وی که در مراسم عزاداری حضرت زهرا (س) در نقد نگاه صوفیانه به اسلام سخن میگفت، اظهار داشت: در نگاه صوفیانه برای رسیدن به هدف غایی باید دنیا را ترک کرد. خاتمی در نقد این نگاه گفت: اگر شما دنیا را رها کنند، دنیاخواران و دنیاداران، شما و زندگی و دنیا را رها نمیکنند، بلکه دنیا را بر شما سخت میکنند و جای شما را میگیرند.
وی سپس ادامه داد:
«خالی کردن صحنه زندگی به قصد رسیدن به هدف غایی، سبب میشود که ظالمان، زورگویان و دنیاخواران عرصه را پر کنند».
گویا، این عبارات در واقع تنها یک سخنرانی ساده نیست، بلکه بینش فلسفی یا فلسفه سیاسی سید محمد خاتمی است که میتوان آن را در عرصه سیاسی نیز تسری داد؛ بدین معنا که در عرصه سیاسی هم اگر انسان حتی به خاطر هدف والایی گوشه نشینی و کنارهگیری اختیار کند، مخالفان و رقبا میدان را خواهند گرفت. این یک رویکرد است و به گاه انتخابات یا به معنای حضور در قامت کاندیداست و یا حضور در قامت مشارکت کننده فعال.
اما به هر حال کاندیداتوری خاتمی، آغاز یک ماراتن برای وی و اصلاح طلبان و البته عوض شدن قاعده بازی برای اصولگرایان است؛ اصولگرایانی که به اندازه عمر سیاسی جناح اصولگرا، کاندیدا برای انتخابات معرفی کردهاند.
اما هر چه بیشتر میگذرد، گویی برگزاری مراسم طرفداران دولت در ورزشگاه آزادی با حضور صد هزار نفر جدیتر میشود. ماجرا از آنجا آغاز شد که نزدیک دو ماه پیش از عید، خبر تجمع هواداران دولت در اواخر فروردین در ورزشگاه آزادی منتشر شد؛ درست در بهمن ماه سال گذشته! اما به تدریج و پس از گذشت دو ماه و آغاز سال جدید، این تجمع به نام بزرگداشت خادمان نوروزی مردم تغییر نام پیدا کرد و البته اصل خبر تأیید شد و پس از آن همه بودجه و مخارج آن مورد بحث قرار گرفت، تا جایی که آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به اخبار منتشره در روزنامهها، مبنی بر اینکه دولت قصد برگزاری مراسم تقدیر از دستاندرکاران سفرهای نوروزی را دارد، گفت: «این عنوان خندهداری است که برای این همایش برگزیدهاند. وی از برگزارکنندگان خواستند تا به مردم دروغ نگویند و اگر میخواهند کار انتخاباتی بکنند، صراحتا آن را به مردم بگویند».
اما دولتیها و پایداریها به تدریج زمینههای همکاری مشترکشان را تقویت میکنند، تا در یک جبهه واحد در انتخابات رو در روی رقبا قرار گیرند. در تازهترین این تلاش، فراخوان رسانههای نزدیک به دولت برای آشتی پایداریها با احمدینژاد بسیار بااهمیت است. البته رسانههای دولتی، ضمن دعوت پایداریها به آشتی با احمدینژاد، آنان را هم تهدید میکنند که معنای عبور از احمدینژاد، حتما به معنای عدم پایداری بر ولایت است.
یکی از نویسندگان طیف دولتی، این فراخوان و تهدید را این گونه خطاب به پایداریها نشان میدهد:
«جریان برخاسته از طیفی از حماسهسازان سوم تیر (جبهه پایداری) چنانچه خود را فقط وامدار رهبری معظم انقلاب اسلامی میدانند، چارهای جز آشتی با احمدینژاد و بازخوانی دهها نقاط مثبت دولت نهم و دهم و انتخاب نامزدی نزدیک به رئیس جمهور، که تا آخر با ایشان همراه بوده، ندارند.
