به گزارش میرملاس ؛ حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی در دیدار اعضای ستاد جوانان اصلاحطلب که از وی خواستند تا با در نظر گرفتن آینده ایران به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آینده در صحنه حضور داشته باشد، اظهار کرد: خواست تاریخی ملت ما و انقلابمان این بوده است که صاحب نظامی مردمسالار و پیشرو باشیم. از این رو نیز مردم ما به جمهوری اسلامی رأی دادهاند و جمهوری مقتضای عصر ماست.
وی خاطرنشان کرد: ذهن بشر در دنیای پیشرفته امروز جز حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را نمیپذیرد. جمهوری مستلزم این است که افراد اعم از حاکم و غیرحاکم در درجه اول شهروند باشند و شهروند بودن را بپذیرند و آن را در خود احساس کنند و فرهنگ متناسب با مردمسالاری و جمهوریت شکل بگیرد. و این کاری است اصیل و زمانگیر که نخبگان و روشنفکران باید انجام دهند.
وی ادامه داد: تحقق جمهوری مستلزم تبدیل رعیت به شهروند است. امیر المؤمنین علیه السلام در مقام حاکم نخستین کسی است که در مقابل حق والی از حق رعیت صحبت و مردمان را به مطالبه آن حق تشویق میکند. احساس اینکه تک تک افراد در مقابل والی و حاکم حق دارند و حاکم در مقابل مردم مسوولیت. مسألهای بسیار حیاتی و مهم است اگر مردم به این نتیجه نرسند حاکمان خیلی زود میتوانند بساط استبداد را بگسترانند و اگر حاکمان این حس را نداشته باشند جامعه با موانع متعددی برای استقرار جمهوری مواجه میشود و جمهوری اسلامی از این حکم مستثنی نیست.
این کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری افزود: کانت فیلسوف نامآور قرن هجدهم میلادی مطلب مهمی دارد که به مطلب امیرالمؤمنین علیهالسلام نزدیک است. ضابطه اخلاق چیست؟ آن چیزی که میخواهی و انجام میدهی، باید به گونهای باشد که بپذیری به صورت قانون عام درآید. اگر میخواهی دروغ بگویی برو به وجدانت رجوع کن؛ آیا حاضری که دروغگویی قانون عام باشد؟ اگر میخواهی خیانت و نقض عهد کنی، حاضری همه نیز این کار را بکنند؟ قطعاً حاضر نیستی؟ باید به حاکمان مستبد گفت که استبداد اگر دائمی شود و عام شود طبعاً اگر شخص دیگری هم به جای آنان بیاید بتواند استبداد کند؛ آیا این را میپسندند؟ به کسی که شکنجه میکند اگر بگویند شهروند دیگری به جای تو بنشیند میپسندی که او هم شکنجهگر باشد؟ این حس اگر در میان مردم و حاکمیت جا افتاد گام اول جمهوری و دموکراسی را برداشتهایم.
وی گفت: من بر این باورم که امروز ما شاهد حضور دوگونه تفکر و رویکرد هستیم که از درون یکی استبداد در میآید و دیگری حاکمی را میپسندد که در درجه اول شهروند و مسوولیتپذیر باشد و بعد حاکم. کار بزرگ، رواج و ترویج تفکر درست در جامعه و تبدیل آن به گفتمان است. اگر جامعه به این رشد برسد دیگر دغدغه اینکه چه کسی حاکم باشد را نخواهیم داشت؟ میخواهم بگویم که به اصلاحات به این صورت مینگرم که باید در این زمینه و به این صورت کار کرد. اگر قانونی را نمیپسندیم تلاش کنیم به صورت مسالمتآمیز و در مسیر رسمی آن قانون به قانون بهتری تبدیل شود. اگر نابسامانی و ناهنجاری است بکوشیم به سازوکاری برسیم که به صورت مدنی قابل اصلاح باشد. این را محور کار قرار دهیم چشمانداز بهتری پیشرو خواهیم داشت. مهم این است که کاری کنیم که زمینه چنین کار و مسوولیتی فراهم شود.
وی یادآور شد: در انتخابات دوره قبل گفتم که دلمان میخواهد جمع کثیری، به خصوص از جوانان که گرد هم آمدهاند آزادانه دور هم جمع باشند و بحث و گفتوگو کنیم و سازوکار فعالیتهای مسوولانه اجتماعی و سیاسی را پیدا کنیم، ولی نتیجه کار این شد که بسیاری از همین بچهها الان گرفتار مشکلات متعددند. آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد همچنان در حصر به سر میبرند؟ باید همه تلاش ما این باشد که شرایط مزبور ادامه پیدا نکند و دوباره تکرار نشود.
