مهران مریدی / میرملاس نیوز :
صنعت، سدِ سعادتآباد
یک پتروشیمی به اراک رسید، یکی به تبریز! پتروشیمی کوهدشت سهم که میشود؟
گاهی وقتها که میخواهی از درد بنویسی، نوشتن سختترین کار دنیا میشود و قلم مایل به عشقبازی با کاغذ نیست. واقعیت این است که در خیلی موارد برای ما نوشتن سخت و یک جورایی دردآور است.
چند خط بالا مقدمهای کوتاه بود برای نوشتن از یک درد- دردی که سالهاست با ماست. شاید هر وقت نام “پتروشیمی” شنیده شود، بیدرنگ لرستانیها یاد پتروشیمیای بیفتند که سالهای گذشته از لرستان به اراک هدیه داده شد و شرکت پتروشیمی به همین راحتی از استان ما جدا و با دیار دیگری وصلت کرد. کاری به نحوه واگذار شدن آن و نامردی “خودیها” در آن زمان نداریم اما این کار در حد قرارداد ترکمنچای بود و نفرین لرستانیها تا ابد پشت سر مسببان آن است. شنیدهایم هنوزم مواد وارداتی پتروشیمی اراک به نام لرستان وارد کشور میشود که همین دردمان را بیشتر میکند. راستی اگر آن شرکت در لرستان بود الان بچههایش چند ساله بودند و چه مقدار از آن به کسانی که “سلحشور” خطاب میشوند، بهره میرسید.
******
به ظاهر، خوشی پتروشیمی به لرستان نیامده و شرکت پتروشیمی خرمآباد با اینکه در شهر ما، فاز اولش به نزدیکهای بهرهبرداری رسیده اما بیشتر نیروهای رسمی و فنی آن تبریزی و کارگرهای روزمزد بومی(لر) هستند. شنیدهایم دفتر این شرکت هم در تبریز مستقر است و فقط نام آن سهم ماست.
آقامحمدی نماینده مردم خرمآباد در مجلس شورای اسلامی با ابراز نارضایتی از استخدامیهای شرکت پتروشیمی لرستان گفته بود که «یکی از معترضین به روند استخدام در این شرکت هستم، زیرا پتروشیمی با توجه به آمار نخست بیکاری لرستان در کشور باید از نیروهای بومی استفاده کند. قانون میگوید باید ۶۵ درصد نیروها بومی باشد که متأسفانه از کل استخدامیهای این شرکت حتی ۳۵ درصد به بومیها اختصاص نیافته است».
بنابراین این پتروشیمی هم خیرش بیشتر از آنکه به لرستانیها برسد به از ما بهتران میرسد و بیکاری در لرستان روز به روز بیشتر و بیشتر میشود.
******
اواسط مردادماه سالجاری عملیات پتروشیمی در شهرستان کوهدشت شروع شد و بارقههای امید را در دیار آغشته با بیکاری، بهوجود آورد.
آنگونه که مسوولان میگویند، در طول اجرای این پروژه که ۴۸ ماه طول میکشد، ۲ هزار و هنگام بهرهبرداری ۴۰۰ نفر بهصورت ثابت مشغول بهکار میشوند. شاید در نگاه اول این آمار کم به نظر بیاید اما با نگاهی واقعبینانه، اگر از هجرت یک لرستانی به استان دیگری برای کار جلوگیری شود، دنیایی ارزش دارد.
هنوز حادثه فرو ریختن ساختمانی در سعادتآباد تهران از یادمان نرفته که ۱۷ جوان کوهدشتی را بهکام مرگ فرستاد. با آنکه پنجمین سالگرد آن مرحومها هم گذشته اما هنوز داغ آنها تازه است- داغ معیشت.
مادرانی که در سعادتآباد، بیسعادت شدند و فرزندانشان را برای تکه نانی از دست دادند، هماره هوره میخوانند، هورههایی برای هیچ، هورههایی برای بیکاری، هورههایی برای درد، هورههایی برای ما، هورههایی برای فردا و هورههایی برای هورههای زیادی.