با توجه به تکرار صفبندیهای انتخاباتی سال ۸۴ و ۸۸ و به میدان آمدن برخی از مسئولان امنیتی و سیاسی دولت هاشمی رفسنجانی و با توجه به تکرار اشتباهات صداوسیما در فتنه ۸۸ با دعوت پیش از موعد ضرغامی از نامزدهای احتمالی احزاب و جریانات خاص و عدم دعوت نامزدهای احتمالی حامیان دولت، نشانههایی از مهندسی انتخابات بر خلاف نظر رهبری فرزانه نمایان شده است. به این سناریو، بازی آمدن و نیامدن آقای رفسنجانی را نیز اضافه کنید و به زمینهسازی چهرههای مطرح جریان مصطلح اصولگرایی برای بازگشت چهرههای فتنه و مدعی اصلاحات مانند خاتمی و تحرکات جدی این جریان برای بازگشت نیز توجه نمایید که همگی نمایانگر پیچیدگی این انتخابات و ائتلاف احزاب برای عملی نشدن ملاکهای رهبری در انتخاب اصلح است. لذا تداوم اختلافی که عناصر فتنه آن را بین نیروهای عدالتخواه حامی دکتر احمدینژاد ساخته و پرداخته کردند، میتواند بر پیچیدگی و فتنهانگیزی این انتخابات تأثیرگذارتر باشد». پیشتر محصولی از طیف تهران جبهه پایداری که در زمان وزارت وی در انتخابات سال ۸۸ برگزار شد، حمایتهای خود از دولت را به رغم اختلافهای سالهای اخیر علنی کرده بود. برخی دیگر هم از اعضای این جبهه گفته بودند که ما اگر کاندیدای اصلح را در درون دولت بیابیم به حمایت از او برخواهیم خاست. به نظر میرسد پایداریها دولت را به دلیل امکانات انتخاباتیاش میخواهند و دولتیها هم پایداریها را برای جبران مشروعیت دینی از دست رفته خود! در عین حال هر دو خواستار پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به هر بهایی هستند!
اما در میان اصولگرایان هنوز هم تشتت به قوت خود باقی است. در بین ائتلاف پنجگانه، راست سنتی متشکل از باهنر، متکی، پورمحمدی، ابوترابی و آل اسحاق، تقریبا همه بر این باورند که بر دیگری مقدمترند و احتمالا آنان کاندیدای ائتلاف خواهند بود و کنار هم نمیروند! دنبال کردن داستان این ائتلاف تا پایان آن، همچنان خوش است.
در ائتلاف سهگانه قالیباف، ولایتی و حداد نیز به ظاهر جمعبندیها چندان مثبت نیست، چرا که گفته شده احتمالا هر سه به عنوان کاندیدا نامنویسی خواهند کرد. در این بین، علی اکبر ولایتی و حداد عادل که در هشت سال گذشته، انتقادی از دولت احمدینژاد نداشتهاند، رفته رفته مواضعی انتقادی علیه دولت و احمدینژاد در پیش میگیرند.
البته در این باره باید گفت که دلایل دیرکرد هشت ساله این دو در نقد دولت از سه حالت بیرون نیست؛ یا دولت مشکلی نداشته و تازه کارهای مشکلدار و قابل نقد انجام داده است، یا آن که تازه به کارهای ایراد دار دولت پی بردهاند و یا ایراد بوده و این دو هم میدانستهاند، ولی مصلحتی سکوت کردهاند!
کاش خاتمی نیاید چون ایشان انسان بزرگواری است و ضایعش میکنند
خاتمی دوست داریم
هوهو هله هله خاتمی زلزله
خاتمی زلزله نیست … عین آبادانی و مرمت و پیشرفت است
این صداها آشناس!
چی شد دو باره؟!
سرخ پوستا حمله کردن؟!
نه … دوره ریاست جمهوری یکی از تبار چنگیز داره تموم میشه
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد:-)
خاتمی فردمورد اعتماد جورج سوروس وجورج بوش ونتانیاهو میباشد .دردوران اصلاحات کذایی اش این را به وضوح اثبات کرد.
آقای زمستانی!
