تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
15

پاتوق هنری و نمایشگاه مجازی ۲۴ / چهره واقعی من / عسیا امیری چولاندیم

  • کد خبر : 29335
  • 16 تیر 1392 - 23:16

  ——————————————– ——————————————– عیسا امیری چولاندیم Isa Amiri Chulandim زادروز: ۱۳۵۵.۷.۱ خرم آباد کارشناس نقاشی: دانشگاه فردوسی مشهد کاردانی هنرهای تجسمی: دانشکده تربیت معلم شهید باهنر اصفهان دیپلم گرافیک: هنرستان حرفه ای شهید احمد رفیع پور طراح، نقاش، گرافیست، عکاس، پیکره ساز و نویسنده ——————————————– آموزش هنر و رایانه در هنرستانها، آموزشگاه ها، بنیادها، اداره […]

 003

——————————————–

001

——————————————–

عیسا امیری چولاندیم Isa Amiri Chulandim

زادروز: ۱۳۵۵.۷.۱ خرم آباد

کارشناس نقاشی: دانشگاه فردوسی مشهد

کاردانی هنرهای تجسمی: دانشکده تربیت معلم شهید باهنر اصفهان

دیپلم گرافیک: هنرستان حرفه ای شهید احمد رفیع پور

طراح، نقاش، گرافیست، عکاس، پیکره ساز و نویسنده

——————————————–

  • آموزش هنر و رایانه در هنرستانها، آموزشگاه ها، بنیادها، اداره های دولتی و دانشگاه های کشور (خرم آباد، نیشابور، اصفهان، بروجرد، دورود، خمینی شهر) از سال ۱۳۷۶ تا اکنون
  • کارشناس فرهنگی هنری سازمان آموزش و پرورش به مدت ۱۰ ماه
  • آموزش ضمن خدمت دبیران هنر نیشابور (طراحی) و دبیران رایانه و گرافیک استان لرستان (فتوشاپ)
  • شرکت در نمایشگاه های گروهی و فردی از سال ۱۳۷۳ تا کنون و شرکت در رشته های عکاسی، نقاشی، پیکره سازی و گرافیک در بخش استانی، منطقه ای و کشوری
  • برگزاری نمایشگاه های گروهی و فردی در زمینه ی نقاشی، گرافیک، پیکره سازی و عکاسی از سال ۱۳۷۳ تا کنون
  • چاپ کتاب “ژوژمان – آثار برگزیده دانشجویان هنر فردوسی مشهد” ۱۳۸۴
  • ۳ جلد کتاب مواد و ابزار هنری (ابزارآلات رنگ، دانش رنگ، مواد رنگ – انتشارات آبان تهران) و چندین مقاله در مجلات کشوری (مجله دنیای چاپ شماره ۶۶، ۶۷، و ۶۸ – مجله قلاب سنگ: شماره دوصفر، صفر، یک)
  • پژوهش در زمینه چاپ دستی و چاپ صنعتی از ۱۳۸۶ تا کنون و نوشتن کتاب دانشنامه (دایره المعارف) چاپ دستی و صنعتی (در دست انجام)
  • شرکت در هفتمین دوسالانه نقاشی ایران
  • برگزیده پیکره سازی (مجسمه سازی) پنجمین جشنواره فجر ۱۳۹۱
  • بنیان گذار گروه هنری مژ ۱۸/۱/۱۳۹۱ زیر نظر فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • چاپ عکس در مجله فتوبلور Fotoblur شماره ۹ – ۱۳۹۰
  • داوری هنرهای تجسمی از ۱۳۷۹ تا کنون
  • همکاری با رادیو لرستان از ۱۳۸۷ تا کنون
  • طراح پوستر ۲۳ومین جشنواره تاتر استان لرستان
  • طراح پوستر پنجمین، ششمین و هفتمین جشنواره ملی داستان کوتاه دورود
  • نقاشی دیواری ورودی مجتمع فرهنگی هنری ارشاد در ۷ لته که یک لته پایانی به دستور مقامات بالا پاک گردید
  • مسئول هنرهای تجسمی حوزه هنری استان لرستان نزدیک به ۶ ماه، ۱۳۸۶

————————————————

 چهره واقعی من / عسیا امیری چولاندیم

انسانها و اندیشه هایشان هزارتویی پیچیده اند با چهره هایی متفاوت که با هر پیشامد چهره ای تازه از خود نشان می دهند. سوگواری، شادی ها، تنش ها، زد و خوردها و نیازها از انسانها هیولاهایی دیوانه یا فرشتگانی دوست داشتنی می سازد. گاه چنان آرام که عارفی بزرگ اندیش و گاه چنان پرخاشگر که دیوانه ای افسار گسیخته، گاه ترشرویی بی پروا، گاه انسانی در اختیار خانواده و گاه عاشق، گاه متنفر.

آری چهره راستین ما این است!!! نه آنچه در عکس های با ژست های قراردادی (خنده دار و مسخره آمیز). آری چهره ی راستین من و تو این است نه آنچه در پس زمینه اندیشه ی خود می پنداریم.

————————

 

002

 

———————

003

 

———————–

 

004

 

———————-

 

005

 

——————–

 

006

 

———————-

 

007

 

———————-

 

008

 

———————-

 

009

 

———————

 

010

 

———————

مجموعه عکس های بالا در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱) گرفته شد و در وبگاه http://www.fotoblur.com/images/183989 به نمایش گذاشته شد و با بازخوردی بسیار خوب روبرو شد. بدنبال آن بسیاری از هنرمندان جهان این عکس را مورد بازآفرینی یا تقلید قرار دادند و نمونه های زیادی از آن ساخته شد از جمله دوست عکاس و خلبان استرالیایی ام تیموتی میلر Timothy Millar که نمونه ای همانند را ساخته و پیشکش نمود. او در این باره می گفت که این عکس را پس از دیدن این مجموعه عکس ها و یک سفر هوایی، با شوق زیاد به استراحتگاه رفته و نمونه ای را به نام “چهره غیرواقعی من” پدید آوردم که نمونه آن به شما پیشکش می شود. این تصویر را می توانید در وبگاه: http://www.fotoblur.com/images/197056 ببینید.

———————–

 

Not really my faces by Timothy Millar

 

———————-

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=29335

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 123در انتظار بررسی : 3انتشار یافته : ۱۲۰
  1. با سلام به آقای امیری
    میشه در مورد این هنر بکر بیشتر توضیح بفرمائید.
    ممنون

    • سلام دوست گرامی
      اوتو پرتره یا خودنگاره یکی از شیوه های عکاسی هستش که در سده ی بیستم جایگاه ویژه ای پیدا کرد و رویکرد و نگرش هنرمند بسوی خودش به عنوان سوژه از نگاه های دوره پست مدرنیته است. به این شکل که به جای دیگران مدل بودن برای هنرمند این خود هنرمند هستش که سوژه خودش می شه.
      یکی دیگه از دیدگاه های پست مدرنیته Parody یا رونوشت برداری رندانه است که به دست دوستانی چون تیموتی و چند هنرمند دیگه انجام می گرفت. البته نه تقلید کورکورانه بلکه با نگاهی نقادانه یا تلخند و یا پاسخگویی.
      چند چهره گی یا چندمعنایی (استعاره و ایهام یا Allegory) هم رویکرد دیگه ای هستش که در این دوره از جایگاه بالایی برخورداره و من تلاش کردم در چهره های گوناگونی که از خودم ساختم این مفاهیم رو در یک آفریده کلی بیان کنم.
      وانمودگری یا بازسازی یا همانند نمایی Simulation که به مصرفی بودن و کالا بودن نگاه می کنه انسان رو هم تا اندازه ای در اختیار یا پدید آورنده اون می دونه که گاهی خودش هم در این روند یا فرایند دچار می شه و خودش هم بازآفرینی یا همانندسازی می شه که در این تصویر تلاش شده همانند سازی از دیگران هم در چهره های عکاسی شده پدیدار بشه. مانند این که سوگواری در لباس سیاه و گریه کردن همه ما (من شما و ایشان).
      امیدوارم پاسخی درخور داده باشم
      با سپاس
      عیسا امیری چولاندیم

  2. بسیار عالی ، واقعا برخورد جالبی بود …

    • سپاس از شما مسعود جان
      امیدوارم نقد یا دیدگاهی اگه دارید رو بیان کنید و همون اندیشه خودتون درباره کار رو خیلی آسون بیان کنید. ممنون می شم.

