تاریخ : پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
6

مجالس ترحیم یا همایش قومی

  • کد خبر : 35694
  • 21 مهر 1392 - 18:58

  علی طولابی / حکمت : مجالس ترحیم یا همایش قومی؟   مسجد خانه خدا ومحلی برای عبادت بندگان  و همچنین فعالیت های اجتمایی است.در صدر اسلام،مسجد دارای نقش وکارکردهایی بیشتر از امروز بود،بطوری که هم محل عبادت بود وهم کلاس درس وهم پایگاهی برای اجتماع نیروهای نظامی.هر وقت که لازم بود پیامبر(ص) مسأ له […]

ییییی_979

 

علی طولابی / حکمت :

مجالس ترحیم یا همایش قومی؟

 

مسجد خانه خدا ومحلی برای عبادت بندگان  و همچنین فعالیت های اجتمایی است.در صدر اسلام،مسجد دارای نقش وکارکردهایی بیشتر از امروز بود،بطوری که هم محل عبادت بود وهم کلاس درس وهم پایگاهی برای اجتماع نیروهای نظامی.هر وقت که لازم بود پیامبر(ص) مسأ له مهمی را با مردم در میان بگذارد به بلال دستور می داد که برود وبا گفتن اذان مردم را به مسجد بخواند.

امروزه نیز در نظام جمهوری اسلامی،تقریبا مساجد،نقش وجایگاه واقعی خویش را پیدا کرده اند.یکی از کارکرد های اجتمایی مسجد،برگزاری مراسم ترحیم اموات درآن است که صاحبان عزا با پرداخت پول،یک تا دوساعت از فضای مسجد استفاده می کنند که طی آن اقوام و آشنایان با شرکت در آن مراسم با قرائت فاتحه وگوش دادن به تلاوت قرآن وسخنرانی مذهبی،به خانواده معزی تسلیت گفته،با آنها اظهار همدردی می کنند.این کار باعث می شود که مقداری از تألمات روحی صاحبان عزا کاسته شده وتحمل مصیبت برای آنها آسان تر شود.

درشهرهایی که هنوز نظام طایفه ای وعشیره ای در آن نقش اصلی را بازی می کند این گونه مراسم نیز از شکل مذهبی آن خارج شده،حالت قبیله ای به خود گرفته است بنحوی که برای صاحبان عزا،تعداد شرکت کنندگان در مراسم خیلی اهمیت دارد.یعنی هر اندازه تعداد افراد،برای تسلیت گفتن بیشتر باشد،خانواده معزا نیزخیالش راحت تراست وتحمل مصیبت برایش آسان تر می شود.برعکس اگر تعداد جمعیت شرکت کننده کم باشد برای آنها یک نوع احساس سرشکستگی و رنج و عذاب است ولحظه شماری می کنند تا هر چه زودترمراسم تمام شود.

شاید بهتر باشد که نام اینگونه مجالس را همایش های قومی گذاشت،چون این مراسم جایی است که می تواند محلی برای نمایش تعداد قوم وقبیله باشد.از طرفی هدف از شرکت در چنین مجالسی عموما دیدن صاحبان عزاست نه شخص فوت شده،برای همین است که شرکت کنندگان سعی می کنند هر طوری شده خانواده معزی آنها را ببیند واگر این امر محقق نشود،انگار شرکتش در مجلس فاتح خوانی بی ثمر بوده است.

اکثرکسانی هم که قرار است در مسجد بنشینند،بجای گوش دادن به تلاوت قرآن وذکر فاتحه ویا گوش دادن به سخنرانی،با هم در باره امور دنیایی بحث می کنند،آن هم نه به آرامی بلکه با صدای بلند تا جایی که واعظ جلسه باره به آنها تذکر می دهد که ساکت باشید وگوش کنید.این احادیث کلام معصوم است و به درد دنیا و آخرت شما می خورد،اما کو گوش شنوا.بیشتر شرکت کنندگان لحظه شماری می کنند تا مراسم تمام شود و کسانی که دوست دارند مجلس را ترک کنند اما در معذورات خانواده معزی قرارگرفته اند صبر می کنند واگر کاسه صبر آنها لبریز شد،هنوز حاجی آقا بالای منبر نرفته،سریع از جایشان برمی خیزند و با عرض سرسلامتی به خانواده معزی خودشان را از این مهلکه خطرناک نجات می دهند وگروهی دیگر که بنا به دلایلی با صاحبان عزا احساس نزدیکی بیشتری می کنند،هچنان تا آخر مجلس می مانند آنها نیز نمی توانند  ناراحتی خود را پنهان کنند و آن را با جملاتی از قبیل،این حاجی آقا چقدر حرف می زند و ای بابا مگه بیکار گیرآورده ومرتب به ساعت نگاه کردن مخالفت خود را با این کار نشان می دهند.

حالا خودمان قضاوت کنیم این رفتار و حرکات ما و این همه احساس ناراحتی ما درخانه خدا کجایش با مسلمانی جور در می آید؟

اصولا ما ایرانی ها،مخصوصا لرها، مرده پرست هایی حرفه ای هستیم.همیشه سعی می کنیم که برای مرده هایمان سنگ تمام بگذاریم در حالی که این همه لشکر کشی وصرف هزینه های شام ونهارهیچ فایده ای برای آن مرده ندارد و کسی که از دنیا می رود،دیگر پرونده اش بسته می شود و راهی جهان آخرت می شود.در روایات آمده که برای اموات بهترین کارطلب آمرزش وخواندن قرآن ونماز واهداء ثواب آن به روح آن میت می باشد.ودیگر کارها به نظر اضافی می آید.

