شیعه پاتوق / میرملاس نیوز :
دسته های عزاداری در شکل جدید، نخستین بار در سال ۳۵۲ به وجود آمدند.(۱)
به دستور معزّالدوله، در عاشورای سال ۳۵۳ عزای عمومی اعلام شد و از مردم خواسته شد که با پوشیدن جامه سیاه، اندوه خود را نشان دهند.(۲) در عاشورای سال ۳۵۲ نیز گریه و ندبه برای امام حسین(ع) و نوحهخوانی و برپایی ماتم برای آن امام برگزار گردید.(۳) در این روز با آویختن پلاس (پارچههای کهنه و سیاه)، اعلام عزا نمودند. در روز عاشورا مردم حتی برخی علمای حنفی مثل خواجه علی غزنوی و امام نجم الدین بلعمانی حنفی ، سفیانیان را لعن میکردند، دستار از سر باز کرده نوحه میخواندند و خاک بر سر میافشاندند.(۴)
در سال ۳۹۸ که روز عاشورا مصادف با عید مهرگان بود، مراسم عید را به تأخیر انداختند.(۵)
مورخین به برپائی این مراسم در تمام طول سلطه آلبویه اشاره دارند،(۶) اما در همان دوره، با گسترش برگزارى مراسم روز عید غدیر و روز عاشورا و حساسیت اهل سنت و وقوع درگیریهای متعدد، اهالى محله کرخ از برگزارى این مراسم منع شدند.(۷) در سال ۳۹۳ هم شیعیان از برگزاری مراسم مذهبی خود منع شدند، هم اهل سنت.(۸) هر چه حکومت آلبویه به پایان عمر خود نزدیک مىشد و ضعف آن بیشتر میگردید، نزاع میان شیعه و سنى نیز افزونتر مىشد، لذا سلاطین آلبویه مىکوشیدند به هر نحو ممکن، برگزارى مراسم عاشورا و عید غدیر را، که خود بانى آن بودند، ملغى کنند. اما پافشارى شیعیان براى برگزارى مراسم عاشورا ادامه یافت.
در سال ۴۰۲ قمرى فخرالملک، وزیر سلطان بهاءالدوله برگزارى مراسم عاشورا را آزاد اعلام کرد و براى جلوگیرى از وقوع فتنه تدابیرى اندیشید،(۹) ولى بار دیگر خودش در سال ۴۰۶ قمرى برگزارى مراسم عاشورا را منع کند، که اصرار شیعیان به برگزارى آن، باعث نزاع آنها با ساکنان محله بابالشعیر شد و تعداد زیادى در این نزاع کشته شدند.(۱۰)
سلاطین سلجوقى از دوستداران ائمه شیعه بودند. ملکشاه به همراه خواجه نظام در سال ۴۷۹ق به زیارت کاظمین، نجف و کربلا رفت. محمد بن عبدالله بلخى پس از سخنرانى و وعظ براى عالمان، مسئولان و طلاب نظامیه اهل سنت، روضه مىخواند و از مظلومیتهاى اهلبیت پیامبر یاد مىکرد.(۱۱) این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقى در بغداد و شهرهاى دیگر ایران معمول بوده است.(۱۲) در ابتداى قرن هفتم، چون محمّد خوارزمشاه خواست علاء الملک ترمذى(۱۳) از سادات حسینى خراسان به عنوان خلیفه در برابر الناصر عباسی مطرح کند، تا حدود زیادى نفوذ معنوى خلفاى عباسى ـ که حامى مذهب سنّت بودند ـ رو به کاهش گذاشت و سرانجام در نیمه دوم قرن هفتم در سال ۶۵۶ق با سقوط بغداد و حاکمیت یافتن ایلخانان در ایران و عراق، مذهب اهل سنّت با بحران جدى روبهرو شد.
از این رو فرصت مناسبى براى توسعه تشیع و برگزارى شعائر و مراسم مذهبى آن فراهم گردید و با روى خوش نشان دادن غازان خان به شیعیان و سرانجام با رسمى شدن مذهب تشیع در مدت کوتاهى در زمان “اولجایتو”، مراسم عزادارى عمومیت یافت. مردم هرات پایتخت تیموریان، در نیمه دوم قرن نهم با فرا رسیدن ماه محرم به برگزارى مجالس سوگوارى براى امام حسین(ع) اهتمام مىورزیدند و حتى شاهزادگان و امرا نیز به برگزارى مجالس عزا همت مىگماشتند.(۱۴)
با روی کار آمدن دولت صفویّه و در آوردن مملکت به صورت کشوری شیعه و مقتدر، سرودن شعر در مدح و رثای ائمه و شهدای کربلا برای شاعران افتخاری بس بزرگ محسوب میشد. و این تأثیری فراوان بر آینده آیین سوگواری محرم گذارد، به گونهای که تظاهرات شکوهمند شیعیان در محرم هر سال، در نشر و اشاعهی مذهب تشیّع در فلات قارّه ایران، مساعدت فراوانی کرد. در این زمان کتاب «روضه الشهداء» به رشته تحریر درآمد و قوه محرکه ای شد برای پیدایش مراسم محرم که از بطن آن، سبک تازهای از فعالیّت به نام روضه خوانی یا قرائت «روضه الشهداء»، به وجود آمد. دو قرن و نیم بعد، این سبک به منزله رشته ای در آمد که به وسیله آن، اشعار غنائی و متون و نمایشهای تعزیه به هم بافته شدند.