      • استاد عزیز من میخواستم نقد خودم رو بیرون از باتوق، زمانی که شما رو دیدم بیان کنم اما حالا که مایل هستید، چشم …
        +ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        اولین حسی که از پرتره های شما به من منتقل شد چهره ی عذاب کشیده ی شما در برابر دوربین بود، چهره ای که به اجبار سعی میکنه تا زمان فشار دادن دکمه ی شاتر به یک حالت بایسته …
        +ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        درسته ،در اینجا شما سعی کردین به مخاطب نشون بدین چهره ی واقی انسان در روزمره اینه،اما منه مخاطب چهره ای بسیار مصنوعی تر از یک ژست ساده در مقابل دوربین رو میبینم …
        +ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        حالا علت نگرش من نسبت به این پرتره ها چی هست ؟؟؟؟؟؟
        +ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        ممکنه علت های زیادی باشه اما اصلی ترین علتش که بیشتر ذهن من رو مشغول کرده اینه که :
        باید پرتره ها واقعی تر باشن ،یعنی اینکه در مقابل دوربین ژست یا حالتی گرفته نشه بلکه حالت پرتره کاملا اتفاقی باشه، اون موقع میبینیم که چقدر حالت پرتره ها جذاب و تاثیرگذارتر هستند مثل عکسهای
        (جیل گرینبرگ / اولین نمایشگاه مجازی همین باتوق)
        +ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        البته استاد عزیز میدونم که این حالت ها لحظه ای اتفاق میفته و عکس گرفتن از پرتره ها با حالت های مختلف کار آسونی نیست و نیاز به صبر و حوصله ی زیادی داره و مدام باید دوربین دم دست باشه اما با شناختی که از شما دارم این کار شدنیه و حتما هم نیازی نیست چهره ی خودتون باشه بلکه میتونه هر شخص دیگه ای باشه …
        +ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        بازم متشکر از نمایشگاه و طرز برخورد خوبتون،موفق باشید …

        • اوتو پرتره یا خودنگاره یکی از شیوه های عکاسی هستش که در سده ی بیستم جایگاه ویژه ای پیدا کرد و رویکرد و نگرش هنرمند بسوی خودش به عنوان سوژه از نگاه های دوره پست مدرنیته است. به این شکل که به جای دیگران مدل بودن برای هنرمند این خود هنرمند هستش که سوژه خودش می شه.
          به نظر من این جوابی به تمام نقد شماست

        • سپاس مسعود جان و پاسخی که در پایین آورده شده.
          مسعود جان در جهان سوم و اندیشه های دور از دوران مدرنیته و پست مدرنیته هنوز به واقع گرایی یا رالیسم توجه می شه و این خیلی چیز دور از ذهنی نیست.
          ۱- بی گمان کسی که از ۱۳۷۲ فراگیری عکاسی و آموزش رو در کار خودش دنبال کرده تفاوت بین یک چهره مصنوعی و طبیعی رو می دونه و این چهره ها کاملن مصنوعی و با ادا هستند و خوشحالم که این رو درک کردید؛ زیرا چهره های خودنگاره در عکاسی سده بیستم یا دوره پست مدرنیته به دنبال واقع گرایی نیستند بلکه می خان مصنوعی بودن رو تو صورت بیننده بکوبندو من خوشحالم که تو این کار موفق بودم.
          نکته دوم این که در مورد پارودی و آیرونی و سیمولیشن که در بالا شرح دادم باید بیشتر و با ریزبینی بیشتری بخونید و بدونید که حتمن اینها رو می دونستم و این کار رو انجام دادم.
          ولی نکته بسیار با ارزش دیگه ای که من خیلی خوشحالم از اون این هستش که مسعود عزیز به آسانی حرفش رو در اینجا بیان کرد و موجب یک گفتگو و تبادل افکار و ایده ها شد که یکی از پایه های دیگه ی پست مدرنیته است.

          باور کن بی نهایت از این که خیلی آسان و راحت حرفت رو زدی خوشحالم و سپاسگزار.
          بله پاتوق هنری برای آسوده گفتگو کردنه نه تنها به به و چه چه
          باز هم سپاس از همه دوستان

  3. تصاویر بسیار جذابی بود که حالتهای خوبی رو نشون داده بود. در مورد این تصاویر در بازدید بعد بیشتر صحبت میکنم. فعلا از دیدنشون لذت میبرم…
    با سپاس از علیآقای هنرمند.

    • برا چی از علیآقا سپاس گزاری می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
      من خودکشی کردم پنجاه تا عکس گرفتم از اون سپاسگزاری می کنی؟؟؟؟؟؟

      سه ای کوهدشتیا (نژاد پرست) !!!!!!!

  4. کر داوت سی ای عکسیا……..

    • خداییش دونم کلی لذت بردی ولی و ری خوت نیاوردیه.
      ولی بازهم ممنونم از نوشته (کامنتت)

      • م که نوتم خو نیسن.. اتفاقاً کاریا متفاوتی بی، دست درد نکه ….

        • تو بزرگواری (:
          مه د نوشته ات کلی خوشم اوما و د ری نگاه و نوشته شیرینت کمی راحت و دوستانه وات حرف زم بخنی. اگر بجز یه بیه پوزش می هام.
          خیلی خیلی سپاس دوست گرامی

  5. واقعا جالب بود اولین بار بود همچین کارهایی رو می دیدم.
    همه عالی بودن اما بعضی از عکس ها واقعا حس رو منتقل می کنند.
    به آقای عیسا امیری چولاندیم و استاد عزیز آقای حسین پور خسته نباشید میگم
    برام جالبه، بعد از دیدن عکس های خودتون چه حسی داشتین؟؟؟

    • حس؟؟؟ کدوم حس؟؟؟؟؟
      خوب معلومه دیگه همون حسی که شما داشتید. ولی لطفن نیشتون رو ببندید.
      با سپاس از نوشته تون.

      • منظور من کاملا مشخص هر شخصی عکس خودش رو می بینه حسی که داره با دیگران متفاوت تر مخصوصا همچین عکسایی
        (((((((((((((در ضمن عکساتون انقدر قوی هستن که نیش آدم رو بی اراده باز می کنند))))))))))))) متاسفم

        • از این بابت خیلی خوشحالم و امیدوارم همینجور باشه که میگید.
          فهیمه خانم این عکس ها برای این اینجا گذاشته شدن که به آسانی درباره اونها گفتگو بشه. شوخی بشه و دیدگاه ها و رویکردها نمایان و آشکار بشه.

          بهترین ها رو برای همه ی دوستان تلاشگر در زمینه هنر و فرهنگ آرزو می کنم بویژه شما. ….!!×

        • موافقم.

        • ممنون،منتظر کارهای بعدی شما هستیم

  6. ممنون، جالب بودن…
    موفق باشید….

  7. هرچن خوشمه قیافت نمای ! اما آفرین کارلت همیشه باحالن.
    انشالا همیشه موفق بوی…

    • تف ار نشقت (:
      هرچی (خویشتن داری کردم 🙁 ) چی ننویسم نتونستم.
      ولی منمونتم برا گنه اکم. ….!!×

  8. کارجالبیه
    موضوع نمایشگاه سوم گروه هنری مژ چیه ؟

    • سلام هلنا
      ممنون
      به امید خدا در نشست ماه مرداد جستارهای نمایشگاه سوم گروه هنری مژ به دوستان گفته می شه و اگه دوستان هموند در این وبگاه یاری کنن از این راه یا از راه رایانامه و فیس بوک برای شما فرستاده می شه.

      بهترین ها برای شما

  9. تن زالایش هر رنگ بشوی همچو شمع
    به طور کلی هر چیزی که انسان را در شرایط غیر عادی که ارامش روح را بر هم میزند قرار دهد پرده از روی اخلاق واقعی انسان برمیدارد.
    خمیرمایه و نقطه اشتراک این تصاویر واژه تضاد است.تضادی که در این تصاویر مشاهده میشود در واقع بیانگر عظمت و پیچیدگی روح انسان میباشد.روحی که همه به اشتباه ان را عنصری از ذات خدا در انسان میدانند.در واقع هیچ عنصری از ذات خدا در انسان وجود نداردو نخواهد داشت.خدا در انسان به معنی یک امکان و یک استعداد است,برای رفتن به جهتی که به سوی خدا ذات مطلق و کمال لایتناهی میرود.و دیگر تضاد انعکاس شده در صورت و چهره انسان که تجلی حالات گوناگون روحی او میباشد,بیانگر حقیقتیست به نام کمال ,یعنی کمال ما حصل تضاد درونی انسان است.بدین صورت که کشمکش و درگیری ما بین نیروهای خیر و شر است که انسان را به سمت کمال به پرواز در میاورد.اگر بخواهیم کمی علمی تر به قضیه نگاه کنیم میتوان چنین بیان نمود که اگر تاریخ به معنای حرکت انسان درزمان باشد,در صورتی جامعه به عنوان برشی از زمان در این حرکت موفق خواهد بود که اساس کار ان بر تضاد باشد انهم از نوع دیالکتیک ان.
    نهایتا اگر هنر را پنجره ای ببینیم که از ان بتوان حقیقت و کمالی را که در ورای طبیعت هست مشاهده نمود, عکاسی به عنوان شاخه ای از هنر که تعریف شده در راستای حرکت زمانی رسالت هنر میباشد,میتواند به عنوان مکملی در کنار سایر مواردی که هدایت کننده انسان به سوی کمال هستند انجام وظیفه نماید.
    این جهان خود حبس جانهای شماست/هین روید ان سو که صحرای شماست/این جهان محدود و ان بیحد است/نقش و صورت پیش ان معنی, صد است/

    • روح بزرگ شما دوست گرامی که بی گمان برگرفته از اندیشه های درونی و زیباشناسانه شماست اینچنین می بینه و تجزیه و تحلیل می کنه.
      ممنوم و بهترین ها رو برای شما آرزو می کنم.