در اسلام برای تشییع جنازه وخواندن نماز میت تاکید بسیار شده است تا جایی که آمده اگر کسی در تشییع جنازه مسلمانی شرکت کند خداوند به تعداد گام هایی که پشت سر میت بر می دارد از گناهان او را می آمرزد ودیگر مراسم از قبیل مجلس ترحیم ومجلس سوم و هفتم و چهلم وسالگرد اگر نباشد هیچ اشکالی ندارد.

پس بیاییم خوب بیندیشیم وبا مطالعه در متون اسلامی وظایف خودمان را در باره این مسائل یاد بگیریم که هم در زندگی دنیا وهم در سفر آخرتمان برای دیگران ایجاد مزاحمت نکنیم وبدانیم که درسفر آخرت تنها توشه ای که به درد ما می خورد همراه داشتن عمل صالح است.

در پایان نوشته خود را با دعایی از مرحوم شریعتی به پایان می رسانم که:

<خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز،

چگونه مردن را خود خواهم آموخت>

منبع: حکمت

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=35694

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 9در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۹
  1. استفاده کردیم استاد طولابی، ممنون

  2. از متن پر معناتون لذت وکمال استفاده را بردم -با سپاس

  3. با سلام خدمت آقای طولابی وسپاس از نقد زیبای شما.

  4. آقای طولابی خسته نباشید واقعا به نکته ارزشمندی اشاره داشته اید .بله واقعیت دارد این مراسمات به جایی برای قدرت نمایی تبدیل شده است

  5. جناب طولابی ضمن خسته نباشید آیا کسی که داراری ایل وتبار واقوام سببی ونسبی خیلی زیاده میشه بهشون بگن آقا در مراسمات ما شرکت نکنید به گفته روانشناسان انسان در مواقع ناراحتی دارای خلاء عاطفه می باشد واحتیاج به حس همدردی دارد

    • با سلام و تشکر
      دوست عزیز انتقاد بنده نسبت به نگاه و برداشت مردم نسبت به این مراسم است وگرنه فی نفسه اگر کارها در درجه اول برای رضای خدا باشد زیاد بودن جمعیت هیچ مشکلی ایجاد نمی کند.در مورد خلاء عاطفی که فرمودید؛بیشتر شرکت کنندگان یه جورایی خودشون خلاءعاطفی دارندونگرانند که بعدها کسی از آنها گلگی نشودو نکنه صاحب عزا آنها را نبینندوبرای همین است که از جایشان بلند می شوند وبا گرفتن دست ها به جلو و نشان دادن خود به خانواده معزی می کوشند خود را از این خلاء عاطفی نجات دهندواگر کسی آنها را نبیند،انگار که کارشان بیهوده بوده است.پس نمی توان گفت که همه شرکت کنندگان برای کمک به مسائل روحی وروانی بازماندگان می روند.اگر یه عده افراد تحصیلکرده وآگاه بنشینند وبا بازماندگان در باره فلسفه مرگ صحبت کنند؛می تواند مقداری از سنگینی مصیبت آنها کاسته شود .

  6. باسلام .جناب آقای طولابی عزیز ضمن اینکه استفاده کردم ،به خیلی ازواقعیت ها اشاره کرده ایدکه نیازبه گفتن دارند. مانا باشی

  7. برادر طولابی با سلام با تشکر از اینکه این واقعیت رو بیان کردی ولی راه چاره چیست؟

    • با سلام بر شما دوست عزیز
      همانطور که در بالا توضیح دادم باید نگاه مردم به این قضیه تغییر کند؛یعنی از نگاه طایفه ای وقبیله ای بیرون بیاید ومردم بخاطر ارزش نهادن به کرامت انسانی ومسائل اخلاقی در این مراسم شرکت کنند.وآن طور که خداوند فرموده باید اصل را بر تقوی گذاشت نه طایفه.مثلا اگر بنده خدایی که آدم خوبی بوده از دنیا می رود چه ساکن این منطقه باشد ویا اصالتا اینجایی نباشد باید مردم برای رضای خدا در مراسم تشیع وتدفین او شرکت کنند.
      نکته دیگر این است که باید برای خانواده های معزا تعداد افراد شرکت کننده مهم نباشد وباید بدانند که این مساله مردن شتری است که در هر خانه ای می خوابد وبعبارتی آسیا به نوبت و صاحبان عزا نبایدبخاطر عدم حضور دیگران ناراحت بشوند واز انها دل خور شوند و آشنایان نیز نباید بخاطر عدم شرکت مجبور به عذر خواهی شده ،احساس خجالت کنند.حال که اینگونه است باید همه راحت باشند چه صاحبان عزا و چه شرکت کنندگان.
      مسئولان و متولیان امور فرهنگی نیز باید سعی کنند آداب و رسوم و مراسمی که دست و پا گیرند را آرام آرام تغییر دهند.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.