- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

خاطره ای از سردار شهید فیروز سرتیپ نیا به نقل از احمدیار سوری

خاطره ای از سردار شهید فیروز سرتیپ نیا به نقل از احمدیار سوری

بسمه تعالی

بنده احمد یار سوری عضو گردان عاشورا خاطراتی از شهید سرافراز فیروز سرتیپ نیا فرمانده گردان کمیل را جهت زنده نگه داشتن یاد و رشادتهای آن عزیز همیشه جاوید به قلم می نگارم.

در اعزام های مکرر که با او داشتم روحیه شاد و شهادت طلبی در او بارز بود و اما در سال ۶۵/۱۰/۴ به لشگر ۵۷ حضرت ابوالفضل به عنوان نیروی بسیجی به گردان کمیل به فرماندهی شهید فیروز سرتیپ نیا اعزام شدم. با توجه به لطفی که نسبت به حقیر داشتند بعنوان معاون گردان کمیل معرفی کردند بعد از عملیات کربلای ۴ بنا به تصمیمات فرماندهی لشگر مقرر شد دو گردان شهدا به فرماندهی شهید سیدجواد میرشاکی و گردان کمیل به فرماندهی شهید فیروز سرتیپ نیا در محور شلمچه عملیات کربلای ۵ شرکت کنند. شب جمعه ۶۵/۱۰/۲۶ از خرمشهر به محل عملیات اعزام شدیم با توجه به توجیهات قبلی محور عملیات جزیره حوارین که بین شط العرب و نحر خین بود مشخص شده بعد از سه روز درگیری شدید خط تثبیت شد معاون اطلاعات لشگر شهید حاج کردی گفتند شما باید از خاکریز تا کنار شط العرب کانال بزنید تا بچه ها تمام حرکات شناورهای دشمن را زیر نظر داشته باشند. روز جمعه ۶۵/۱۰/۲۹ بعد از نماز و صبحانه تقریباً ساعت ۹ صبح بود که برای توجیه فرماندهان گروهانهای گردان کمیل شهید فیروز سرتیپ نیا بوسیله بی سیم تماس گرفت تا در مقر گردان جهت انجام ماموریت محوله و توجیه نیروهای تحت امر در حالیکه بی سیم در دست داشت درون سنگر شدیم دو طلبه ای که کنار ما بودند گفتند کی شهید شد وقتی نگاه کردم دیدم که با اصابت خمپاره به جلو سنگر تکه های ترکش جان مخلصین خدا را یکی پس از دیگری گرفت.

شهید حجت سرتیپ نیا سینه اش متلاشی شد و شهید شد. شهید مصطفی نوروزی تازه داماد، مداحی که با حجت همراهی می کرد و دعا می خواند ترکش به سرش خورد و صورت منورش را متلاشی کرد و سر از تن جدا شهید شد و شهید فیروز که ترکشها به پاها و قسمت پایین شکمش خورده بود غرق در خون رو به من کرد و گفت کلتم را پیدا کن،چند بار این جمله را تکرار کرد بعد او را به بیمارستان منتقل کردند بعداً با خبر شدم که شدت جراحات آنقدر زیاد بوده که منجر به شهید شدن او شده بود.فکر نمی کردم او شهید شود حقا که شهادت خلعتی آسمانی است که خدا به بندگان خوبش عطا می کند.

یادش گرامی و راهش پررهرو باد

از اخلاقهای خوب او این بود که بسیجیان را خیلی دوست داشت. عاشق عملیات رزمی بود و اسلام را در سایه جهاد سربلند می دانست . با اینکه فرمانده گردان بود خودش اذان می گفت و بعضی اوقات مکبر می شد.

قبل از شروع هر سخنی و سخنرانی جمله زیبای ایاک نعبد و ایاک نستعین می گفت. پشت کوله بارهای بسیجیان با دست خط زیبا جمله قو علی خدمتک جوارحی می نوشت.

در روزهای آخر عملیات غذا کم می خورد (چرا که آب نبود و مسئله طهارت مشکل) سعی می کرد همیشه با وضو باشد

خوش رو و شاد بود و دیگران را مسرور می نمود. با انواع سلاحها آشنا بود و تیرانداز ماهری بود . همیشه بیاد خدا بود

 

روحش شاد یادش گرامی

 

Picture 054 [1]

نفر وسط ” سردار شهید فیروز سرتیپ نیا “

 

Shahid (257) [2]

از چپ نفر اول ” سردار شهید حجت اله سرتیپ نیا ”