      امیدوارم درباره ی این عکس ها اگر چیزی در دل داشتید به آسانی و بدور از تعارفات بیان کنید شاید بتونیم اندکی پاسخگو باشم و راهی برای گفتگوی آسان درباره هنر و اندیشه باز کنیم.

      سپاس و سپاس

      • تو مو بینی و مجنون پیچش مو/تو ابرو او اشارتهای ابرو
        مساله شناخت و مساله فهمیدن غیر از مساله دانستن است.کسی که فرق شناختن با دانستن را نداند,نه چیزی را میشناسد و نه چیزی را میداند,ولو دانشمند و علامه باشد.
        بسیارند کسانی که میدانند و بسیار میدانند,از یک شخص از یک کتاب از یک مکتب اما هیچ نمیشناسند,نه ان شخص را نه ان مکتب را و نه ان اثر را.
        جناب اقای امیری از انجایی که بر انم که در فضای نقد است که رشد صورت میگیرد با هرگونه تعارف انهم در فضای مقدس هنر مخالفم و همیشه به دنبال شناختن و فهمیدن بوده ام تا دانستن.
        هر اثر هنری باید مخاطب را با خارج ازکردن از لفظ و ساختار به سمت معنا و محتوا بکشاند و اگر غیر از این باشد نتوانسته در راستای رسالت هنر دست به خلق و افرینش بزند.
        دردی که گریبانگیر انسان امروز است در د بیمعناییست.وانسان بدون معنا نمیتواند زندگی کند و هنر میتواند با خلق معنا در عالم در راستای علاج درد انسان امروز قدم بردارد.
        تحلیلی که بنده در مورد عکسهای شما داشتم در راستای بیان حقیقت هنر بود و عکاسی به عنوان شاخه ای از هنر و جهان بینی هنر باید بر اساس چنین ایدئولوژی ای باشد.
        پس کار هنری شما در خور تحسین و ستایش است زیرا بیان کننده مفهوم تضاد در جهت کمال یابی انسان سرگردان در جستجوی کمال میباشد
        ودر پایان امید دارم که نقد مختصرم سوء زنی بوجود نیاورد.

        • بی گمان بهروز جان اگر گفتگویی از شما به میان آمده و فهمی صورت گرفته برپایه ی دانسته هات و دانسته هاست که فهم را بیشتر می کند. گرچه میان این دو تفاوت وجود دارد ولی چندان تناقضی هم میان آنها نیست یا به گونه ای دیگر می توان گفت نبود یکی موجب نداشتن و به دست نیاوردن دیگری می شه. اگر غیر از این بود آموزش و پرورش در همه ی دنیا از آغاز تا کنون هیچ معنایی نمی توانست داشته باشد جز بیهوده سپری کردن زمان و انرژی.

          نکته دیگر این که هنرمند تلاش نمی کنه به کمال برسه، اون در آنچه می اندیشه، آنچه بیان می کنه و آنچه به خاننده یا بیننده اش پیشکش می کنه تنها آن چیزی هستش که در درون اون وجود داره و زندگی می کنه. پس از این که این آفریده به شما پیشکش شد دیگر آن آفریده تنها نامی از اون برای هنرمند می مونه و اون اثر جزو دارایی جامعه، مردم، بیننده گان یا خریداران این آفریده می شه. کسی که یک آفریده رو می بینه صاحب اونه نه کسی که اون رو آفریده. هرچند که خود آفریدگار هم پرورش یافته ی اون جامعه ایه که آفریده به اون پیشکش می شه.

          پیشکش گل روی شما. و ممنون از نقد و نگاه تیزبینانه تان.

  10. عالی بود.

    • ممنونم خانم همتی.
      امیدوارم همینجور باشه.
      لطفن اگه برداشتی دارید که می تونه راهگشا باشه بیان کنید خوشحال می شم.

  11. khaste nabashid aqaye amiri aksaye jalebi shodan duseshun daram *

    • سلام مرضیه جان. ممنونم و خوشحالم که خوشتون اومده.
      ولی به راستی اگه نقد و دیدگاهی داری که می تونم پاسخگو باشم موجب خوشحالی بیشتر من خاهد شد.

      زیرا نمایش یا به نمایش گذاشتن یک آفریده یا یک دسته آفریده های هنری برای همزاد پنداری، بیداری اندیشه، کشمکش و واکنش دربرابر اون هستش ولی در جامعه ما به هر دلیلی از گفتگو درباره اون واکنش ها و بازخوردها سر باز زده می شه. که امیدوارم راه گفتگو و گفتگو و گفتگو کردن رو بیشتر در میان خودمون باز کنیم.

      بی گمان اینجا باید از دوستانی که به آسانی درباره کارها گفتگو می کنن و حرفشون رو می زنن و کسانی که زمینه این گفتگو رو فراهم میارن کاملن سپاسگزاری کرد.
      بی نهایت سپاس

  12. ای بابا نمونه خارجیش بهترشده که

    • من هم چون نمونه خارجی اون خیلی خوب شده گذاشتمش اینجا.
      البته نمونه های خیلی خیلی زیبای دیگه ای هم پدید اومده که نمی شد همه رو اینجا به نمایش گذاشت.

      خوشحالم کار دوستم از من بهتر شده (:

      • البته من کتاب این مدل کاراروهم دیدم بهرصورت هرکدومش لطف خودش داره

        • کدوم کتاب میشه به دوستان بگید که اونها هم ببینن؟
          کلی خوشحال می شیم از این که بتونیم نمونه های دیگه رو هم ببینیم.

  13. گرچه می دونم که بسیاری از هنرمندان، اندیشمندان و بزرگان اهل فرهنگی که به این صفحه سر می زنن با گفته هایی که آورده می شه کاملن آشنا هستن ولی شاید چند نکته برای دانشجویان و شمار دیگری از دوستان که در وادی هنر نیستند شاید راهگشا باشه، امیدوارم:

    ۱- نخستین کار هنر پدید آوردن فضایی نوآورانه یا خلاقانه است (هنر در دانشنامه ها به معنی نوآوری یا خلاقیت است).
    ۲- ایجاد یک شوک یا پدید آوردن رویه ای بدور از روندهای پیشین از رویکردهای دوم هنر به شمار می آد.
    ۳- در دوران پس از جنگ جهانی دوم تا اندازه ای پس از ۱۹۶۰ رویکردها و نگرش های فلسفی در هنر گسترده ای جهانی یافت و از جامعه شناسی منقطه ای یا کشوری فراتر رفت و جهان بمانند یک شهر یا دهکده انگاشته شد و عکاسی در این میان نقش بزرگی برگردن داشت و دیگر تنها فشار دادن دکمه شاتر نبود بلکه اندیشه و دستکاری (مانیوپیولیشن و پروپگاندا که پیشتر هم به کار گرفته می شدند) بسیار در کار فراگیر شدند.
    ۴- اگزوتیک Exotic یا مرموز و عجیب و غریب بودن یکی از پایه های هنرهای نو گردید زیرا فطرت و ذات انسانی با دیدن هر چیز بیگانه و عجیب و تازه یا نوآورانه واکنش نشان می داد و اون رو بخودش جذب می کرد.
    ۵- روش های سنتی تنها و تنها یا برای اگزوتیک بودن مورد توجه بودند و یا برای دست یابی به روندی نو به کار گرفته می شدند یا برای پدید آوردن واکنش انسانهای متعصب دربرابر آنها.

    امیدوارم من این کار رو کرده باشم.
    و امیدوارم این گفته ها راهگشا باشه.
    اگه دوستان نکته هایی رو دارن که به اون بیافزایند خوشحال می شیم چیزی از این چند لحظه ای که اینجا سپری می کنیم یاد بگیریم.

