- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

شعر آزاد – فرزاد رفیعیان

قلبم

پر از کرم های ابریشم است

که دلیلی برای پروانه شدن

نداشتند

بی آنکه بدانم

یک جفت قوی مهاجر

در تنهایی ام تخم گذاشته اند

و بی آنکه بفهمم

تنبوری در دست هایم

به خواب رفته است

و رودی در من جریان دارد

عشق هرچیزی را از من گرفته است

اما سفر به ناشناخته های تنهایی را

هرگز!

دنیایی که در آن

شمع های جشن تولد را

تنها بادها

فوت می کنند!

فرزاد رفیعیان