خاتمی با بیان اینکه «الان قصد ندارم در باب نامزدی خود برای ریاست جمهوری اعلام نظر کنم» سوال کرد که اگر به هر دلیل شرط حضورش فراهم نباشد، آن روز آنان که امیدوار بودند چه حالی پیدا میکنند؟ و ادامه داد: بعضی میگویند بیایید، همه چیز روشن میشود، ما پشت شما میایستیم. من به فکر اصلاحات و به فکر جماعتی هستم که به هر حال به من لطف دارند.
وی با بیان اینکه «موقعیت حساسی است و کار دشوار و در عین حال مردم طبعاً مطالباتی دارند» ابراز عقیده کرد: اگر تمام ارکان نظام و نهادهای مسوول یا غیرمسوول و قدرتمند همه همراهی کنند سالها طول میکشد که به نقطه صفر برنامه چهارم برگردیم، یعنی شرایط سال ۸۴. مردم میخواهند تورم، بیکاری، تحریمها رفع شود، ولی چه کسی میتواند قول بدهد که اگر کارشکنی ها و موانع باشد میتواند چنین کاری را بکند. اگر منصفانه برخورد کنند، میتوان کاری کرد، اما اگر همه در مقابل هم قرار بگیرند، به کشور لطمه جدی وارد میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش نیز اظهار کرد: آیا میتوان این انتخابات را تبدیل به فضایی کرد که دشمنیها بیشتر نشود و زمینه ایجاد دیالوگ فراهم آید؟ باید رویهها عوض شود.
این کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری گفت: من خودم را کسی یا سرمایهای نمیدانم، ولی از نظر اجتماعی و بینالمللی وجهه و پتانسیلهایی ایجاد شده است. سوزاندن سرمایه هنر نیست، اگر سرمایهای هست باید آن را به نحوی به کار برد که مشکلاتمان را اندک اندک حل کند و این امر نه راحتطلبی است، نه شانه از زیر بار مسوولیت خالی کردن، ولی در هر حال باز هم میاندیشم و امیدوارم همه ما درست بیاندیشیم.
سید عزیز خدا نگهدارت باشد
من قربون اون تفکرت برم که بعد از تو چه ها که بر سر اقتصادمان نیامد .
سید عزیز از ۸۴که تو رفتی تا ۹۲ که امید واریم مجددا” برگردی از گرسنگی صد بار مردیم و زنده شدیم
خدایا خاتمی را در این امر خطیر موفق وسربلند بگردان . آمین
سید بزرگوار : جدت نگهدارت بو یا علی بوش بوری هایمنر پشتت تا آخر گیان
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید که از انفاس خوشش بوی کسی می آید
سید عزیز مردیم از دوری تو
ای دانشمند فرزانه و فیلسوف آگاه بیا وبا اطاعت از ولایت واستفاده از نیروهای دلسوز نظام “منجی ایران عزیز باش
درودخدا بر خاتمی عزیز
زنده باد اخلاق
پاینده باد خاتمی
خاک بر سر ما که امثال شماها دارید اطلاع رسانی میکنید مشخص هستش که تمامی عوامل این سایت از اطلاح طلبان طرفداری میکنن.
چیه برا مری زوزترن دری . فقط خاتمی
ولا زورترن دیری
دخ چته مای داوت هو عالم و آدم کل مزونن خاتمی باوه کلمون بی
و روژ قیومت خاتمی هم دامون بی هم باوه مون بی کل کسمون خاتمی بی دردبلای
دوت نوینم خاتمی
دریم ا وثیه ممریم برس ودادمو هوار اهنارس
خاتمی را بسیار دوست میدارم، اما !
خاتمی را برای آینده نگه داریم و او را قربانی دو پای مانده در خیالات و فرا واقعیت های خویش و جریاناتمان ننماییم
دعوت ها از یک سو و فشارها از سویی دیگر خاتمی ” سید خندان ” ما را در بر گرفته است . از هر سو نامه ها و مکتوب ها و سخن ها و فدایت شوم ها به سویش روان است و او را تنها راه نجات این سرزمین می خوانند . اغراق ها و شخصیت پرستی تاریخی ما ایرانی ها دوباره آرام آرام اوج گرفتن آغاز کرده است و همچون گذشته چشم را بر تمام واقعیت ها بسته و لجاجت افراطی خویش را به مسابقه گذاشته ایم .