    همتون رو دوست دارم و از این که وقت گرانبهاتون رو اینجا گذاشتید تا ابد سپاس

  14. سلام همشهری امیدوارم درتمام مراحل زندگیت موفق باشی من به عنوان عضوکوچکی از این خانه ی هنر به شما آفرین میگویم با این برخورد های جالب وجذابت من واسه اولین باره که به این سایت مراجعه کردم متاسفانه !ولی کارهای جالب شماباعث شد که دوباره مراجعه کنم وباعث افتخارتمام همشهری هاتی دوست عزیز خوشحالم یه دوست روشنفکر وباهنر پیداکردم

    • سلام همشهری و بیشتر از یک همشهری، یک دوست و یک هنرمند یا هنر دوست
      بسیار خرسند و حوشحالیم از این که کارها موجب خوشحالی شما شده. من نمیدونم گفته شما به من هستش یا به دوست بزرگوارم علیآقا حسین پور، ولی در هر دو صورت و از جانب ایشان و خودم سپاس گزاریم از شما و راهنمایی یا پیشنهاد و نقدهایی اگر داشته باشید.

      زیباترین های جهان پیشکش زندگی زیبای شما.

  15. سلام برادر. با همه توضیحاتی که دادین ، باز هم نظرم به نظر آقای مسعود ضرونی در ۱۸ تیر، نزدیک تره. شاد باشی عزیز.

  16. خیلی جالب بودن.

    • سپاسگزار خوبی های شما.
      کاش یک نوشته کوتاه گاه به نقد گاه دیدگاه و گاه نگرشتان و یا نکته ای که شاید راهگشای ما باشد را برایمان می نوشتید.
      با این کار بهترین پیشکش را برای آفریدنی تازه برای ما و دوستان می فرستید.

  17. البته باید اقرار کرد که این عکسها واقعن چهره واقعی، دوست عزیزم”عیسا جان” هستند. چرا که یاد آور چهره شاد، پرانرژی و روحیه سمیمی و دوست داشتنی آمیخته با تنز ایشانند. برادر خوبم، برایت جاودانگی را آرزو دارم…

  18. سپاسگزارم مسعود جان
    بی گمان آفریده ای که آفریدگار آن پذیرایش باشد از درون و اندیشه او برخاسته است، چه این آفریده از من باشد چه از شما یا هر کدام از این بزرگورانی که بیینده این آفریده کوچک از یک آفریده کوچک هستند.
    کاش می شد همه آنچه خوب می دانیم و می پنداریم و خوبی که برای دیگران می خاهیم را بی هیچ بازدارنده ای پیشکش دوستانی کنیم که بزرگی ایشان برایمان همیشه آشکار است.
    همه خوبی ها و بزرگی ها برای شما

  19. من در هرکدام از حالات عکس های آقای امیری یک شخص دیگری می بینم.

    (اما من هیچکدام از آنها نبودم)

    یه جورایی در این هنر موضوع و چگونگی اجرا و متریال درهم تنیده شده است.

    لذت بردم.

    • ممنون صمد جان از پیام زیبایی که گذاشتی.
      درسته در این عکس ها شخصیت های گوناگونی دیده می شه که شاید در نمای بیرونی یا کژمژی آنها همانندی یا شباهتی با بیننده نداشته باشه، چون گونه ای ریشخند، بازی گوشی، کنایه، و دوگانگی (ایهام) پنهانه که با نگاهی ژرف می توان رفتارهای خودمان را در اونها ببینیم. رفتارهایی که ناگهانی، از روی پیشامد و یا گاه از روی حسادت و لج و لج بازی هستند شاید هم از روی درد و اندوه و ما همه اینها رو درایم و شما هم. کمی به خودتون نگاه کنید و به رفتارتون آیا شما چیزی بیشتر از این هستید؟ بیشتر از این رفتار؟ و یا روی هم رفته بیشتر از رفتار و بازخورد رفتار؟
      بله چهره بیرونی (ظاهری) شما در این نیست (البته با بودن دشواری در نمایش تمامی رفتارها) ولی بخشی از شما در آن هست اگر با خودتان روراست باشید.
      سلام دوست من

      • احترام به مخاطب و حوصله تان در جواب دادن به تک تک کامنتها بسیار ستودنی ست…
        هنر همین پیچیدگی هاست که ما را می چُلاند ، چولاندیم عزیز!
        البته چیزهای زیادی از ما در عکس های دیگران هست
        میدونی تازگی ها مثل یک مرد توی آینه پا گذاشته ام
        و نمیدونم کی بر می گردم…

        • هیچ گونه گمانه زنی نمی کنم صمد جان که خیلی دوست داشتنی و با احساسی.
          خیلی خیلی از بزرگورای شما نسبت به این کوچک سپاسگزارم.
          صمد جان همه انسانها باارزش و گرانبها هستن و همین که وقتشون رو برای من حتا اگه برای ناسزایی گویی باشه یا نقد و یا تخریب باارزشه و من باید ارزش این وقت گذاشتن رو بدونم.

  20. با سلامی و گرمی تش بلی خدمت استاد عزیزم آقای امیری

    خیلی جالب بود من که خوشم اومد امیدوارم در تمامی مراحل زندگیت سبز باشی . به امید پیروزیت

    • سلام دوست گرامی
      سلام وحید جان
      یک جهان خوشحال و خرسندم از این که موجب ذره ای خندیدن، اندیشیدن، یا دوستی شده ام. ولی یک جهان سپاس به شما و همه دوستانی که ما رو شایسته ی یک بار دیدن دونستن.
      سبز و سرسبز باشی.

  21. آثارتون عالی بود جدیدم بودن خوشم امد,جناب امیری فرق کار شما با فتورمان چیه؟

  22. سلام حمیرا خانم
    سپاس از پرسش شما
    درآغاز باید چند نکته درمورد Photo Romance و Photo Story و Photo Novel بدم تا کمی گفتگو فهم پذیر تر بشه برای دوستانی که ممکنه با این ساختارها در عکاسی آشنایی ندارن.
    – Photo Romance این گونه (ژانر) در عکاسی به عکس های دلدادگی (عاشقانه) و یا رومانتیک (هیوشینه) گفته می شه که در نشستن آفتاب یا با دستکاری کردن Manipulation انجام می گیره.
    – Photo Story گونه ای عکس داستان هستش که در آغاز برای برنامه های آوایی (مدیا پلیر) به دست ماکروسافت طراحی شد که یک عکس روی مدیا پلیر میومد و آوایی از اون خاننده هم شنیده می شد. البته عکاسان اون رو برای گونه ای روایت و بیان یک مفهوم ساده بکار گرفتن ولی چندان جهانی یا فرامرزی نشد.
    – Photo Novel یا به ایرانی فتو رمان یا همان عکاسی داستان برای عکس هایی که یک داستان رو بیان می کنند به کار برده می شه. برای نمونه یک روایت از یک کار روزمره یا نمونه هایی از این دست. نکته یادآور کنند در این عکاسی اینه که عکس ها جدا از یکدیگه ولی در فاصله های مشخصی جای داده می شن. یعنی عکسها در کنار یکدیگر داستان رو بیان می کنند. ولی شماری از عکاسان مانند خانم برای بیان یک اندیشه ی اجتماعی یا همگانی به کار گرفت و با اون گونه ای داستان از پس زمینه ی زندگی خانمها رو می خاست بیان کنه.
    نکته ای که در عکس های فتو رومان با من هستش اینه که من همه عکس ها رو در یک عکس به بیننده نشون می دم و گونه ای چیدمان تصویری رو به همراه گونه اندیشه نه داستان به نمایش می ذارم.
    هدف من گفتن دیدگاه یا اندیشه ای مشخص نیست بلکه رویکرد یا نگرشی جهان مدارانه است و هر زن یا مردی می تونه خودش رو جای این چند عکس کنار یکدیگر چیده شده بذاره و با اون همزاد پنداری کنه.
    ولی در عکس داستان ما به دنبال گونه ای اندیشه اجتماعی یا نگاهی ویژه به یک ژانر یا سوژه هستیم و عکس ها جدای از هم ولی در کنار یکدیگر نمایش داده می شن.
    روی هم رفته شاید بشه به این عکس یا این عکس ها هم گفت فتورمان.

  23. پوزش می خام حمیرا خانم
    نام عکاس رو فراموش کردم بذارم
    شادی قدیریان

  24. سپاس از توضیحات کاملتون جناب امیری..
    منتظر آثار خوبتون هستیم,موفق باشید.

