تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
9

شعر لرستان – سیده بهناز ابوالوفایی

  • کد خبر : 22717
  • 30 فروردین 1392 - 0:01

… هر نگاهی آرزو دارد بتابد شاید از.. پشت کوهی که کسی آنجا بخوابد شاید از.. ترس رفتن تاروپودم راتلاقی کرده است قارقارش کل روزم راکلاغی کرده است! بامرکب گشتم وجزو رکب زنها شدم، تن به تن جنگیدم اما”بیوتن”تنها شدم ترس می ترسد بریزد توی فنجانهای من! رقص نازل می شود بر فرق دندان های […]

20130414_1840231-1-1

هر نگاهی آرزو دارد بتابد شاید از..
پشت کوهی که کسی آنجا بخوابد شاید از..
ترس رفتن تاروپودم راتلاقی کرده است
قارقارش کل روزم راکلاغی کرده است!
بامرکب گشتم وجزو رکب زنها شدم،
تن به تن جنگیدم اما”بیوتن”تنها شدم
ترس می ترسد بریزد توی فنجانهای من!
رقص نازل می شود بر فرق دندان های من …
ازنگاهت برگ می ریزد! خزان زانوزده؟
ابرها راخورده ای یا آسمان زانوزده!؟
خانه لالایی نخوانده خواب رادم کرده ای،
سایه ات را ازسرخورشیدمان کم کرده ای
من دلم حوای یک پیمانه آدم می کند
رقص اعضای خودش راشکل پرچم می کند..
خیس یک پیمانه پراز اضطراب خالی ام
سر به زیر اماشبیه کودتا جنجالی ام!
گاهی اوقات آرزودارم نمکدان بشکنم
توی سفره تاشوم تاحرمت نان بشکنم
قالبم یخ بسته از بس درکشوجامانده ام!
مرده شور ازمن گذشته،من سرپامانده ام…
 
کاش دیوارمیان خانه بی غیرت نبود
شمع باید بشنود! پروانه بی غیرت نبود
قلب شب ،این راه دور، این بغض مشکی روی دوش
گیس دورش زد، و الا شانه بی غیرت نبود،
لشگری از چاه چشمت حمله ور بر گونه ام،
در میان اشک انگاری کمی وارونه ام
سیده بهناز ابوالوفایی
لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=22717

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 35در انتظار بررسی : 1انتشار یافته : ۳۴
  1. سر به زیر اماشبیه کودتا جنجالی ام!

    زیبا و تازه!!!

  2. کاش دیوارمیان انسانها………….دستت درد نکنه عالی یود موفق باشید

  3. سپاس از سرکار خانم ابوالوفایی. لذت بردم و جدای از هر تعارف قوی بود چون شعرهای آن روزهای انجمن ادبی کوهدشت.

  4. درود بر شما
    بسیار عالی

  5. خانه لالایی نخوانده خواب رادم کرده ای،
    سایه ات را ازسرخورشیدمان کم کرده ای
    .
    .
    بی نهایت زیبا بود
    سپاس
    این مثنوی حدیث پریشانی من است………….

  6. خیلی قشنگ و باتفکر گفتن خانم ابوالوفایی،بهشون تبریک میگم زبان خاصی است

  7. سلام
    گفته بودم که روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پرواز خواهیم داد.
    زیباست و مثل هر روز و هر لحظه ی خواهریمون

  8. غزل به گفته ی منتقدان، محدودیت و گریزناپذیری از چارچوبی از پیش مشخص و دست و پاگیر درباره اش وجود دارد.
    در شعر خانم ابوالوفایی به نگاه من، شعر دست و پاگیر نیست. مخاطب می تواند با اجزایش ارتباط برقرار کند. ارتباطی که نه سخت جلوه می کند و نه دور از دسترس.
    برای دوست خوبم هر چه بهار رو آرزو دارم.
    سبز باشید.

  9. درودبرشما
    لذت بردیم

  10. غزلی زیبا رها از محدودیت ها و قید و بندهای متداول غزلسرایی امروزین. البته بنده فقط به عنوان یک علاقه مند شعر و ادبیات نظرم را گفتم و به خود اجازه ی ورود به حوزه ی نقد ادبی نمی دهم.از خواندن این غزل لذت بردم و ساده گی و بی تکلفی غزل مرا با خود همراه کرد.