در اینکه ” خاتمی ” وجاهت ملی و بین المللی دارد ، در اینکه خرد جمعی و مردمسالاری را باور دارد و به آموزه های آن پایبند است، شکی نیست ، در اینکه شخصیت محبوب و دوست داشتنی خیلی از ایرانی هاست و از نظر اخلاق انسانی و سیاسی بالاتر از بسیاری از مدعیان است هیچ بحثی وجود ندارد ، در اینکه سبد رای بالایی دارد و می تواند اجماع بسیاری از گروهها و جریانات و افراد را کسب کند و یک نوع کاریزمای خاص ذاتی و اکتسابی را داراست ، کمتر کسی در آن چون و چرا دارد ، اما …
فعالان سیاسی و اجتماعی بایستی به یک گزاره ی اساسی باور داشته و پایبند باشند و آن گزاره اینست که : “پایی در واقعیت داشته باشند و پایی فراتر از آن ، و در این وقت است که می توان گام برداشت و حرکت کرد”. اگر دو پا دروادی سهمناک واقعیت باشد ، فلج کننده خواهد بود و مانع حرکت ، و اگر دو پا خارج و برون از واقعیت ، توهمات ناشی از آن سرنگون کننده .
مشکلی که در زمان و مکان کنونی دامنگیر طیف ما اصلاح طلبان گشته است ( اصلاح طلبی و اصلاح طلبان در معنای وسیع آن ) آنست که دو پای حرکت خود را برون از واقعیت نهاده ایم و خیال های زیبایمان را رنگ واقعیت داده ایم ، می پنداریم آنچه که می گوییم و باور داریم عین واقعیت است و انطباق بسیاری با فاکت های بیرونی دارد ، اما براستی چنین است ؟
اندکی با دقت بیشتر به وضعیت کنونی سرزمینمان نگاه بیندازیم ، آیا میراث به جا مانده از احمدی نژادیسم را می توان با دوره ای ریاست جمهوری زدود ؟ آیا وضعیت اسفناک کنونی را می توان در کوتاه مدت سر و سامان داد؟ آیا با کارت خاتمی در زمینی که رقیبهای مریی و نامریی ، تمام زمین را قبضه کرده اند و هر حرکتی را به شدت سرکوب می کنند ، بازی کردن ،حرکتی اندیشمندانه است ؟ خاتمی را همه بخوبی می شناسیم ، خاتمی ادبش به ز دولت اوست ، خاتمی شارلاتانیسم را در مرامش ندارد ، در شرایط کنونی قدرت چانه زنی را با ساختار قدرت را هم ندارد ، او را وارد بازی ای نکنیم که سرمایه و وجاهتش را نیز قربانی آن کند ، خاتمی مرد گفتگو و تعامل و آرامش و انسان مداری و رانندگی فولکس واگنی است ، بگذاریم فردی دیگر در این چهار سال بیاید و اوضاع را اندکی آرامش بخشد و آنگاه نوبت را به خاتمی و خاتمیسم بسپاریم . کنون زمان آمدن خاتمی نیست .
میدانم همه دلمان برای سرزمین و وضعیت کنونی به درد آمده است ، میدانم که همه از درون سوخته و ناله ها و فغان ها برآورده ایم و با تعجب بسیار وضعیت فعلی را نظاره می کنیم که چگونه همه ی سرمایه های اخلاقی و انسانی و پتانسیل های گوناگون این دیار یکی یکی از میان می رود ، میدانم همه مان در خیالمان به ایرانی آزاد و آباد می اندیشیم و راههای رسیدن به آن را بارها در ذهنمان مرور کرده ایم ، میدانم ریاست جمهوری خاتمی هم در واقعیت و هم در خیال خوشایند و شیرین است ، و میدانم آزادی رویایی انسانی ، بسیار انسانی است ، اما یک پایمان را بر زمین سخت واقعیت ها برگردانیم و شرایط فعلی را با دقت و نکته بینی بی رحمانه ای ! مرور کنیم ، با آمدن خاتمی ، خیلی چیزها را بدست می آوریم اما خیلی چیزها را هم از دست می دهیم که مهترین آنها فرصت برای تشکل سازی اصلاح طلبانه در سراسر کشور است .
خاتمی را برای آینده نگه داریم و او را قربانی دو پای مانده در خیالات و فرا واقعیت های خویش و جریاناتمان ننماییم ، خاتمی را به شخصه بسیار دوست میدارم و نمی خواهم به سادگی او و سرمایه ی عظیم خود و پیرامونش را از دست دهیم، به همین خاطر است که در نوشته ی قبلیم نیز به تمامی گروهها و افراد و جریانات حداقلی و حداکثری اصلاح طلب پیشنهاد کردم به خاطر مصلحت های سیاسی گرد هاشمی آییم و او را به کرسی ریاست جمهوری برسانیم تا در چهار سال با تکیه بر توانایی های فردی و اجتماعی و درون ساختار قدرتیش اوضاع را آرامشی دوباره بخشد تا نوبت اصلاح طلبان رسد .
اگر خاتمی بر خلاف این تحلیل های شخصی من خود به این نتیجه رسد که وارد گود شود ، جز اولین نفراتی خواهم بود که به او خواهم پیوست ، اما باورم آنست که کنون زمان آمدن سید خندان دوستدار صبح نیست .