علی محمد امرایی / میرملاس نیوز :
نقدِخویش
ای کاش زمانی که دست اندرکارانِ تدوین نحوه تقسیمات کشوری ، شرایط اجرایی کردنِ ارتقاء جایگاهِ مناطق مختلف را تنظیم و تصویب می کردند، بـه ایـن نکته کلیدی وتاثیـرگـذار توجه می نمودند،که فقط کمییت وتعداد جمعییت را بـه تنهایی ملاک ومعیار ارتقاء جایگاه و مدیریت، مدِ نظر قرار ندهند، بلکه کیفییتِ سطحِ فرهنگ و ظرفییتِ مجموعـه و نهادی که میبایـد در فضای فرهنگی و اجتماعی جـدیدی بنام بخش یا شهر قرارگیرد را ، بررسی و بعد از اثبات اهلیتِ رفتاری و شخصیتی و دارا بودنِ ظرفیتهای لازم، این امتیاز ارزشمند به آنها تفهیم و تقدیم میشد .
به اعتقاد نگارنده دولتها قبل از هرچیز حداقل در این زمینه که مورد نقد و بررسی است، میبایست شرایط واگذاری این امتیازها را بصورت مُـدوّن و مصوب برای قاطبه مردم تبیین و استانداردهای لازم را از لحاظِ فرهنگی و رفتارِ اجتماعی تهیه و به عنوان پیشنیاز وچشم اندازی شفاف و روشن فرا راهِ مردم قرار میدادند تا به محضِ حصولِ شرایط کمی، همزمـان از لحاظ کیفی زمینه برای واگذاری این امتیازاتِ ارزشمند فراهم وسرعت رشد کمی بـا رشد کیفی بطور همـاهنـگ تنظیم میگردید. برای مثال به کشور ترکیه اشاره می شود که به خاطـر موقعیت جغرافیایی ، یعنی اروپایی بودنش، چندیـن سال متوالی است که برای عضویت در اتحادیه اروپا متقاضی شده است اما این تقاضا بعلت عدم تطابق شرایطِ فرهنگی و اجتماعیِ این کشور با استانداردهای مورد نظر اتحادیه اروپا، همچنان معطل و معلق مانده است.
جالب است بدانیم که یکی از دلائل عدم موافقت اتحادیه اروپا باعضویت ترکیه ، نداشتن سیستم وبرنامه تفکیک زباله در این کشور ذکرشده است .{توخود حدیث مُفصل بخوان ازاین مُجمَل}! آنچه مسلم است ، فراهم نبودن بسترهای لازم برای ارتقاء جایگاه کشور ترکیه ، عامل مخالفت اتحادیه اروپا بوده و لذا کشور ترکیه مجبور است برای جلب نظر اروپا و بدست آوردن این امتیاز ، بسترهای لازم را فراهم و در جهت رفع معایب، نهایت تلاشش را بکار ببندد. مثالی ظریف تر اینکه، درخیلی از موسسات آموزش عالیِ کشورهای پیشرفته ، قبل از تایید وامضای پایان نامه دانشجویان در مقاطع مختلف ، شخصیت واهلیت اجتماعی آنها بطور خاص مورد توجه وارزیابی قرار گرفته و حتی نحوه خوردن غذا ، سبک رانندگی و سایر رفتارهای اجتماعیِ دانشجویان در اظهار نظرِ نهاییِ اساتید تاثیر بسزایی دارد. و لذا فقط رشد کمی مد نظر نبوده، بلکه کیفیت شخصیت اجتماعی ، از محوریت ویژه برخوردار است. حال اگر ما خود را معرضِ نقدِ صادقانه قرار دهیم قضاوتمان در مورد رفتارهای اجتماعی و وضعییت فرهنگی چگونه خواهد بود؟آیا براحتی تن به قواعد اجتماعی میدهیم؟ صادقانه تر بگویم آیا اصولاً معیارها و اصول آداب اجتماعی را برسمیت میشناسیم ؟ در بی انضباطی اجتماعی، درآلودگی صوتی، درتخریب مراتع و قلع و قمع درختان ، در حیف و میل اموال عمومی ، درآلودگی هوا ،در درگیریهای متعصبانه، در عدم رعایت حقوق دیگران، در سد معابر وصدها مُعضل و ناهنجاری دیگر، نقش ومسئولیتمان را چگونه توجیه می کنیم؟؟؟ متأسفانه محصول نِگـرِش طایفهای، قومیتی و بکارگیری تعصبات غیرمنطقی و بدور از شئونات اجتماعـی که به نوعی گریبان جامعه را گرفته، چیزی جز بی انضباطی،شرارت،حیف و میل بیتالمال، عدم نظارت دقیق دراجرای مهندسی اجتماعی، حاشیهنشینی بیقواره، رانتخواری، هرج ومرج و صدها تراژدی دیگر نخواهد بود.
