ولی درویشی / میرملاس نیوز :
درد این روزهای مردم
شاید در این آغازین روزهای بهار که باید موسم سور و شور و شادی و شعف باشد، گفتن از دردها و مشکلات چندان خوشایند نباشد. اما به قول شاعر و خواننده عزیز لرستانی استاد ایرج رحمانپور که به حق او را حنجره زخمی زاگرس میخوانند: «نمیخواهم از غصه بخوانم، نمیخواهم در آوازها و سرودههایم غم باشد، اما چه کنم من؟ چه کند دل من؟ وقتی که دم به دم خبر میرسد از موج ویرانیها».
با اینکه هنوز روزهای اول سال نو است و همگان به استجابت دعاهایی که برای گشایش امور کردهایم، دلخوش و امیدواریم اما از همین ابتدای سال، واقعیات پیرامون و موجهای فزاینده مشکلات حکایت دیگری دارند. سوء مدیریت مسئولین در تنظیم بازار میوه تنها یک نمونه ملموس از طوفان سهمگین مشکلاتی است که چندین ماه است بی وقفه برسقف ترک خورده زندگی روزمره مردم میبارد و آرامش و آسایش را از آنان سلب کرده است. شاید امید آن بود که این طوفان ناکارآمدیها با سپری شدن سرمای زمستان و جلوه کردن طراوت بهاری تازیانه نامهربانی را کنار گذاشته و یا لااقل کمی از شدت ضربههای بیرحمانه خود بکاهد، اما استمرار ناتوانیهای مدیران در کنترل اوضاع اسفبار موجود، در روزهای آغازین سال این واقعیت را برسر مردم فریاد زد که وضعیت از دو حال خارج نیست یا برخی به هر دلیلی نمیخواهند مردم شبی را بیدرد و بدون دغدغه به صبح برسانند و یا اینکه بعضی نه تنها نمیتوانند باری از دوش مردم بردارند بلکه با ندانم کاریهای مداوم خود هر زمان باری بر انبوه بارهای آنها میافزایند.
علاوه بر این در همین چند روز آغاز سال نیز، برخی از مسوولین اجرایی کشور که با اصرار بر سوء مدیریت خود زندگی مردم را به بازی گرفتهاند، با افاضات خود سریال تلخ بی اعتنایی به فهم و شعور عمومی جامعه را ادامه دادند تا بدین گونه امید به بهبود امور و یا اصلاح رویههای ناصحیح مدیریتی را در دل مردم به یأس بدل کنند.
به عنوان تازه ترین نمونه، در حالیکه از ابتدای سال تا کنون هر کیلو گرم گوجه فرنگی کمتر از ۳۰۰۰ تومان در اختیار مردم قرار نگرفته و در مواردی به کیلویی ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ تومان نیز رسیده است و این افزایش دو یا چند برابری قیمتها در مورد برخی دیگر از میوهها نیز صدق میکند، وزیر مربوطه وضعیت بازار و قیمت میوه در ایام نوروز را به دلیل ذخیرهسازی مناسب، مطلوب ارزیابی کردهاند. راست آن است که درد مردم تنها قیمت میوه یا پسته نیست. حتی درد آنها تنها افزایش نجومی قیمت خودرو نیست که مجری صداوسیما شرایط فعلی کشور را از سالهای گذشته بهتر دانسته و بگوید «در کشور آنقدر عافیت داریم که مردم مشکلشان شده است پراید و پسته!» درد مردم طیف وسیعی از مشکلات و محرومیتها و محدودیتهاست. درد مردم فاصله گرفتن شتابان از حداقلهای زندگی است. درد مردم نداشتن حقوق حقه شان از سلامت و بهداشت و درمان است. درد مردم نداشتن سرپناهی – حتی استیجاری- برای به روز آوردن شبهای سرد و سیاه این روزهای زندگیشان است. درد مردم آموزش و تحصیل و تربیت مناسب فرزندانشان است. درد مردم افزایش سن ازدواجها و کاهش سن بزهکاریهاست. درد مردم بچه دار نشدن به خاطر شدت دغدغههای بحق آینده فرزندان نیامده شان است. این روزها دست بر هر دلی که گذاشته میشود از جور ایام خون است. این روزها از هر چه که سخن گفته شود آه و افسوس و درد و دریغ مردم به آسمان میرسد.
دردها آنقدر همه گیر و عمومی شدهاند که این روزها همه پیکره جامعه پر از درد است. تن این روزهای جامعه سخت رنجور است. این روزها کم کم میرود تا زیستن هم برای بسیاری از مردم به عذابی دردناک بدل شود. اما در این روزهای پر درد که ناتوانی برخی مدیران و مسوولان متوهم، حق زیستنی شایسته و بایسته را بیش از پیش از مردم سلب کرده است لازم است به صراحت بیان شود که همه آنانی که از این حالت رخوت و خمودگی و روزمرگی مردم سوء استفاده کرده و با این خیال واهی که مردم در مقابل اشتباهات آنان قفل سنگین سکوت از لب نخواهند گشود و به همه این مشکلات ناشی از ناتوانی آنان در انجام وظایفشان عادت کرده و آنان را بازخواست نخواهند کرد، بدانند که اگر عزم و برنامهای جدی برای رفع عاجل مشکلات ندارند، اکنون مناسب ترین زمان برای واگذاری مسوولیتهایشان است.
زیرا این روزها هزینههای زیستن برای مردم چنان در حال افزایش است که اگر نهادهای قانونی و نظارتی با بازخواست آنان مرهمیبر دردهای مردم نگذارند، باید هر آن منتظر بلعیده شدن خود و تمام دلبستگیهای مادی و معنوی و مدیریتی شان توسط امواج خروشان بحرانهای اجتماعی رو به رشد در میان طیفهای مختلف جامعه باشند.