____________
نم نم ِباران را
به تو باختم،
در عصری که کم قشنگ نبود.
باد را
به تو باختم،
در چهار باغی که نسیم اش
مرا می سوخت!
بیا، بیا که هنوز سایه ی درختی را
که با طرح ِ مترو بر باد رفت،
زیر پوستم پنهان کرده ام؛
و تنها با تو می شود
زیر آن سایه دو باره سوخت!
___________________
نصرت الله مسعودی
۲۵ / ۵ / ۹۲