  25. استاد امیری با ارض پوزش بابت دیر جواب دادن باید عرض کنم که چون در کامنت های بالا
    جایی برای پاسخ نبود پس در ادامه ی بحث بالا باید اضافه کنم که اولا : دوست عزیز سه نقطه،
    ممنون از اینکه به نقد من پاسخ دادین و خودنگاره رو توضیح دادین اما
    من با شناخت کمی که از فوتو پرتره داشتم اشاره کردم که عکسها
    میتونه از شخص دیگری باشه نه خود هنرمند چون ریشه ی بحث ما در خودنگاره نبود بلکه در :
    “چگونگی نشان دادن حالات و چهره های واقعی انسان بدون ژست گرفتن در مقابل دوربین ” هستش …
    +ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    دوما کل بحث من اینه که چطور میتواند آقای عیسا امیری با ننشاندن سوژه در مقابل دوربین و بزور چپاندن
    واقعیت او در پرتره ی او ،حسی از چهره ی واقعی سوژه را نشان داد ؟؟؟ سوما وسلام ،کامنت تمام …

    • lمسعود جان اگر بنا بود که برپایه ی دیدگاه های دیگران عکس گرفته بشه که دیگه یه کار سفارشی میشه. دوم این که زمانی که یک اندیشه برای پدید آوردن یک اثر شکل می گیره دیگه هنرمند به دنبال ۲۲تا چهارتا نمیره بلکه ایده رو اجرا می کنه و من کاری جز این نکردم.
      دوم این که در عکاسی یکی از دشوارترین کارها حس دادن به فردی دیگر که جلوی دوربینه. یا شاید بشه نشدنیه. بویژه در ایران حالا اون هم در لرستان. البته این کار را توجیه نمی کنم و باید بگم که این کار رو بارها انجام دادم ولی هیچگاه اون چیزی نمی شد که میخاستم. حال با عکاسان چهره نگار بزرگی هم که گفتگو می شد بیشتر اونها با این رویکرد هم رای بودند زیرا کسی که جلوی دوربین می شینه میخاد که نگاه زیبایی از اون به دیگران نشون داده بشه و بی گمان نشان دادن لایه های پنهان افراد کاری ساده نیست. پیشنهاد می کنم این کار رو انجام بدید.
      در ضمن دوست گرامی من به زور واقعیت رو جلو دوربین نذاشتم و اون رو به زور اون رو به زور نچپوندم . این نگاه شماست و برای من قابل احترامه. زیرا من برای هر فرم برنامه ریزی می کردم. حس می گرفتم و چند شات می گرفتم و بهترین حس رو برمی گزیدم.
      مسعود جان اثری که آفریده شده همینه و بی گمان اگه اون رو نمی پسندیدم یا کاستی در اون می دیدم اجاز نمایش دادن اون رو نمی دادم.
      نکته پایانی این که (دوباره یادآوری می کنم) این دیدگاه شماست نه من، شما نمی تونید به یه فرد هنرمند بگید چکار کنه یا چگار نکنه چون دیگه اون آفریده از آن او نخاهد بود. اون آفریده شماست.

      • استاد امیری عزیز از بابت ادبیات کامنت بالا بسیار معذرت میخوام و همچنین منظورم از چپاندن : اون حس تعریف شده ایست که ما همیشه سعی میکنیم در هنگام عکاسی به پرتره ی خودمون بدیم یعنی دقیقا
        اون چیزی که شما اشاره کردین ،راستش من همیشه سخترین لحظات برام وقتیه که میخوام عکسی ازم گرفته بشه چون اگه شاد ،گریا،خندان،ناراحت،عصبی و… باشم مجبورم حس تعریف شده ی همیشگی رو بگیرم و چیزی که در برخورد با عکسای شما برام جالب بود اون حس متفاوت شما در جلوی دوربین بود،زیرا همه سعی میکنن در مقابل دوربین ،پرتره خوبی داشته باشن اما شما به خوبی نشون دادین که این طور نیست ،این طور نیست به خاطر اینکه واقعیت درونی ما انسانها اینه و در کل عکسهاتون بسیار شایسته ی تقدیره ،از این منظر که باعث ساختار شکنی جدیدی در دنیای هنر مدرن به ویژه عکاسی بوده …
        +ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        استاد امیری عزیز به نظر من در یک اثر هنری بحث کردن زمانی صورت میگیره که مخاطب با اثر درگیر بشه و چالشی رو در ذهن مخاطب ایجاد کنه ،یعنی چیزی که در اینجا برای من اتفاق افتاد و باعث شد در موردش بحث کنیم،هرچند من در اینجا جداً فقط استفاده کردم تا اینکه تونسته باشم نقدی بر آثار داشته باشم زیرا افراد ارزشمندی چون شما که با دانش بروزتون سعی میکنین ما رو از ریزترین اتفاقات هنری آگاه کنید،
        بی شک آثاری رو خلق میکنید و تعاریفی رو برای اون ارائه میدین که مخاطب قبل از نقد کردن بیشتر استفاده کنه و این برای من و تمام دوستان هنرمند باعث افتخاره …
        +ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
        استاد عزیز ما همیشه منتظر خلق آثار خوبتون هستیم ؛ بازم بابت کامنت قبلی معذرت و اگر در اون ادبیات خوبی به کار برده نشده پوزش میطلبم ،در پناه حق باشید …

        • مسعود جان شما بی گمان با گفته هایی که بیان کردید موجب گفتگو شدید. تنها یک آفریده به خودی خود موجب گفتگو نمی شه این پذیرش و رد گفته های یکدیگر و توضیح و توجیه اندیشمندانه است که این جریان رو زنده نگه میداره و بی گمان شما هم یکی از پیش برنده گان باارزش این روند گفتگو و داد و ستد داده ها شدید. از این که فهمیده، بزرگوار و اندیشمندانی چون شما هستید بی اندازه خوشحالم و امیدوارم بتونم آفریده های درخور و شایسته از شما ببینم و من هم بتونم آفریده های شایسته دوستان در اینجا به نمایش بذارم.
          همیشه سپاس و همیشه ممنون

  26. آقای امیری کارتون جالب بود واینکه سوژه عکاسی خودتون بودین خیلی خوبه.
    این عکسا روایت حال خودتونه من نمیدونم شما موقع خوشحالی وناراحتی چه شکلی میشین واسه همین شاید بعضیا فکر کنن غیر طبیعی هستن(از نظر من اینطور نیست).در کل مرسی 🙂

    • سلام دوست گرامی.
      همانگونه که در بالا برای شماری از دوستان پاسخ دادم در این عکس ها عمد یا پافشاری بر حالات چهره شده که گونه ای بزرگ نمایی از یک حالته و رویکرد من درگیر کردن بیننده با حالات و این که آیا در این حالت یا حالت دیگر چگونه است و خودش رو درگیر اون کنه از ارزش برخوردار بوده.
      گاهی گریه های ما اونقدر زشت هستن که خنده های ما. من برای گریه کردن بیش از ۲۰ دقیقه تلاش کردم گریه ی راستین خودم رو به نمایش بذارم همان گونه که گاهی خودم رو برای دوستان و خانواده ام گرامی یا بیشتر از اون (لوس) می کنم.
      روی هم رفته اینها حالات من نیستند بلکه حالاتی از هر کسی توی این دنیا می تونن باشن که هم به سخره گرفته شده اند هم اندیشه برانگیز هستن. Parody , Irony
      ممنون از شما که خوبید و خوبی از شاخصه های بارز شماست

  27. چند نکته که موجب خوشحالی من در اینجا گردید:
    ۱- گفتگوی بدون پرده دوستان که یکی از رویدادهای خوشایند در استان ماست که کم یا نایابه.
    ۲- خرسندم از این که این آفریده موجب گفتگو و پرسش و پاسخ های گوناگونی شد و تنها به سپاس گزاری و حرفهای تکراری و خسته کنده نینجامید.
    ۳- سپاس از دوستانی که موجب یادگیری همه ما شدند و فضایی پدید آورده شد که داده هایی داد و ستد بشه.
    ۴- فکر کنم تا اندازه ای دوست گرامی و بیشتر از دوستم آقای علیآقا حسین پور در اینجا توانستند حال و هوایی دوستانه برای گفتگو فراهم کنند. و این کار انجام گرفت.

    بی نهایت سپاس

    • درود بر دوست ارزشمندم جناب عیسا امیری چولاندیم، قبل از هر چیزی لازم میدانم تشکری کاملا صمیمی از شما داشته باشم، که به این شکل توانستید فضایی برای گفتگو ایجاد کنید و این امر برای من بسیار خوشحال کننده بود. در این مدت که پاتوق هنری فعالیت خودش را شروع کرده این نمایشگاه جز نمایشگاه هایی بود که توانست به نحو عالی گفتگویی بین هنرمند و مخاطبین خود ایجاد کند، و این اتفاق بخش اساسی از آن به خود آقای امیری بر می گشت که لطف داشتند و به تک تک کامنت ها پاسخ دادند و همین امر باعث شد گفتگویی دوستانه در این فضای مجازی حول محور خلق اثر هنری شکل بگیرد. و یکی از اصلی ترین اهداف پاتوق هنری هم همین بوده که بین هنرمندی که آثارش در پاتوق ارائه می گردد و مخاطبین گفتگویی دو جانبه اتفاق بیفتد، نه اینکه فقط چند کامنت تشکر منتشر گردد و بحثی شکل نگیرد.
      به هر حال از تمام دوستانیکه در مدت و تاکنون در این گفتگو شرکت داشتند و بخصوص جناب امیری دوست ارزشمندم کمال تشکر رو دارم، و امیدوارم که این روند در نمایشگاه ههای بعدی هرچه بیشتر اتفاق بیفتد.
      ——–
      در پناه ایزد منان

  28. بسم الله
    جل الخالق
    (فووووووووووووووت)
    جالبن و خنده آور………..

