عاطفه بیرانوند / میرملاس نیوز :
نقدی بر اهالی نقد
«همیشه کرمهای ابریشم به پروانه تبدیل میشوند و سپس پروانهها همواره گمان میکنند که در گذشته پروانههای کوچکی بودهاند. رشد خیلیها را دروغگو میکند.»
“ویلانت”
به عنوان عضو کوچکی از جامعه رسانه گاهی بد نیست به خودمان تلنگری بزینم تا حواسمان باشد که جایی از جغرافیای بزرگ روشنگری بیرون نرویم.
گاهی حرفی، راهی، رفیقی، همکاری، رفتاری، کرداری، تو را به نوشتن به فریاد زدن وا میآورد، مثل همین موضوع نقد و گفتنیها را گفتن! نقدی که باید بر دایره انصاف استوار باشد و بیشترین موارد کاربرد نقد، رسانه بهویژه رسانههای مکتوب میباشند.
فرآیند نقد از رسانهی مکتوب ابزاریست که به افراد حقیقی حاضر در این وادی اجازه و قدرت فزایندهای میدهد که پشتوانه آن افکار عمومی میباشند نه یک نظام قضایی یا نظامی!
نقد یک پدیده یک واژه یک مفهوم بسیار گسترده و ارزشمند است که اگر در جهت مثبت و درست بهکار گرفته شود نقش سازنده و مفیدی در اصلاح امور خواهد داشت اما متأسفانه وقتی این پدیده آلوده به اغراض نفسانی میگردد ماهیت و کارکرد اصیل خود را از دست خواهد داد و این میشود ابزاری برای حرکت کردن در راستای انگیزههای شخصی!
برخی رفتارها و کردارها از طرف دوستان چنان غافلگیرت میکنند که تا مدتها دیگر دلت نمیخواهد به دیوار این کاغذ باطلهها! چیزی بنویسی، کاغذهایی که هیچچیز از من از فرهنگم از تأثیرپذیری و تأثیر گذاریم در آن باقی نمیماند.
کاغذهایی که شاید برای دیگری، سالها بعد خانهای شود! با هزار آرزو و امید تازه… سرای ماندن، ریشه دوانیدن و آسودگی برای سربلندی شهرم!
حال سوال اینجاست که سهم ما از نقد و به چالش کشیدن مسوولان کجاست؟ آیا با در میان بودن منافع شخصی میتوان صدا را بلند کرد و از آزادی و قانون سخن گفت؟برخی از افراد از این ابزار روشنگری و پُر کاربرد صرفاً در جهت رسیدن به امیال شخصی گام برمیدارند و هر جا دنیا و افرادش بر وفق مرادشان بود رویه تعریف و تمجید در پیش میگیرند و هر کجا به مصالح و منافع شخصی نائل نگردیدند بدون پشتوانه منطقی و ادله انسانی کافی، شمشیر انتقاد از نیام بر میکشند و افراد را نه از دریچه روشن نقد که از دم تیغ تخریب میگذرانند.
اگر جامعه روزنامهنگار و روزنامهدار ما به این سمت حرکت کردند باید ترسید از نشریات و آدمهایی که در این مسیر گام برمیدارند و به این راه وارد میشوند، اگر قرار باشد مبنای نقد یک مقام یا موقعیت، منافع شخصی باشد نه عموم مردم، رسالت خطیر و ارزشمند آگاهسازی به انحراف رفته است.
در نشریات محلی استان ما افرادی هستند که در یک زمان بسیار ناچیز و اندک رویه خود را در برخورد با یک مسوول تغییر دادهاند. که در این حالت یا در این زمان ناچیز عملکرد مدیر مورد نظر متفاوت شده است یا این نگاه دوستان منتقد است که تا دنیا به کامشان است دست به عصای سکوت، حرکت میکنند یا پای در رکاب مدح و ثنای مقام مورد نظر میبرند، اگر رپورتاژشان به راه بود و مساعدتهای مورد نظر دریافت گردید که یار غار و مرید و آرزومند منش و روش و کلاس و مشق آن انسان والا میشوند و اگر مقام مورد نظر پا را از دایره منافع و بهره خود و دوستان این منتقد ارزشمند دور کرد، بهانه برای شوریدن و زبان نقد از نیام خاموش برکشیدن جور میشود، درست مثل آن روز که کسی شورش کرد بر یک مقام عالی رتبه کشوری که تا همین دیروز مکتوبه وزینش مزین به القاب و تعاریف بسیار از کارآمدی، تدبیر، خلوص و تلاش بیوقفه آن مقام بود.
در یک فاصله زمانی کوتاه همه تعریف و تمجیدهای جانانه تغییر میکند و بهانهای برای برآشفتن و حمله کردن جور میشود.
آیا در یک فاصلهی زمانی چند ساله این چشمان تیزبین و بیدار جامعه باز بودهاند و ندیدهاند و نگفتند؟ آیا کاستیها را دیدهاند و به جای بیان کاستیها از داشتهها حرف زدهاند؟ یا آیا ندیدهاند؟
هر چه هست کار پسندیدهای به نظر نمیرسد حداقل از جانب آنهایی که بزرگان و طلایهداران عرصه ارزشمند روشنگری و داعیهدار جانبداری از ارزشها و منشهای والای انسانی هستند.
پیشکسوتانی که قرار است الگوی حرکت نسلهای بعد شوند نه تنها باید به عنوان فعالین این عرصه باعث ایجاد تغییر مثبتی در افکار عمومی باشند بلکه باعث نهادینه شدن برخی الگوهای اخلاقی، رفتاری و فرهنگی شوند و نباید اصول و معرفت انسانی را فراموش کنند.
دنیای بزرگ فکر و اندیشه گاهی آدمی را بدان وا میدارد که از حنجره کلمات فریادی بشود بر سر گوشهایی که خودشان را به خاموشی عادت دادهاند گاهی این کلمات بر روح بیجان کاغذی نقش میبندند تا به ذهن خشکیدهای جان بدهند.
اگر رسالتمان را فراموش کردیم، آنجایی که باید حرف بزنیم سکوت میکنیم و آنجا که نباید حرف بزنیم حرف میزنیم زیرا خواسته، خواستهی خودمان است نه مردم! ما در قراردادی ذهنی در قانون نانوشتهای امین مردم شدهایم !
اوضاع بد اقتصادی درست و اینکه جامعه رسانه مشکل اقتصادی دارد بسیار درستتر، اما گام برداشتند در این عرصه اگر صرفا برای بدست آوردن سود و سودا باشد اشتباه بزرگیست. نباید میآمدیم اما حالا که آمدهایم نباید تمام رسالتمان را قربانی منافع شخصی کنیم!
خیلی پخته و گیرا تحلیل فرمودند. خسته نباشید خانم بیرانوند
این مطالب ها رو خانم بیرانوند کاش طلایه داران سیاستی بخونن که شاید تلنگری برایشان باشد افسوس تشکر از شما خانم