احمدینژاد در این روزها که رقبایش برای پایان دوره او لحظهشماری میکنند بهگونهیی سخن میگوید که گویی هیچگاه از صحنه سیاست بیرون نخواهد رفت.
او در پیام نوروزیاش برخلاف تمامی رییسجمهورها در پایان سال ریاستجمهوری از مردم خداحافظی نکرد. او پیام خود را با سلام به اتمام رساند. روز گذشته هم در ملاقات با استانداران آب پاکی را روی دست رقبای اصولگرایش ریخت.
وی درست زمانی که اعتبار گفتمان عدالتش در هر تریبون و منبری زیر سوال میرود و محافظهکارترین لایههای سنتی هم زبان به اعتراض به او میگشایند، وقتی که رسالت اصلی رسانههای اصولگرا ردیف کردن نقاط ضعف او است قاطعانه اعلام کرد: «دولت نهم و دهم دولتی با برنامه بوده و برای همه بخشها برنامه جامعی در اختیار داشت و هر روز که میگذرد به درستی آن برنامهها باورمندتر میشویم.»
احمدینژاد سه ماه مانده به پایان دورهاش تازه از برنامههایش برای آینده سخن میگوید و همچنان از عدالت در آن معنای مخصوص خودش دفاع میکند؛ عدالتی که وقتی در گفتمان احمدینژادی قرار گرفت قلب ماهیت شد و شدیدترین انتقادها از جانب رفیق و رقیب بر آن وارد شد. هشت سال پیش رییس دولت اصلاحات که شعارهایش مغلوب عدالتخواهی مردی ناشناخته شده بود «عدالت بدون تولید ثروت را سرابی موهوم دانست».
زمان گذشت و این شعار در بوته عمل آزموده شد و به نظر میرسید در پایان دوره از آن تنها پوستینی باقی مانده است اما احمدینژاد باز هم مصر است تا از این شعار استفاده کند.
دو سال پیش صادق آملیلاریجانی خیلی پیشتر از آنکه پردههای میان او و رییسجمهور پاره شود «شعار عدالت بدون عمل از سوی برخی مسوولان را موجب سستی ایمان و اعتقاد مردم» دانست (۴/۳/۱۳۹۰)، پورمحمدی وزیر کشور معزول احمدینژاد صراحتا این شعار را موجب «توسعه فقر در کشور» دانست (۲۶/۸/۸۷) و زاکانی اصولگرای منتقد دولت هم که این روزها اندیشه هماوردی با کاندیدای او را در سر میپروراند معتقد است «احمدینژاد هم با شعار عدالت آمد ولی پایبندی به شعارهایش وجود نداشت».(۱۴/۱۲/۹۱)
این انتقادات تنها مشتی از نمونه خروارها انتقادی است که به عدالت مد نظر احمدینژاد شده است اما او دیروز در جلسه با استاندارانش با تاکید بر اینکه «باید کشور را بر اساس عدالت بسازیم»، گفت «ملت ایران دارای آرمان جهانی است و اصولا انسان بدون آرمان جهانی معنا و مفهومی ندارد، همه جمهوری اسلامی مقدمهچینی برای برپایی حکومت جهانی امامت (عج) است و اساسا حرف ما به دنیا برپایی حکومت جهانی است، آنان دموکراسی، حقوق بشر و آزادی را طرح میکنند و حرف ما به دنیا حکومت جهانی صالحان به رهبری امام عصر (عج) است.»
ارائه بدیلی در مقابل نظام جهانی حرف تازهیی نیست و بخشی از تفکر شیعی محسوب میشود، آنچه مهم است زمان گفتن این حرفهاست. یعنی درست وقتی که منتقدان و مخالفانش تصور میکنند تا رها شدن از سیاستهای او تنها سه ماه فاصله دارند.
او در این ملاقات مانند رییسجمهور پیشین، دوران خود را سختترین دوران و فشارهای وارد بر دولتش را سختترین فشارها دانست: «هیچ دولتی به اندازه دولت نهم و دهم از جهات مختلف تحت فشار نبوده است.»