    • خوشحالم خوشتون اومده. همین که یک لحظه شما رو از حال و هوای خودتون بیرون کرد بسه برای من. ببیییییییییینهاییییییییییییییییتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ممنون که احسسسسسسسسسسساسسسسس قششسشسشسنگتتتتتتتتتتتگگت رو بیان کردییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی.

  29. با سلام
    از اینکه عکست رو دیدم خیلی خوشحال شدم . یاد دوران مدرسه افتادم و خونتون !!!!!
    دلم برای عیسای خودم تنگ شده !!! اگه یه کم فتو شاپش کنی !! جوونتر بشی اون موقع میشی داش عیسی!؟
    من که نتونستم اون جور که می خوام ببینمت ! اما همین که کارت رو دیدم یا بهتر بگم عکست رو دیدم رفتم به ۲۰و چند سال پیش ٪٪٪٪٪ چه دنیای بدی داریم که باید عکس همو ببینیم .
    شاید یه وقت عکس منو روی اعلامیه ببینی !!!! بعد هم بگی خدا رحمتش کنه آدم ……. بود. بعله داداش دنیای بدی داریم.
    به هر حال از پیشرفت ها و انگیزه های خوبت خیلی خیلی خوشحال شدم . و ای کاش توی یکی از این همه عیسای جور وا جور یه عکس از عیسای خندان می گرفتی که از ته دل به دنیا و زندگی و خلاصه به همه چی بخنده@@@@
    آرزویم همه سر سبزی توست.

    • سلام حشمت جان حالت چطوره دوست من
      آقا ما هم عکست رو روی در و دیوار دیدیم که برای زندگی و پیشرفت حال چه سیاست چه مردمی چه هرچیز دیگه ولی بهترین ها رو توی این جهان کوچک و کم بها آرزو می کنم. دوست من هرکجا هستی سلامتی، خوبی، سربلندی، عشق و انسانیت رو برات آرزو می کنم.
      یک دم زندگی پیشتر رو روبروی چشمام زنده کردی ولی کمی دلگرفتگی به همراه اندکی احساس یاد و ویر (نستالوژی) برام زنده شد.
      دوست من زندگی سرشار از خوبی ها و دوستی هاست ولی گاهی آدمی در این هزارتوی کوچک زندگی چنان گرفتار می شه که خودشو هم برای چند ثانیه هم که شده فراموش می کنم و شاید نتونه همه دوستانش رو زندگی کنه و سر بزنه ولی هرجایی که هستی در یاد و وجود ما جای داری و دوستت داریم دوست من.
      خداوند همیشه نگهدار، پشتیبان و یاورت باشه و از این که به یاد ما بودی و این نوشته باارزش رو وقت گذاشتی و نوشتی بینهایت خوشحالم کردی. ممنونم و سپاس گذار دوستانی که براستی همیشه یک دوست و رفیق باقی می مانند بدون هیچ چشمداشتی. سلام دوست من

  30. سلام استادخسته نبااشید.گرچه در حدنظردادن نیستم .ازتوضیح شما در مورد چهره واقعی لذت بردم.مرایادشعری انداخت که درین خصوص گفته ام…دیدم اری تمام ونامعیوب/ایدریغ ادمی چونایاب است/وای مزدتمام خود بودن/کنج متروک محبس قاب است…پیروزباشید.

    • شما خانم بزرگواری هستید خانم مهرداد و در این جای هیچ گمانه زنی نیست.
      چکامه زیبایی بود.
      سپاس گزارم از این که منو شایسته چند خط نوشتن و زمان گذاشتن دونستید.
      عیسای کوچک

  31. سلام وتشکر از آقای امیری بابت تصاویری که دراختیار بازدید کنندگان این سایت قرار دادید
    من احساس می کنم باتوجه به متنی که دراختیار گذاشتید این تصاویر بخشی از یک آرشیوهستند که میتونه چند برابربیشتر از این تصاویر باشد…..بااین نوع برخورد؛حتا بااین زاویه
    بادیدن این تصاویر اولین چیزی که به ذهن من مخاطب رسید:طراحی از این تصاویر بود.البته دوره کاردانی همچین برخوردی رو داشته ام برای سوژه های طراحیم(شکلک و واقعیت ها رو بعداز عکاسی طراحی کرده ام)
    همه ی این تصاویر در نهایت به تصویر چهارم میریند(فریاد درون انسانها.حتی در اوج خنده)
    باکسب اجازه از شما بزرگوار می خواستم این تصاویر هارو هم طراحی کنم

    • سپاس از گفته های زیباتون خانم کولیوند.
      هیچ بوده که از کسی بدتون بیاد و مجبور بشید به روش لبخند بزنید یا مجبور بشید تحویلش بگیرید؟ هیچ اندیشیدی که زندگی ما دچار چه دگرگونی پیچیده ی اجتماعی شده؟ ما هر روز آدمهایی رو می بینیم که نمی شناسیم یا نخستین باره که می شناسیم ولی خیلی راحت ارتباط برقرار می کنیم و با هم گفتگو می کنیم. گاه کمی دردل و گاه کمی تحویل زورکی مانند زمانی که سوار یک تاکسی می شیم یا این که یک استاد رو سر کلاس برای نخستین بار می بینیم یا این که یه رویداد ساده ما رو بهم پیوند میده شاید همین نمایشگاه. و ما گاهی خسته ایم، گاهی دوست داریم تنها باشیم، گاهی دوست داریم با کسی حرفی نزنیم وگاهی با کسی حرف می زنیم درحالی که اندیشه ما جای دیگه و نزد کسی دیگه پرواز می کنه و ما مجبوریم برای اونها ادا دربیاریم چه خوشایند چه ناخوشایند و اینها اداهایی هستن که من در یک زمان و در یک حالت روحی از خودم نشون دادم. آره این منم الان برای شما می خندم و چند ثانیه بعد با یه نفر دیگه با ترشرویی گفتگو می کنم.
      این تصاویر پیش از اونکه آفریده بشن مال من بودن ولی زمانی که آفریده شدن و انتشار داده شدن دیگه مال شماست مال هرکسی که دوست داره اونها رو ببینه و اونهایی که ازشون متنفرن. این تصاویر برای شماست. هر بلایی دوست داشتید سرشون بیارید حتا اگه تمسخر آمیز باشه. ولی خاهش می کنم یک نسخه از اون رو برای من بفرستید من هم شایسته دیدنم.
      ممنونم

    • باعرض پوزش اصلاح می کنم(به تصویر چهارم میرسند)!!!

  32. • Conversation started today

    ۳:۵۶am
    Timothy Millar
    Hi Isa! Happened to log on to fotoblur for the first time in ages just recently and saw your message. How lovely to hear from you! I do hope you’re well and happy and that life is good for you. Over here we tend to hear about Iran only when bad things are happening there – I hope that for you at least there is stability and peace. I see from your facebook posts that you have had a book published! Congratulations! I can’t work out much more than that because google translate isn’t working for me. I have had a facebook account for a while but rarely post anything there and these days only occasionally look to see what is happening. For a long time I was very active on-line at 1x.com. http://1x.com/member/tjmillar I became a forum moderator there and was spending a lot of time each day within that community. I made some good friends from all around the world and enjoyed that time very much, but for various reasons my involvement with that site has ended now, and I am not active anywhere on-line
    سلام بر دوستان گرامی نوشته تیموسی میلار پس از دیدن این صفحه. زیرا من به ایمیل فتوبلورش پیام فرستادم و اون پوزش خاسته که فارسی نمیدون و گوگل براش درست برگردان نمی کنه. نوشته میلار کمی بلندتر بود ولی چون درباره پاره گفتگوهای دوستانه و خانوادگی چیزهایی نوشته بود و پرسیده بود اینجا نیاوردم به احترام ایشون. (درباره ایران و خبرهایی که اونجا هم گفته می شه چیزهایی گفته و از نگرانیش درباره زندگی من اینجا پرسیده که من در صلح و آرامشم یا نه) و نکته های دیگه که دوستان انگلیسی بلد می تونن برگردان کننن.
    تنها برای این که از ناشر عکس ها سپاس گذاری کرده بود. چون من گفته بودم دوستم این کار رو کرده.
    برای علیآقا