شرط می بندم فقط یک چیزی شنیدی و خودت نمی دونی یعنی چی؟ یعنی اگر ازت بخوان ده ثانیه در باره سوروس حرف بزن به خدا قسم بلد نیستی. به خدا فرق سوروس و سیروس رو نمی دونی
چیزی که در دوران اصلاحات ثابت شد کارامدی و لیاقت خاتمی بود اگر بفهمی!
جناب آقای بهاری مطمئناً خود شما هم از اون دوران به اصطلاح کذایی راضی هستین . تنها عقلتون رو به گوشتون سپردین که شنوای صحبت های باشین که از دهان یک مشت آدم بی سواد و تنگ دل برمیاد.
نه تنها من بلکه جهان جناب اقای خاتمی رو تحسین میکرد.
ژاک شیراک تنها برای استقبال از ایشون از پله های کاخش پایین اومد و همین افرادی که اسم بردین سر تعظیم فرود آوردن نه تنها برای ایشان بلکه برای ملتی که تازه شناخته شده بود.
هرسه تاتون دچار توهم هستید
هرسه دارید توهم میزنید!کدوم ریئس جمهور به درد مردم زیر فقر لرستان ی نیم نگاه داشته:باز اول شدیم!!!!؟ البته تو آمار بیکاری.الله اکبر
فقط رهبر دیگه هیچ کی.
خوش به حال تو که دچار توهم نیستی
بنده خدا کوهدشت و لرستان جدا از ایران نیست . اوضاع اقتصادی ایران ثبات داشته باشد به حال کوهدشت و لرستان هم خوب است . ثبات نداشته باشد کوهدشت و لرستان هم ضرر می کنند تازه بیشتر ضرر می کنند چون زیرساخت های اقتصادی کمتری دارند
دم مهدی پور گرم
والا ما عکس هایی رو دیدیم مبنی براینکه ژاک شیراک از پله ها پایین نیامد بلکه سید خندان زحمت کشید و بالا رفت 😀
اون چیزی که تو دیدی جعل بود برادر … البته در دولت نهم و دهم همه چیز جعل بود شما خیلی تقصیر نداری ! خودتو خیلی ناراحت نکن چون محمود را به پای همان پله ها هم راه ندادن
تبریک میگم به شما دوست عزیز که نه حقایق رو دیدین و نه شنیدید و نه باور میکنید.
شیرین عقل بمانید 🙂
دمت گرم مهدی پور… شیر دات حلالت
چه با منطق آقای بهاری تمام دنیا دست به سینه ایران بود
سیدجان بیایی یا نیایی به یادت(۲)خرداد ۵۵ رأی من سید محمد خاتمی است.
لطف نظام به برخی از همراهان فتنه انگار نوعی دیگر برداشت شده و مجرمان امنیتی در سال ۸۸ را که قصد براندازی جمهوری اسلامی ایران با پشتیبانی گسترده سرویسهای اطلاعاتی غرب داشتند ولی از مردم شکست خوردند، به هتاکیهای گستاخانه و دعاوی توهین آمیز واداشته است.
به گزارش رجانیوز، در جدیدترین فحاشی از سوی فتنهگران، محمدرضا خاتمی که یکی از رادیکالترین چهرههای جریان برانداز محسوب میشود و در پشت پرده، فعالیت تشکیلاتی فتنهگران را هدایت میکند، در مصاحبهای با سایت ضدانقلاب “کلمه” که توسط جمعی از افراطیون ضدانقلاب ساکن فرانسه و همراهی سازمان مجاهدین خلق به روز میشود، مجددا دروغ بزرگ تقلب در انتخابات را مطرح کرده و ضمن اعتراف به اهمیت و تاثیر بالای انتخابات در ایران، روند برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را زیر سوال برده و در عین غیر آزاد و مهندسی شده خواندن آن، خواستار حضور جدی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری آتی شده است.