نکته با اهمیت سخنان او اما این جملات نبود، بلکه آن لحظهیی بود که گفت: «معتقدم دولت آینده حتما در طراز بالاتری از دولت نهم و دهم قرار خواهد داشت، چراکه انقلاب و ملت رو به کمال است و نشانه آن مطالباتی است که امروز ملت ایران آن را مطرح میکند.»
این جمله سوالات متعددی را در ذهن خواننده ایجاد میکند. آیا یک درصد احتمال دارد که منظور او از دولت آینده که طرازش از دولت خودش بالاتر باشد، به قدرت رسیدن اصولگرایانی باشد که همه هویت خود را از مخالفت با او کسب کردهاند؟ آیا منظور او از دولت طراز بالای بعدی دولتی است که ولایتی، باهنر، قالیباف یا حداد عادل در صدر آن نشسته است؟ تا این لحظه هیچ عقل سلیمی به این پرسش پاسخ مثبت نمیدهد، از طرف دیگر نمیتوان فکر کرد که احمدینژاد میخواهد دولتش را تقدیم رییسجمهوری اصلاحطلب کند و از الان هم به این باور رسیده که طراز آن دولت اصلاحطلب از خودش بالاتر است.
تنها رجل سیاسی که در حال حاضر امکان کاندیداتوری دارد و میتواند مصداق حرف وی باشد اسفندیار رحیممشایی یا کاندیدای دیگری است که از تایید احمدینژاد برخوردار است؛ سیاسیونی که تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمیرسد. سه ماه مانده به انتخابات فقط نام مشایی در این لیست معلوم است. هرچند گزینههای دیگری هم مطرح هستند؛ گزینههایی که هنوز قبول آنها به عنوان رییسجمهور دشوار است، کسانی مانند رحیمی یا حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش که احتمالا خودش هم به چیزی فراتر از وزارت در عمر سیاسیاش نمیاندیشد.
هراس از پایان نیافتن دوران احمدینژاد مربوط به امروز نیست. بعد از برگزاری انتخابات سال ۸۸، مدل چاوز و پوتین – مدودف وارد واژگان سیاسی ایران شد. اصولگرایان که در مواجهه با اصلاحطلبان با مشکلات جدیدی مواجه بودند به وضوح از تداوم دولت احمدینژاد نگران بودند، آنها در حرکتی یکباره و هماهنگ تمامی حلقه اطراف احمدینژاد را زیر تیغ نقد خود گرفتند، برای آنها نامهای جدیدی پیدا کردند و برای اینکه دولت تنها برگزارکننده انتخابات نباشد تمام تلاش خود را کردند.
امیر محبیان از جمله اصولگرایانی بود که نگرانیهای اصولگرایان را عیان کرد و بعد از خواست او برای بازدید از زندان اوین گفت: احمدینژاد بازی بزرگ و ادامهداری را آغاز کرده است. او جلسه استیضاح شیخالاسلامی را به سوزاندن رقبای اصلی دولتش در انتخابات اختصاص داد و در ماههای پایانی دورهاش با نامه عزل روسای دانشگاه تهران و تربیت مدرس سعی میکند چهرهیی آزادیخواه از خود به نمایش بگذارد.عباس عبدی تحلیلگر اصلاحطلب هم معقتد است احمدینژاد حاضر نیست به راحتی کنار برود.
جملهیی که اصولگرایان سنتی مثل موتلفهییها و باهنر عمیقا به آن باور دارند و سیاست کجدار و مریز را بهترین سیاست برای رفتن احمدینژاد میدانند. برخی دیگر از اصولگرایان مثل دبیر سیاسی سابق روزنامه کیهان هم معتقد است انتخابات پیشرو برای دولتها حساسیتی آخرالزمانی پیدا کرده است یعنی یا در قدرت میمانند یا برای همیشه صحنه قدرت را ترک میکنند.با پروندههایی که برای دولتیها ساخته یا فراهم شده خیلی از آنها فردای روز شکست نمیتوانند امید چندانی برای یک زندگی عادی هم داشته باشند.