  33. بله در بعضی مواقع پیش آمده…..
    ولی من میخواهم کمی ریزتر راجبش صحبت کنم!
    ماچرا باید از چیزی یا کسی بدمان بیاد؟من احساس می کنم هر آنچه با اندیشه ی ما مرتبط نباشد به مزاج ما خوش نمیاد،و پذیرش آن برایمان سخت است| ما همیشه چیزهای قشنگ رو انتخاب می کنیم و دوست داریم.حتاعکس خودمان در زیبا ترین حالت برایمان دوست داشتنی است؛این یک واقعیته که انسان زیباست و زیبایی ها را دوست دارد..
    اما سوال من اینجاست پس واقعیت وجودی زشتی یا به تعبیری هر آنچه که با اندیشه ی ما مطابقت ندارد چه میشود؟یعنی ما هر آنچه راکه زیبا نیست ولی واقعیت هست نباید پذیرا باشیم | چرابایدبیان واقعیت رو جسارت بدانیم!!!یعنی انسان برای دیدن یا بیان واقعیت های وجودی خودش باید جسارت داشته باشه یا جسارت به خرج بدهد!!!
    فراتر از اینها سوالاتی هستند که در ذهن من وجود دارد ویا با دیدن یک اثر هنری تلنگری به ذهن من زده میشود که بله هستند کسانی که واقعیت رو در غالب اثرشان بیان میکنند.
    آقای امیری؛در کشیدن این تصاویر کوتاهی نخواهم کرد،چراکه این نوع نگرش را به نگرش خود نزدیک دانسته و آن راکشیده ولی نه به منزله ی اینکه چون به ذهنیت خودم نزدیک است آن را می کشم.به این دلیل چون ترسیم کردن واقعیت برایم لذت بخش است آن را ب تصویر می کشم(نگرش من واقعیت را می طلبد)….
    که حتمن البت آن را در اختیار تان قرار خواهم داد
    پاینده باشید

    • سپاس گزارم خانم کولیوند از گفته باارزشتون
      تصویر کردن واقعیت زیباییست گرچه شاید این در نگاه مردم چندان زیبا به چشم نیاد. ولی با گذشت زمان به زیبایی بدل خاهد شد چرا که هنرمندان پیشروان دگرگونی نسبیت هستند و زیبای نسبی است.
      کار هنرمند تلنگر زدن است و این کار با انجام یک کار ساده و پذیرفتنی نیست که به پیروی از دیگران انجام گرفته شده باشد و من تلاش کرده ام که این کار را انجام بدم چه در این کار کامیاب شده ام چه نه.
      امیدوارم همیشه پیروز و سربلند باشی.

  34. خواهش میکنم استادگرچه افتخاراینکه عملاشاگرد شما درحوزه نقاشی باشم نصیبم نشده ولی همان یک بار صحبت با شما باعث شد درس های زیادی بیاموزم از صداقت گفتاری اینکه خالصانه وبدورازهرغروری میتوان باخودوبادیگران همراه شد.ازحسن دیدگاه شمانسبت به حقیر سپاسگذارم بی شک چنین دیدگاهی تنها ازدیده بزرگان برمی اید.ان هم یک بنداز چهارپاره ام بودکه پیشکشی ناچیزبه شمااستاد بزرگ بود.همواره پیروزباشید.

  35. بااحترام خطاب به اقای کولیوندمن فکرمیکنم هرچه بااندیشه های مامطابق نیست صرفاوهم ازنظر خودمازشت نیست ونبایدباشدحتماخوب وزیباست ولی نه برای ماواصولاهیچ مطلق بد ومطلق خوبی وجود نداردوبحث پذیرابودن یا نبودن مطرح نیست چراکه بنظر من انسان مامورنشده که پذیراباشدیانه بلکه ماموریت دارد که درمیان “تفاوت ها”بتواندراه برود احترام بگذاردوپیش برودوخودش باشدواین یعنی “هنر”ووظیفه هنرمنداست که طبق گفته شما این جسارت را داشته باشدکه این واقیعت رابیان کند.انسان تنها دوستدار زیبایی هانیست بلکه دوستدار انچیزی است کهبتوانداززبان دلش حرف بزند چه حرف های خوب چه حرفهای غم انگیزو…امیدوارم که بتوانیم ماموران شایسته ای برای خداباشیم.پیروزباشید.

  36. لطف کردیدحسن خطاب فرمودید خانم سارای عزیز،گفته هایتان زیباو بجاست.اندیشه ها زیاد است و زمان کوتاه ….
    اندیشه هایتان ماندگار/زهراکولیوندهستم

  37. سلام کارهای شما برای من یاداور کارهای ویدیو studio azzurro وتونی اورسلر بود . البته این بیشتر به خاطر گفته های شمااست تا اثرتون .جاودانه باشید

    • سپاس دوست گرامی. البته کارهای استودو آزورو studio azzurro برپایه ی ویدیو پروژکشن و بازتاب اون روی اشیا، دیوار یا هرجایی دیگه است ولی نمی دونم از چه جنبه اونها رو با هم در یک راستا دونسیتد که اگر بیشتر می گفتید سپاسگزار می شدم چیزی بیاموزم. ولی در مورد تونی اورسلر آشنایی چندانی ندارم که باز هم راهنمایی کنید بی پایان ممنون می شم.
      حالا اگر با کارهای سیندی شرمن از این بابت که از خودش عکس می گرفت سنجش می کردید کمی پذیرفتنی تر بود ولی از این که با ویدیو سنجیدید کمی گنگ کننده است که اگر بیشتر درباره اون گفته بشه شاید بشه دست آورد آموزشی خوبی برای همه ما بشه.
      سپاس

  38. سلام واقعیت اینه که کارهای شما یک جور تکرار مکررات بود برای من .در کارهای شما ودنبال یک مفهوم نو بودم اینکه کار شما عکس باشه یا فیلم مد نظر نیست .موفق باشید

    • این که برای شما تکراریست یه حرفه ولی این که بگید این کارها تکراری هستن یه حرف دیگه است.
      ولی هر فرد زمانی که گفته ای رو به میان میاره بهتره پاسخ درستی درباره اون داشته باشه. اگه با آوردن این که یه نفر هم تو آتلیه کوچه همسایه ام از خودش عکس گرفته و تو هم چون از خودت عکس گرفتی تکراریه خیلی دلیل خوشنود کننده ای نیست بلکه نشان از گونه ای ناآگاهی و یا گفتگو از روی تخریبه که امیدوارم برای شما اینجوری نباشه که اگر نیست نیاز به گفته های بیشتری از شما داره تا خاننده یا بیننده بهتر اون رو درک کنه.
      جالب این که تونی اورسلر رو هم روی گوگل و بخش تصویر زدم که خیلی سنجش شما خنده دار بود و گونه ای ناآگاهی رو می رسوند که اگر اندکی درباره تاریخ هنر آگاهی داشته باشید این حرف رو نمی زدید؛ زیرا اگر یک نفر از چشم اندازی نقاشی کنه با لکه های رنگ (مانند ونگوگ) و یه نفر دیگه به گونه ای دیگه چشم اندازی با لکه هار رنگ بسازه (مانند سزان) سنجش اونها و تقلید و تکراری خوندن اونها تنها موجب خندیدن افراد اندیشمند خاهد شد.
      دوست گرانقدر هیچ وجه تشابهی میان استودیو آزورو و تونی اورسلر نمی بینم و به دوستان گرامی هم پیشنهاد می کنم این نام ها رو در گوگل پویش کنن تا خودشون داوری کنن. و اگر شما هم پاسخی خوشنود کننده داشته باشید موجب خوشحالی ما خاهد شد که امیدوارم همینجور باشه.
      با سپاس از گفته هایی که آوردید.