خاتمی درباره این مساله که “اگر در انتخابات سال ۸۸ تقلب شد، پس در سال ۹۲ هم تقلب خواهد شد و حضور اطلاحطلبان تفاوتی ندارد”، سخنان بامزهای را مطرح میکند و از “خواستن ولی نتوانستن” دخالت و تقلب در انتخابات ریاست جمهوری حرف میزند. این فعال فتنه در این زمینه میگوید: “نه اینکه نخواهند مهندسی و سناریو نویسی کنند، بلکه شکست روحی شان در این چهار سال این اراده را از آنان گرفته است تا بتوانند مانند گذشته برنامه ریزی کنند. بسیاری از آنها مجبور شده اند به این حالت روی آورند که برای رقابت با اصلاح طلبان برنامه ریزی کنند و نه برای مهندسی انتخابات که می توان آن را یکی از دست آوردهای بزرگ و گام به جلو دانست.”
او همچنین مدعی است که “شرایط کشور به گونهایی است و هزینه های تقلب قبلی به اندازهایی بزرگ بوده است که این امکان و اراده را برای تقلب دیگر تا حد زیادی از بین می برد.”
محمدرضا خاتمی که مدتهاست از ترس بازداشت به دلیل نقش آفرینی در جریان آشوبهای خیابانی سال ۸۸، کمتر در محافل عمومی حاضر میشود و سخنرانی میکند و بیشتر ترجیح میدهد تا هر چند ماه یکبار، مصاحبهای در خفا با رسانههای ضدانقلاب داشته باشد و به فحاشی علیه مردم بپردازد، در بخش دیگری از این مصاحبه، مدعی سرمایه مردمی جریان موسوم به اصلاحات شده و از برادرش یعنی سیدمحمد خاتمی به عنوان اصلیترین گزینه جریان برانداز برای حضور در انتخابات نام برده و مدعی شده که رد صورت حضور خاتمی، صد در صد رای مردم را دارا خواهد بود.
درودخدابراین سیدبزرگوار نیای بهتره اخه میخوان تورو بیارن دوباره گنده کاریهاشونو جمع کنی
کاش نیاد چون این دولت لیاقت خاتمی رو نداره
محبوبه خانم لطف کن اینقدر بزرگش نکن
بزرگی خاتمی به کامنت های ما نیست
محبوبه خانم اینقدرا محمود آقابد نبودند از نظر مسکن خیلی خوب بودند فقط ایشان مشکل ولایت پذیریشون یه خورده اشکال داشتند چون ما انتظار بیشتری داشیم
یه بار دیگه بگو !
از نظر مسکن خیلی خوب بودن ؟!
بابا دمت گرم ! روحیه طنزت خیلی بالاست
خاتمی بهاریست که در کویر سوخته ی دلها میدرخشد
جناب آقا یا سر کار خانم رئالیسم یکم شما هنوز نمیدانید رئالیسم مصدر است نه اسم بلکه باید مینوشتی رئالیست دوم مواظب باش به جرم استفاده از کلمه اجنبی نگیرنت سوم اگر رئالیست بودی، این همه توی فوتبال در هافساید قرار نداشتی
سانتا مانتا مامانیست:
ناتورالیسم از خیلی جنبهها شدت رئالیسم بود
تقریباً بدون استثنا، دو اصطلاح را مترادف یا دستکم در کنار یکدیگر بهکار بردهاند، حتا بسیاری از منتقدین صریحاً گفتهاند: “رئالیسم و ناتورالیسم یک چیزند.” عدهای از این هم سخاوتمندتر بودهاند و امپرسیونیسم را هم به این معجون اضافه کردهاند.[…] نسبت دادن این آشفتگی به منتقدان کار درستی نیست. گناه این تفکر آشفته تا حد زیادی به گردن خود مبلغان ناتورالیسم است، چنانکه بازتاب آن را در نحوهی استفادهی آنها از این اصطلاح میبینیم. همین نکته که بانی مسلم ناتورالیسم، یعنی زولا، تعریف روشنی از آن به دست نداده است بیگمان بیتأثیر نبوده است.[… ، اما] آیا صرف اشتیاق امروزی ما به دقت بیشتر در زبان است که باید بکوشیم دو اصطلاحی را که مدتها، ولو به اکراه، با یکدیگر همزیستی داشتهاند از هم متمایز سازیم؟ یا آیا اصولاً فرقی اساسی بین ناتورالیسم و رئالیسم هست؟ عجیب آنکه پاسخ هر دو پرسش ظاهراً منفی است. البته ناتورالیسم با رئالیسم تفاوت دارد، ولی مستقل از آن نیست. برای تفهیم نسبت آنها با یکدیگر، شاید بتوان به دوقلوهای به هم چسبیده تشبیهشان کرد که هم اعضایی مجزا دارند و هم اعضایی مشترک.
