- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

راز ماندگاری نوروز

 

k-teymuri.thumbnail [1]

کرم تیموری 

راز ماندگاری نوروز  :

وقتی موضوع، زیبایی‌های زندگی باشد پایان داستان، اغلب افسوس از کوتاه و زودگذر بودن آن است حتی کسانی که با اعتقاد قوی، مرگ را حق می‌دانند آن را مقدم بر زندگی ندانسته و همواره زندگی را زیباتر از مرگ می‌دانند زیرا این به فطرت انسان نزدیک‌تر است. به خاطر جذابیت زندگی است که تولدها جشن گرفته می‌شوند و عروسی‌ها که سرآغاز زایش‌های نوین‌اند مقدس شمرده می‌شوند و برای مرگ به عنوان پایان این جشن‌ها ماتم گرفته می‌شود.
بشر این مهم را در پناه صلح، دوستی و امنیت شخصی و اجتماعی‌اش معنی می‌کند. حتا شرورترین آدم‌ها این معنی از زندگی را برای خود جست‌وجو می‌نمایند با این پندار شر که زیستن خود را در مرگ دیگران و امنیت خود را به بهای قربانی نمودن بقیه خواستارند!
اگر آدمی مراقب رفتار خویش نباشد می‌تواند به آنی بانی شر یا قربانی آن شود. شری که شاید صدها سال پس از وی زندگی هزاران نفر را تحت تأثیر قرار دهد بی‌آن‌ که گناهی داشته باشند. مثلا»قتل ولیعهد اتریش سرآغاز جنگی جهانی شد که پس از نسل‌های متمادی هنوز هزینه‌بر و مرگ‌آفرین است! بی‌احترامی به چند تاجر مغول، دستاورد هزاران سال تمدن ایرانیان را نابود کرد و زیان قتل امیرکبیر را- که نتیجه‌ی افزون‌طلبی شخصی رقیبانش بود- یک ملت هنوز هم حس می‌کنند!
شاید تلقی شود نمونه‌های ذکر شده در مقیاس بزرگ و جهانی‌اند که چنین تأثیرگذار و مخربند، اما نباید فراموش کرد بنیان مشقت‌های وسیع بشری ابتدا از نقطه‌ی محدود و گم‌نامی آغاز وآنگاه فراگیر می‌شوند ونباید از نظر دور داشت که بانی هر کدام از این مسائل، فردی از افراد بوده است که به واسطه‌ی خلقیات شخصی و آموخته‌های خویش در هر پست و مرتبه‌ای باطن خود را نشان می‌دهند. خواه کودکی در بین همسالان باشد و خواه حاکمی که بر یک ملت حکومت می‌کند. وقتی صدام آن‌گونه که نقل می‌شود در کودکی، هم‌بازی‌های خود را کتک می‌زد و حیوانات را آزار می‌داد کسی نمی‌دانست این بچه‌ی فقیر و بی‌نام ونشان روزی به جایی برسد که سه جنگ شبه‌جهانی و ویرانگر را به ارث بگذارد.
ما کم‌تر باور می‌کنیم که ترویج کینه و دشمنی در حضور حتا یک کودک،‌ منجر به چه عواقبی می‌شود. وتاسف‌بارتر آن است که گاه به داشتن دشمنان قوی افتخار نماییم موضوعی که بیشتر در کارزارهای عالم سیاست به‌عنوان ابزاری برای خود بزرگ جلوه دادن استفاده می‌شود! به جرئت می‌توان گفت کسی پیدا نمی‌شود که حداقل برای یک نفر الگو نباشد به ویژه آن‌که یک قهرمان و ستاره‌ی هنری باشد و یا سیاستمدار و تصمیم‌گیرنده. یعنی همه‌ی انسان‌ها در هر نقطه از اعتبار اجتماعی که باشند بازهم افرادی از جامعه همانند کودکانی الگوپذیر، شخصیت خود را به آنان می‌سپارند تا ساخته شود. حال می‌توان از آنان ادیسون و استیو جابزی برای ساختن جهانی مترقی و امن پرورش داد یا یک خونریز کینه‌ورز و جنگ‌طلب!
در لایه‌های فرهنگ اجتماعی که بیش‌ترش را از دیگران به ارث برده‌ایم و آن را برای دیگران دیگری به ارث می‌گذاریم آن‌قدر آتش زیر خاکستر نهفته است که اگر از هر سو دست وبال خود را جمع نکنیم هر آن ممکن است در دام پیچیده‌ی چنان کینه‌ای گرفتار شویم که امکان رهایی نداشته باشیم و به فرض رهایی عمرمان کفاف جبران ندهد. به دلیل کوتاهی عمر و وسعت کینه است که بسیاری از اختلاف‌ها واشتباه‌های بشری از ظرف یک عمر تجاوز نموده و در طول عمر چند نسل متمادی حل نشده شعله می‌کشند.
علوم زیستی، به حق، سازش را سبب پایداری موجودات زنده از جمله انسان می‌دانند. گویا پدیده‌ی نوروز هم موجودی زنده است که از هزاران سال پیش در سازش با دوست و دشمن پایدار مانده تا آن‌جا که فرهنگ‌های گوناگون و احیاناً متخاصم را نیز فتح نموده و اخیراً جشنی جهانی شده است که کم‌تر دشمنی را می‌توان برایش فرض کرد. همین نوروز که زیباترین روز بهار است به جای جنگیدن با زمستان -که در تضاد کامل با خود است – نزدیک‌ترین همسایه‌ی آن‌ می‌شود و چنین است که حتا زمستان سنگ‌دل، برای دوستی پا پیش می‌گذارد و ‌زغال و خاکستر سوخته‌اش را بستر چمن بهار می‌کند، شاخه‌های خشکیده‌اش را پیش‌کش می‌کند تا ستون شکوفه‌هایش شوند و برف سنگین و یخ بی‌روحش را جاری می‌کند تا در رگ‌های بهار جاری شوند. زمستان وبهار با آن همه اختلاف و تضاد دقیقاً در لحظه‌ی تحویل سال هم‌دیگر را در آغوش می‌کشند! شاید همین دوستی با دشمن، زیباترین لحظه‌ها و راز ماندگاری نوروز باشد!
منبع: سیمره