  39. با سلام مجدد به شما استاد محترم . من هرگز قصد تخریب ندارم شاید لحن نوشته ام باعث این سو تفاهم شده باشد که بابت آن کمال پوزش رو دارم . هدف فقط یاد گیری ازشما و دیگر استادان است . بحث من این نیست که این کار اثری است که شما اولین بار آن را انجام داده اید یا کسی دیگر . گفتم دنبال یک مفهوم نو و حرفی تازه در کار شما بودم خیلی کارهای ویدیو و عکس دیده ام که الان در کتاب ها چاپ شدن که خیلی عالی وتاثیر گذار بودن ولی این کارها کارهایی است که انجام شده ویه جورایی به تاریخ پیوسته. هنر جوها وکسایی که قدم های او ل این راه رو برمیدارن مثل من میتونیم با الهام وتاثیر از شون اثاری رو خلق کنیم که اگر حرف تازه ای نداشته باشن ویا تکرار ی باشن این توجیه رو داریم که هنر جوییم ودر حال ازمون وخطا ویادگیری ولی ازاستادی مانند شما که یک گروه بزرگ هنری رو بنیان گذار بودین انتظار بیشتری میرفت نظرم در مورد کار شما اینه :تعدادی عکس ازیک انسان در حالات مختلف که اگر نوشته پایین عکس ها رو نخونیم با تعدادی ادا مواجهیم وبیشتر تاثیر نوشته های شما من رو یاد این انداخت که که این فکر ها رو اگه مانند کارگاه ابی واورسلر و شارمن وهیل وووانجام میدادین موثر بود ولی باز هم تکراری بودن شاید اگه روی فضاسازی کار میکردین مثل شرمن نیازی به نوشته نبود .سوال :هدف شما از این کار اینه که بگیدداولین کسی هستین که این کارو انجام دادین؟نظرات من صرفا در مورد این کار شماست وبه غیر از خوندن کتابتون با هیچ کدوم از اثارتون آشنایی ندارم .پایدار باشید.

    • خانم بیانی هر آفریده هنری یک رویکر ویژه داره و آفریده ای که اینجا آورده شده دارای نگرشهای خودشه قصد این نیست که حرف خیلی خیلی بزرگی بزنه. حالا برای خیلی ها بزرگه برای خیلی ها نه. ولی اندیشه من همین بوده که هست اگر شما کارهای من رو دارید با این هنرمندان سنجش می کنید من باز هم می گم هیچ رابطه ای بین کارهای من از جنبه مفهومی، رویکردی، ساختاری، چیدمان، اجرا، تاریخی، مواد و شیوه ها نیست. اگر برای شما تکراری هستن من کاری نمی تونم بکنم.
      نکته دیگه این که کارهای من به اینها پایان نمی پذیره و این یک از هزاران عکسی هستش که گرفتم. نکته دیگه این که اگر شما کتابهای من رو دیده باشید باید چندین کار از من رو در اونها مشاهده کرده باشید و ببینید که رویکرد من تو این فضاست.
      و در پایان باید گفت اگر بخاید اینجوری کارها رو با هم بسنجید باید این نکته رو بیاد داشته باشید که از آغاز تاریخ تا الان ایران آفریده هنری نداشته چون شبیه و بهترش هست. مثلن کنده کاریهای تخت جمشید با پیکره ها و کنده کاری ها یونان باستان، نگارگری های با نگاره های چینی و ژاپنی و ….، آفریده های فلکلور با آفریده های فلکلور کشورهای آفریقایی و جنوب آمریکا، آفریده های نو که همگی دیگه فاتحه ….. .
      به هر حال ممنونم از شما و از این که وقت گرانبهاتون رو اینجا گذاشتید.

  40. سلام عیسی، یا عیسا و یا شاید ایسا !!!
    اینقدر فوتوژنیک بودی و نمی دونستیم؟!؟!
    🙂

  41. باسلام به استاد محترم وبااجازه ان بزرگوار

  42. خانم زهراکولیوندازلطفتان سپاسگذارم.پاینده باشید.

  43. سلام آقای امیری تبریک وقدر دانی از شما جهت زحمات درحوزه هنرایران زمین آرزوی موفقیت برای شما وخانواده محترم دارم

  44. سلام
    خیلی زیبا بود.شما در دانشگاه استاد بنده بودید، حیف شد که دیگه بهتون دسترسی ندارم از علمتون بهره ببرم. با تشکر

  45. سلام اقای امیری ازدرس دادن شما در شهر تاریخی یزد در مدرسه ملاصدرا در کلاس ۲۰۳ متشکریم امید وارم روزی مانند شماشوم واقعا شما معلم خوبی هستید متشکرم

    • سلام علی جان
      ممنون از بازدید شما
      امیدوارم همیشه پیروز و سربلند باشی

  46. من همه عکس های شمارادیدمخیلیخوب بودواقاتاثیرگذاربودمن دانش آموزشماهستم درکلاس ۷۰۴خداحافظ.

  47. سلام آقا عیسی

    حال و احوالت خوبه
    کار خیلی خوبی بود و جالب بودن و من اینها رو تایید میکنم
    منتظر کارهای دیگه شما هستم

    علیرضا : از خرم آباد

  48. با سلام. سپاس از آثار ارزندت. شما یکی از معدود هنرمندانی هستید که تا کنون در توضیحات هنرشان باز هم به شکل هنرمندانه ای از نظریه های نقد اثر هنری استفاده می کنید و هنرمند و علاقه مند را در مسیر یک دید تئوریک از آثارتان قرار می دهید. عالی بود و هست …

    • سلام بی پایان به شما
      نشانه بزرگواری و اندیشه ی نکته سنج شماست که اینچنین جوانب گفتمان در اینجا رو اینچنین دیدید.
      با سپاس

  49. من یکی از دانش اموزان شما هستم در مدرسه ی صالحی زاده
    من از این اعتماد به نفس شما خیلی خوشحال شدم
    راستی دستتان که سوخته خوب هست؟؟!!

  50. سلام امیدوارم خوب باشید .استادم اقای امیری شش ماه از سال تحصیلی راباهم بودیم از خدا می خواهم برای شما سالی سرشاراز خوبی وخوشی باشه

  51. سلام بر عیسی امیری بزرگوار و هنرمند دوست داشتنی لرستان . بعد از ۱۵ سال با دیدن تصاویر شما تمام خاطرات تربیت معلم در ذهنم موج زد موفق باشی و موید . سلام منو به ستار ساکی و دیگر دوستان لرستان برسان

  52. سلام آقای حسینی بزرگوار. خیلی خیلی خوشحال شدم که پیام شما رو اینجا دیدم. امیدوارم که شما هم خوب و خوش و سلامت باشید.
    بزرگواری شما رو به دوستان می رسونم.

  53. اقای امیری سلام من یکی از شاگردان شما هستم وخیلی شمارا دوست دارم وهیچ وقت شمارا فرا موش نمیکنم امیدوارم هرکجا که هستید خودتان وخانوادهتان سالم وشاد باشید متشکرم

  54. سلام اقای امیری شما امسال در کدام شهر تدریس میکنید …… امید وارم شما وخانوادتان سالم خوشحال باشید درمورد شهری که در ان هستید به من اعطلادهید ممنون خداحافظ

  55. واقعا عکسهای بسیار جالب بود

  56. استاد شمابی نظیرهستید.

  57. استاد امیری موفق و پیروز باشید همه مراحل زندگیتون.
    همه جا عالی هستین. همه جا…
    واقعا شایسته بهترین ها و برترین ها هستین.
    موفق و پیروز و سربلند باشید

  58. خیلی بد

  59. سلام استاددیرینه سلام ای دوست همیشه شادسلام اقای عیسی امیری چولاندیم .خیلی خواستم باهاتون ارتباط برقرارکنم امانشد خوشحال میشم بتونم باهاتون صحبت کنم

  60. سلام اقای امیری

  61. سلام استاد.جا داره یه پیام به بینندگان سایت بدم که حتما برن دنبال کار های استاد چولاندیم ایشون فوووق العاده کوشا دانا و از هر نظر کامل هستن.بنده دانش اموز شما هستم استاد و همیشه کارهاتونو پیگیری میکنم و ارزو دارم از همیشه بیشتر بدرخشید و من افتخار کنم ک استادی مانند شما دارم.خسته نباشید و با ارزوی درخشش روز افزون براتون دعا میکنم.یا حق

  62. سلام استاد بزرگ

  63. جا داره به خوانندگان پست ها یچیز بگم ببینید دوستان بهتون سفارش میکنم کارهای استاد رو پیگیری کنید و کتابهاشون رو مطالعه کنین خصوصن کسانی که اهل هنر هستند.استاد حالتون چطوره خوب هستید؟من یکی از دانش اموزان شما هستم.خیلی هم دنبال کاراتون میگردم و یه ارزو براتون دارم,اونم اینه که به لطف خدا درخشش روز افزون داشته باشین و از اساتید برجسته جهانی بشین،نه اینکه نیستید ولی منظورم اینه ک از هر روز بهتر از دیروزتون باشین,چون برای ما افتخاره که یه استاد بزرگ مانند شما داشته باشیم,خدانگدارتون

  64. سلام آقای عیسا چولاندیم میخواستم بدونم از رشتهی کامپیوتر میشه رفت بعد داخل دانشگاه رشته بازی سازی رو انتخاب کرد

  65. سلام و درود بر یار دیرین و همکار عزیزم جناب امیری عزیز
    آری که گذشت زمان غارتگر خاطره هاست
    سالهاست که در سمت و سوی یادهای دوران قدیم دلمان اوج گرفته اما دریغ از قاصدی که برساند پیام ما
    منتظر تماس شما از طریق ایمیل هستم

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.