در طول دوره صفویه شکل مهم و معروف دیگری از نمایش مذهبی پدید آمد که در ارتباط با واقعهی کربلا و شهادت امام حسین و یارانش بود. غالب این داستانها از کتاب «روضه الشهداء» گرفته می شد و از اوایل سده شانزدهم در میان شیعیان به گونهای گسترده انتشار یافت. از این زمان به بعد تکیه ها و حسینیه ها و موقوفات مربوط به عزادارى امام حسین(علیه السلام)در ایران شکل گرفت. دولت مغولان و گورکانیان هند که از دولت صفویه متأثر بودند،مراسم عزاداری امام حسین(ع) را برپا میداشتند.(۱۵) گزارشات متعدّدی از اجتماعات مزبور در دوره صفویه که اکثراً توسط فرستادگان سیاسی اروپا، مبلّغان، بازرگانان و سیاحان به ثبت رسیده.(۱۶)
از عزاداری در دوره افشار و زند گزارش های مهمی نقل شده است و همین گزارشات، شروع تعزیه خوانی را مربوط به دوره کریم خان میدانند. در عصر قاجار، خون آلود کردن سر و صورت با تیغ و قمه زدن به فرق سر به مراسم سینه زنی اضافه شد(۱۷)
پینوشتها:
۱- شیبی، کامل، تشیّع و تصوف، ترجمه قراگزلو، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۹، ص ۴۳ و علی اصغر فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، صبا، ۱۳۵۷، ص ۴۶۷، به نقل از: مراء الجنان، ج ۳، ص ۲۴۷.
۲- ابن کثیر، پیشین، ج ۱۱، ص ۲۵۹ و ابن خلدون، العبر، ترجمه عبد المحمد آیتى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چ اول، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۵۸ و الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیه، ۱۴۱۳، ج۲۶، ص ۱۱
۳- ابن الجوزی، پیشین، ج ۷، ص ۱۵
۴- ابوالمحاسن، النجوم الزاهره، ج ۴، ص ۲۱۸
۵- ابن اثیر عزالدین ابی الحسن، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالکتبالعلمیه، ۱۴۰۷ ق / ۱۹۸۷ م، ج ۸، ص ۳۲۶ و ابن العماد الحنبلی، ابی الفلاح عبدالحی، شذرات الذهب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج ۳، ص ۱۳۰
۶- ابن الجوزى، أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه، ط الأولى، ۱۴۱۲، ج۱۴، ص۳۶۱
۷- همان، ج۱۵، ص۳۷
۸- ابن جوزی، یشین، ج۱۵، ص ۸۲
۹- همان، ص ۱۲۵
۱۰- ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج ۱۷، ص ۱۳۳.
۱۱- الطباطبائى، سید عبدالعزیز، معجم اعلام الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۷، ص ۲۹۶
۱۲- ابن اثیر، پیشین، ج ۱۷، ص ۱۳۳
۱۳- دولافوز، ث. ف (۱۳۱۶)، تاریخ هند، ترجمه محمّد تقى فخر داعى گیلانى، تهران، چاپخانه مجلس، جزء ۴ از ج ۲، ص ۶۴۴.
۱۴- معین الدین محمّد اسفزارى، روضات الجنّات فى وصاف مدینه هرات، به کوشش محمّد اسحاق، مطبعه زرپاسرى، بىتا، ج ۱، ص ۲۶۹.
۱۵- ر. ک: جان نورمن هالیستر: تشیّع در هند، ترجمه آزر میدخت، مشایخ فریدى، مراکز نشر دانشگاهى، ۱۳۷۳ هـ. ش، ص ۱۹۹ ـ۲۰۲
۱۶- پترچلکووسکی، پیشین، ص ۱۰ – ۱۱
۱۷- نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، کانون انتشارات عابدى، تهران، (بى تا)