بیشک اگر صنعت و شرکتهای صنعتی در استان ما هم نفس بکشد، کوچ به استانهای دیگر کمتر و کمتر میشود و هرگز حوادث کمرشکنی مثل سعادتآباد برای لرستانیها رقم نمیخورد و در میدانهای محل تجمع کارگران پایتخت، به ندرت هماستانیهای ما دیده میشود.
درصد بیکاری لرستان فقط با شرکتهای بزرگ صنعتی کاهش پیدا میکند اما متأسفانه این شرکتها در استان ما به ندرت مشاهده میشود و اگر هم وجود دارد یا مثل پتروشیمی سهم دیگران است یا نبضش خیلی کُند میزند مثل پارسیلون.
کوهدشت با اینکه افراد دارای تحصیلات آکادمیک زیادی دارد اما در بین شهرستانهای استان لرستان آمار بیکاری بالایی را به خودش اختصاص داده و امیدواریم پتروشیمی این شهر به سرقت نرود و برای یکبار هم که شده طعم واقعی پتروشیمی را در لرستان بچشیم تا آمار بیکاری کاهش پیدا کند.
خوشبختانه سرمایهگذار پتروشیمی کوهدشت، بانک ملی است که مدیرعامل این بانک لرستانی است و امیدواریم این بار حق مردمی که لیاقتشان بیشتر از اینهاست، ضایع نشود.
باشد که چنین باشد.
نکته : این یادداشت پیش تر در نشریه ی افلاک چاپ شده است
بنده کارشناسی مکانیک سیالات خوندم واز بس که در کوهدشت شغلی برای کار بنده نبود مجبور شیدیم به تهران نقل مکان کنیم والان ۵ سال است که درشرکتی که در زمینه منابع تحت فشار وانواع چیلرهای سرمایشی فعالیت میکند بعنوان معون مدیر عامل وسربرست تام الاختیار مشغولم با انکه در رفاه کامل کاری هستم ولی ایکاش در شهر خودم ودر دیار خودم کار میکردم وچراغ شهر خودم را روسن میکردم اینجل کم نیستند جوانان با استعداد کوهدشتی با بهترین عملکرد کاری ولی از انجا که برای شهر خود مفید نیستند ودر غربت هستند ته دلشان بحال دیار شان وجوانان کوهدشتی میسوزد به امید ان روزی که تمام جوانان با شعور ومستعد کوهدشتی در مشاغل مختلفی ببینیم ان هم در بتروشیمی بنام کوهدشت وبه کام کوهدشت باور کنید این بهترین ارزو وبزرگترین ارزوی من برای همشهریهای خودم است به امید ان روز
هنوز حادثه فرو ریختن ساختمانی در سعادتآباد تهران از یادمان نرفته که ۱۷ جوان کوهدشتی را بهکام مرگ فرستاد. با آنکه پنجمین سالگرد آن مرحومها هم گذشته اما هنوز داغ آنها تازه است- داغ معیشت.
مادرانی که در سعادتآباد، بیسعادت شدند و فرزندانشان را برای تکه نانی از دست دادند، هماره هوره میخوانند، هورههایی برای هیچ، هورههایی برای بیکاری، هورههایی برای درد، هورههایی برای ما، هورههایی برای فردا و هورههایی برای هورههای زیادی.
( هنوزم داغ سعادت آباد از یاد ما نرفته) امیدواریم با چنین کارخانه هایی کوهدشت بال و پر بگیره.
تازگی ها داغ غربت وآوار تهران مردم روستای کتوله را هم بی نصیب نگذاشت
تانمایندگان ما مردمی نشوند هر روز باید منتظر خبر بدی بود چون فقط عده کمی را می بینند وبا برآورده شدن انتظارات آن عده درمجلس به عنوان یک نماینده مؤدب روی صندلی خود لم می دهند ونطقی نخواهند داشت همه دیدیم وگوش کردیم نطقهای نمایندگان را هنگام تصویب بودجه ورای وزرا ما نماینده نداشتیم پس همیشه باید لرزید
منه بدبخت چند ساله تهران آواره م. با لیسانس و اونوقت پارتی بازی و… قلبم درد میکنه بخدا صحبت میکنم
بر نگارنده باید درود فرست چون بنده نورابادیم ولی دیدگاه ایشون استانی بود که جای تقدیر داره