طبیعی است که با این نگرش از استانداردهای اجتماعی و فرهنگی فاصله گرفته، و به دلیل عدم استفاده از سرمایههایِ انسانیِ موثرِ در توسعه شهری ، از پیشرفت وتوسعه محروم ومسئولیت همه ناهنجاریها ونابسامانیها را خـود باید بدوش بکشیم. درعجبم که با وجود این همه جمعیت تحصیل کرده ، چرا اوضاع اجتماعی و فرهنگی این چنین نابسامان واکثراً برای ایجاد بینظمی ازهم سبقت میگیریم. ناگفته پیداست، تحصیل که خـــود امـری میمون ومبارک است به تنهایی نمیتواند ملاک برتری افراد جامعه از یکدیگر باشد بلـکه پیشینه اجتماعــی و فرهنگی که تلفیقی از اصالت و هنر و دانش است میتواند درتشخیص هویت ارزشی افـراد به مـــا کمک کنـد. اگر ارزشهای اجتماعی وفرهنگی ملاک ارزیابی برای سنجش اهلیت افراد درجهت سپردن مدیریت و مسئولیت به آنها، مد نظر قرار گیرد، قطعاً توسعه همـه جــانبه با سرعت بیشتری به پیش خواهد رفت.کسانیکه در مسیر زندگی تن به قواعــد اجتماعی داده وآداب نوشته و نـانــوشته جامعه را با جان و دل میپذیرند و در جهت کسب اهلیت زندگی اجتماعی مطابق با استانداردهای انسانـی و عقلانی گام برمیدارند ، مفیــد بـه حـال جامعه بـوده و الـگویی مناسب برای تنظیم رفتارهای اجتماعـی و فرهنگی محسوب میشوند در پایان باید عرض کنم که باکمال تأسف، وضعیت اجتماعی چه از لحاظ رفتاری و فرهنگــی و چـه از لحاظ مهندسی شهری حکایتهای غمناکی را برای کسانیکه حداقل درک مختصری از مدنیت و عقلانیت دارند،ب یان میکند.
ایکاش چشم بینا وگوش شنوایی میبود و این همه ناهنجاریها را میدید ومیشنید وعزمش را برای رفع این همه نابسامانی جزم کرده وچارهای میاندیشید، و ای کاش بجای این همه برنامه های من درآوردی و غیر استاندارد که جامعه را به میدانی برای آزمون وخطا مُبَدل کرده است ، یک الگوی رفتاری استاندارد وت عریف شده و مطابق با شئونات انسانی تدوین و آن را بعنوان یک نقشه راه واستراتژیِ زندگیِ اجتماعی ، فرا روی همه قرار می دادند تا همگان برای کسب وتنظیم شخصیت اجتماعی، رفتار خود را با آن منطبق نموده و خویشتن را ملزم به اجرای آن بدانیم.
فضل وفــرهنگ و ادب پیشه کنیم راه و چــاره بــا هـم انــدیشه کنیم
ایـن همه آثـارِ نــاهنجــار و زشت می توان صدهـا ورق زانها نِـوشت
نقد خویش اَر میکنم دانـم سزاست نــا بهنجــاری ستـودن نــارواست
عَندلیب و قُمری و دیگـر وُحُــوش نسلشان از جــور مـاهـا شد خَموش
سبزه و نَهــر و درخت و چشمه سار لطمه هــا خـوردنـد از مــا بیشمار
اینکه گفتم این همه زشت و دُرُشت یک نمونـه بـاشد از خـروار ، مُشت
بــی تفاوت در کناری گــر نشست همچنان فرهنگمان خواهـد شکست
آرزویـم را چنین خــواهم نـوشت شهر مـن روزی شود همچون بهشت