وجه مشترک رئالیستها و ناتورالیستها این باور بنیادین است که هنر اساساً عبارت است از بازنمایی عینی و تقلیدی واقعیت خارجی (در تقابل با تبدل ذهنی و خیالی واقعیت در کار رمانتیکها). پیامد این باور برای آنها انتخاب موضوعهای عادی و دم دست و همچنین ستایش از آرمان “جنبهی شخصی نداشتن” در تکنیک بود.[…]
ناتورالیسم از خیلی جنبهها شدت رئالیسم بود. چنانکه ل. دوفو میگوید، رئالیسم مانند انقلاب سال ۱۷۸۹ است در ادبیات، در حالی که ناتورالیسم به “دورهی وحشت” ۱۷۹۳ مانند است. اما مسئله فقط انتخاب موضوعهای زنندهتر، واژههای خاکیتر، شعارهای چشمگیرتر یا جزئیات مشروحتر نبود. تفاوت واقعی بیش از این عمق داشت: تحمیل نظر خاصی در مورد انسان بر رئالیسم ِ بیطرفِ خنثا در کانون جای داشت. بدینسان ناتورالیستها نه تنها گرایشهای بنیادین رئالیسم را بسط دادند و تقویت کردند، بلکه عناصر مهم تازهای به آن افزودند که ناتورالیسم را مکتبی بازشناختنی ساخت، به گونهای که رئالیسم هرگز نبود.[…]
اما این عناصر تازهای که به واقعگرایی ِ تقلیدی اضافه شدند و ناتورالیسم را پدید آوردند، چه بودند؟
یکی از کوتاهترین، ولو ناگزیر ناقصترین، تعریفهای ناتورالیسم آن است که این مکتب را تلاشی برای بهکار بستن یافتهها و روشهای علمی قرن نوزدهم در ادبیات میداند. این خویشاوندی با علم را ناتورالیستها صریحاً مورد تأکید قرار میدادند، پل آلکسی، نزدیکترین پشتیبان زولا، ناتورالیسم را اینگونه خلاصه میکند: “یک روش اندیشیدن، دیدن، تعقل کردن، مطالعهکردن، آزمودن؛ یک نیاز به تحلیل کردن برای پی بردن؛ نه یک سبک نگارش خاص.”
پس ناتورالیستها از علوم و از طریق فلسفهای که خود بسیار آغشته به اندیشهی علمی بود، تصور خاصی از انسان را که خواهان بیان آن در تألیفاتشان بودند استخراج کردند. فرضیات زیستشناختی و فلسفی آنها ایشان را از رئالیستها متمایز میسازد، زیرا اینان در پی عینیتِ بیطرف بودند در حالی که ناتورالیستها از پیش انتظار الگوی خاصی را میکشیدند. پس برای پی بردن به نظرها و روشهای آنان باید در این مرحله نگاهی بیفکنیم به جریانهای علمی و فلسفی نیمههای قرن نوزدهم که در شکل دادن به این جنبش چنین تعیینکننده بود.
قرن نوزدهم دورهی تغییرات سریع و ریشهای بود. کل چهرهی اروپای غربی و آمریکای شمالی را انقلاب صنعتی [دگرگشتِ اساسی یا کامل شیوهی تولید] دگرگون کرد. اکتشافات علمی زمانه انسان را وادار به ارزیابی مجدد و کامل نگاهش به خویشتن به عنوان موجودی هم مادی و هم اخلاقی ساخت.
