- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

شهید سید عباس ابراهیمی

سید عباس ابراهیمی [1]

زندگی نامه شهید سید عباس ابراهیمی

شهید سیدعباس ابراهیمی در سال ۱۳۴۷ در خانواده ای مذهبی و متدین در شهرستان کوهدشت لرستان دیده به جهان گشود.

شهید سیدعباس در سن هفت سالگی وارد دبستان شد و توانست دوران تحصیلات ابتدایی خود را با موفقیت پشت سر بگذارد.

شهید سیدعباس ابراهیمی علاقه فراوانی به امام و انقلاب داشت و تمام آرزویش این بود که در راه امام و در راه اسلام و وطن جان خود را فدا کند.

در آستانه عملیات پیروزمندانه بیت المقدس،هنگامی که جهت عزیمت به جبهه های حق علیه باطل از نیروهای مردمی دعوت به عمل آمده،شهید سیدعباس ابراهیمی نیز در قالب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همراه دیگر برادران این مرز و بوم به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد.

شهید سید عباس ابراهیمی در سحرگاه ۱۳۶۱/۲/۱۹ به همراه چندتن از همرزمانش در محور عملیاتی شلمچه به لقاء الله پیوست.

وصیت نامه شهید 

وصیت نامه شهید سید عباس ابراهیمی

شکر و سپاس خدایی را که بر آدم منت نهاد تا خود انتخاب گر راه خود باشد.در دوران زندگی هر فردی یکروز امتحان می شود و هستند کسانی که از این امتحان الهی پیروز بیرون می آیند.

در این زمان که دین حق و حقیقت در خطر است و تمام جهان کفر کمر به نابودی آن بسته اند و در این زمان که کشور اسلامی ایران مورد حمله دشمنان خدا قرار گرفته وظیفه شرعی خود دانستم که پای در چکمه کنم و دین خدا را یاری نمایم تا خدایم یاری دهد و نیز به ندای حسین (ع) رهبر دینم پاسخ دهم و در کربلای ایران جان بی قابل خود را نثار دین و حسین (ع)نمایم.چون می دانم که مرگ با شرافت بهتر از زندگی با خواری و ذلت است.ما که وارثیم راه را نتخاب کنیم پس راه را انتخاب کردم.

برادران و خواهران و مادرم امیدوارم بعد از من نگران نباشید و خدای را شکر کنید.

با درود به پیامبر اسلام به علی (ع)به حسین (ع)و به تمام امامان (ع)و با سلام به امام زمان (عج) و نائب برحقش امام خمینی.

خداحافظ و نگهدارتان باد

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون

والسلام

خاطره ای از  شهید سیدعباس ابراهیمی به نقل از فرمانده گردان

در عملیات آزادسازی خرمشهر (عمیلات بیت المقدس) اینجانب میرزا حسین پاپی زاده بعنوان فرمانده گردان در معیت شهید سیدعباس ابراهیمی بودم شبی که جهت آزادسازی محیا می شدیم جهت نگهبانی چادرها نیاز بود اشخاص در پشت جبهه بمانند کلی از سادات بزرگوار که کمی مریض بود مشخص گردید و شهید سیدعباس ابراهیمی نیز با توجه به کمی سنش هم تعیین گردید که با هم بمانند در منطقه دارخوئین که عصر شب عملیات با قایق از رودخانه کارون عبور می کردیم یک لحظه شهید نامبرده را دیدم با حالت گریه به اینجانب مراجعه کرد و گفت فلانی من که نیامده‌ام نگهبانی چادر بدهم آمده‌ام برای جنگ.هرچه با وی صحبت کردم قانع نشد نهایتاٌ به جمع نیروهای عمل کننده پیوست پس از رسیدن به دشمن و شروع عملیات یک تیربارچی عراقی تلفات بسیاری از ما گرفت و سد راه شده بود یک لحظه شهید را در زیر لول تیربار دیدم که از زمین برخاست و خدمه همان تیربارچی را به رگبار بست و به هلاکت رساند و گره مشکل عملیات باز شد و حدود یک ساعت بعد خودش هم شهید شد شاید خداوند این سیدبزرگوار را لایق بازگشایی گره کور عملیات دانست و سپس ایشان را به حضور پذیرفت گواهی شد برگفته شهید بهشتی که بهشت را به بهاء می‌دهند نه به بهانه

 

با تشکر از بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان کوهدشت