  11. سلام. از شعر سر در نمیآورم ولی فهمیدم که یک شاعر وجود و قدرت خود را به نمایش گذاشته . من که به ظاهر شعر نگاه میکنم کمی ترسیدم ولی میدانم که بسیار عمیق، لطیف، قوی و اثرگذار بود.
    بازی با حروف و کلمات در آن به غایت زیرکی و هوشمندی بود.
    مرسی

  12. اوکییییییییییییییی

  13. درود بر شما،به خاطر تجوید دنیای شعر،زیبا و تاثیر گذار بود.

  14. با تشکر از خانم ابوالوفایی
    واقعا زیبا و با طراوت بود لطفا دوباره بسراید

  15. باسلام.من دانشجوی دکترای حقوق کیفری دانشگاه تهرانم که خیلی اهل شعرنیستم اماشعرپرازاحساس شماراخواندم وبخاطراین بلوغ فکری شمارامی ستایم.همواره پیروزباشید

  16. با تشکر از شعر قشنگتون…

  17. سلام بهناز جان مثل همیشه فوق العاده بود ولی شنیدنش از زبان خودت بالحن زیبای خوانشت لطف دیگه ای داره

  18. به نظر من هیچکی تو دنیا به زیبایی تو شعر نمیخونه البته بدون اغراق…خوشحال میشم دوباره شعرای زیباتو اینجا ببینم موفق باشی.

  19. سلام.ممنون از شماوهمه ی دوستانی که به من وشعرم لطف دارن.بی شک این نشان ازمحبت بی حدوحصرشماست.تشکرازهمه ی کسانی که لطف کردن ونظر گذاشتن.

  20. سلام عالی بود کلا شعرهای خانم ابوالوفایی حرف ندارن انشاالله موفق باشید

  21. دست مریزاد

  22. خیلی خیلی زیبا بود دستت طلا بهناز خانم منتظر چشم به راه شعرهای بعدی هستیم

  23. انسانها به لهجه ها و زبان های گوناگونی سخن میگن… گاهی حتی با زبان مشترک!!! وارد مضمون و واقعیتهایی میشه که گویا داریم به زبانی بیگانه با هم سخن میگیم و دیوار وارد واژکان کلام میشه… گاهی معجزه اتفاق میفته و یه سری انسانها از دل و ذهن بقیه حرف میزنن، از همون واقعیتهای پیچیده که فیلسوفا در صندوقچه کلام پنهانش میکنن اینجاست که معجزه میشه و شاعران مبعوث میشن.. و عصای هنر به نیل میزنه تا از دلهای هم رد شیم…ممنون بهناز جان

  24. سلام عالی بود بهناز جان

  25. سلام. شعر خوب و با احساسی بود، مخصوصاً تصویرهاش جالب بود ولی ای کاش توش اعجاز به کار برده میشد.
    به نظرم اگه مقطعش مصرع مرده شور ازمن گذشته،من سرپامانده ام… بود خیلی قشنگ تر بود

  26. سلام بهناز جان خیلی عالی بود عزیزم موفق باشی

  27. عزیزم عالی بود خیلی دوست داریم

  28. بیوتنش عالی بود…

  29. درود شعرتون عالی و روان بود
    سپاس

  30. واقعا خیلی هنرما بود ازتون متشکرم

  31. بسیار زیبا و دلنشین بود
    خیلی دوستداریم عزیزم.
    سال ما خواب کهفی دارد
    نشان از کوی غریبی لیلا دارد
    عشق گرچه خاموش شد از فانوس ما
    دلها رنگ قریب برزخ دارند
    آشکارست دل پرده نشینان یکدم
    به هوای شیرین سخنان بسیار دارد

  32. عالییییی و پر معنا افریییین

  33. سلام و خسته نباشید به شما شاعر خوش بیان لک زبان. ببخشید من میتونم یه ایمیل یا شماره از شما داشته باشم . من هم گهگاهی شعر میگم دوس داشتم از شما سوالاتی بپرسم
    باتشکر

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.