پیش از آن هرگز محیط زندگی انسان، تصویر او از خودش، طرز فکر او دربارهی خودش در مدتی چنین کوتاه این همه تغییر نکرده بود. و این دگرگونی همچنین مقارن شد با رشتهی درازی از آشوبهای سیاسی که قرن نوزدهم را تقطیع کرد: انقلابهای ۱۸۳۰ و ۱۸۴۸، کودتای سال ۱۸۵۱ لویی ناپلنون، یکپارچه شدن کشورهای آلمان و ایتالیا، جنگ فرانسه و پروس، جنگ داخلی آمریکا و غیره.[…] در اهمیت این تحولات برای ناتورالیسم نباید ذرهای تردید کرد. جریانهای اجتماعی، علمی، فلسفی، و اخلاقی قرن نوزدهم صرفاً بستری برای ناتورالیسم نبودند، عوامل شکلدهندهی تعیینکنندهای بودند که این جنبش محتوای خود، روش خود، سمت و سوی خود و حتا حال و هوای خود را از آنها گرفت.
سید عزیز چه بیاید چه نه در دل ۲۵ میلیون نفره و دوستش داریم ولی هر کسی هم جا او باشه نمیاد ده سال زمان میبره که این گند کاریها را درست کرد پس همان محبوب بماند بهتراست . دولت اول میرحسن دوم هاشمی سوم خاتمی چهارم کسی که بیاد دولتی بدتر از احمدی نژاد در زمان شاه هم نبوده
آقا یا خانم بهاری تو اصلا” اینا را که گفتی می شتاسی یه چیزی بگوخودت معنیش را بفهمی
محمود احمدی نژاد که هیچکس قبولش نداره حتی برادرش رفته بود مصر هو شد
فقط خاتمی را عشق است وبس. ۸ سال دوره ایشان آبرویی داشتیم در جهان که محمودخان آن را بر باد داد
درحیرتم ازاین مردم ساده دل وپاک سرشت.ان پیرمرد سالخورده وپیشانی چروک با عینک ته استکانیش پای صندوق رای می اید ورییس جمهور یعنی شخص دوم مملکتش را انتخاب میکند .او چه می داند گفتگوی تمدن ها یا نشست ۱+۵یعنی چه؟؟؟؟؟به نظرم این عین بی عدالتی است که انتخاب رییس جمهور به دست اهلش انجام نگیرید.
سلام بزرگوان هی نکید کی خوبه کی بده فقط ازخدابخواهد کس بیا لرستان (کوهدشت)رادرک کنه همین الان که بنده این می نویسم کونانی تعدادی از جوانش تحت تعقیبند علت چیه علت بیکاری فقر ه آیا کسانیکه ازاول انقلاب سکاندار این شهرستان د اشتن برای این مردم فقیر وبی نوا کاری کردند یا فقط به فکرسرمایه گذاری برای خود بودن ۰ جالب اینجاست لحظه ای به وجدان خود مراجعه نمی کنند باز هم میتیگ میذارن از آقاین دعوت می کنند واقعا…………..
ان شاا… به کوری دشمنان خاتمی در ۲۴خرداد ۹۲ انتخاباتی بزرگ برگزار میکنیم که میوه ای این انتخاب بزرگ کسی نیست جز سـید محمد خاتمی
آب زنید راه را هین که نگار می رسد…
حماسه ۳۰۰۰۰۰۰۰میلیونی فقط برای خاتمی باید رقم بخوره.به امید حق ایشون برای کوفتن بر دهان برخی از بد خواهان در انتخابات حاضر می شوند و به این همه مردم چشم انتظار لبیک خواهند گفت.فقط خاتمی
خداکنه بیان تاازانزوای جهانی خلاص بشیم به نظر من اقای خاتمی ادم انتقاد پذیری هستن نسبت به بقیه وسیاست خارجی بهتری دارن بیان واجازه ندن کشور ما به وضعیت سوریه یاافغانستان یا عراق وپاکستان دچار بشیم
سیدجان اکه نیایی ۲۵میلیون نفروازخودت ناامید کردی*دوستت داریم
سیدجان اکه نیایی ۲۵میلیون نفروازخودت ناامید کردی*دوستت داریم
عزیزان بحث نکنید.فقط بیاید دعا کنیم بگیم خدایا هر چی خیره برا مملکتون ایران پیش بیاره.به خدا دیگه داره کمرمون زیر بار این فشار و مشکلات اقتصادی خرد میشه.فقط داریم صورتمون رو با سیلی سرخ نگه می داریم…