همه این حرفها زمانی درست است که ما متاثر از اصولگرایان شکاف میان دولت و سیستم را پذیرفته باشیم که اگر چنین نباشد کل عرصه سیاست را میتوان بهگونهیی دیگر تفسیر کرد.
با این همه این سوال مهم هنوز باقی است که احمدینژاد برای ادامه گفتمانش چه خواهد کرد؟ ۲۸ فروردین او در استادیوم ۱۰۰ هزار نفری با هوادارانش سخن خواهد گفت و احتمالا دست ادامهدهنده راهش را مقابل آنها بالا میبرد.
برای چی باید قصدرفتن داشته باشد ؟
دلار چهار هزار تومانی
پراید ١٨ میلیونی
گوجه ۴۵٠٠ تومانی
گوشت نایاب و قیمت عتیقه
مرغ ۶٠٠٠ تومانی
اختناق در فضای سیاسی و دانشگاه ها
سانسور در حوزه کتاب و نشریات و اطلاع رسانی
سیاست خارجی د رب و داغون
اخلاق زیر صفر
این همه خدمت کرده برای چی باید بره ؟
میرملاس عزیز !
از اینکه این کامنت را منتشر کردی ازت ممنونم . نشان میدی به تضارب آرا باور داری .
توصیه می کنم خبر سخنرانی پورمحمدی در جمع خبرنگاران یزدی را هم منتشر کن . حرف های جالبی زده . گفته : به خاطر امضای حکم قالیباف از طرف احمدی نژاد عزل شدم چون او نمی خواست قالیباف ( رقیبش در انتخابات سال ٨۴) شهردار تهران شود. جالب نیست ؟
ایران ! عجب رییس جمهوری داری !
زنده باد احمدی نژاد و زنده باد بهار
زنده باد عقل
زنده باد آگاهی
زنده باد فریب نخوردن
زنده باد با شناخت رای دادن
زنده باد کسانی که فریب نمایش های محمود را نمی خورند
زنده باد چشم های بینا و شعورهای بالایی که هیپنوتیزم احمدی نژاد رویشان تاثیر نمی گذارد
بنده خدا !
چیزی که احمدی نژاد میخواهد بیاورد یخبندان است نه بهار
شما بعد از هشت سال اثری از بهار می بینی ؟
آقای سیاوش !
بهتره بگی زنده باد نهار … چون فعلا نهاره که داره میمیره
زنده باد خیار
چون خیار هم خیلی گرون شد
اتفاقا اقای احمدی نژاد یکی از بهترین رییس جمهورهای ایران اسلامی است … این همه گرانی و تورم این چیزا مال این بمب هسته ای و تحریم های بین المللیه…..
استاد !
توصیه می کنم درباره معنای واژه ” بهترین ” بیشتر فکر کنید و حداقل آبروی این واژه را نبرید .
یعنی شما قبول دارید که ایران بمب هسته ای دارد ؟
فکر می کنی تحریم های بین المللی کار کیه؟ کار سیاست خارجی ناکارامد و فاجعه بار احمدی نژاد
آقای کارمند یارانه !
امثال شما با این طرز تفکر پدر ایران را در آوردند وگرنه این مملکت اینطوری نبود
کارمند یارانه
خدا برایت ثواب بنویسد ( ثوواوت بو ) در این شرایط سخت کلی ما را خنداندی
به صدا وسیما پیشنهاد میدم به جای اینکه بودجه خرج کنن خنده بازار بسازن و هیچکس نخنده بیان از تو استفاده کنن
هیچ ریس جمهوری برای ایران بهتر از خاتمی نیست درود خدا بر خاتمی . ۸سال ثبات بازار . ابرو داری در جهان . زنده باد خاتمی وهر که با اوست .
هزاران مثبت برای شما