هایت روی چشم، اما تنها و با اسم بیوه، در این خانه جایی نداری، من هم تنها راه خلاصی ام را در همین کار دیدم. یک روز ظهر که شوهرم از سر کار به خانه آمد، داشتم بچه دومم را شیر می دادم…،
دیگر صدایی از او نیامد، تمام کرده بود، او فقط یک زن جوان ۲۷ساله بود.
ایلام ـ شراره کاکاوند
.

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=20664

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 7در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۷
  1. متن جالب وسلیسی است.بنظرم خودکشی زن برای نشان دادن موجودیتش است وگرنه قصد مردن ندارد

  2. درد اور است و نمی توان چیزی گفت ونمی شود کاری کرد ! اعتیاد ،بیکاری و افتراهای ناموسی امان همه را بریده …
    چند روز پیش خبر دادند یکی از همسایه های قدیمی که دخترش معلم بود وشوهر کرده ویک دختر ۷-۸ ساله داشت به علت اعتیاد شوهر وبیکاری و … خود سوزی کرده و چند روز بعد مرگ را در آغوش کشید و شوهر هنوز در نشئه گی بسر میبرد و ….. این است روزگار دختران ما حتی گاهی اوقات از خود می پرسم او که معلم بود و یاد می داد !! براستی چه را یاد داد ؟ و چه باید کرد ….

  3. از عوامل خودکشی ،هم بحث فقدان ها ونداشتن هاست وهم بحث انزوا وتنهاییها که منجربه افسردگی ودرنتیجه …
    مهمترین فقدان هرفرد نداشتن اعتماد به نفس واعتقادات دینی است.
    به نظرم اگه کسی به جای فرار ازمسایل با انها روبرو بشه وبه این باور برسه که در تنهاترین وبی کس ترین وهمچنین دربدترین شرایط خدایی هست که بی هیچ چشم داشٹی و درهمه حال باتو ودرکنارتوست هیچ وقت به انتهایی که جزپشیمانی چیزی نداره نمیرسی.
    انسان همیشه رویان است
    انسان خودآفتاب،
    انسان خودباران،
    انسان همیشه رویان است…..

  4. …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….
    …………………………
    …………………………………………………………………………………………………
    …………………………………………….
    …………….
    ……………………………………………………………
    …………………………………..
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  5. معضلات جامعه ی ما و علی الخصوص منطقهی ما فراتر از این حرفاست.خودکشی یکی از اوناست که تقریباًهر روز میشنویم و دوروبرمون می بینیم…وقتی میشنوم جوونی که باید پر از شور و شوق جوونی باشه از ناامیدی می ناله دلم میگیره….

  6. ممنون از خانم کاکاوند به خاطر مطلب تامل برانگیزشون….

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.