تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
8

در مسیر خاطرات – بخش اول خاطرات جانباز سرافراز حاج کوروش ابراهیمی

  • کد خبر : 40673
  • 05 دی 1392 - 16:23

       سال ۱۳۶۵همزمان با اجرای عملیات کربلای ۵ که تعداد زیادی از رزمندگان همشهری ما در این عملیات به شهادت رسیدند ، شهرستان کوهدشت هم یکی از شدیدترین بمبارانهای تاریخ خود را شاهد بود.   شهادت جمعی از دوستان عزیزمان و بمبارانهای مکرر زادگاه توسط هواپیما های دشمن بعثی ، صبر ما را لبریز کرده […]

 

Image1856

 

   سال ۱۳۶۵همزمان با اجرای عملیات کربلای ۵ که تعداد زیادی از رزمندگان همشهری ما در این عملیات به شهادت رسیدند ، شهرستان کوهدشت هم یکی از شدیدترین بمبارانهای تاریخ خود را شاهد بود.
  شهادت جمعی از دوستان عزیزمان و بمبارانهای مکرر زادگاه توسط هواپیما های دشمن بعثی ، صبر ما را لبریز کرده بود لذا با جمعی از دوستان ( عزت الله مرادی –دکتر فرزاد حاتمیان – منصور قاسمی – داریوش گراوند – نصرت الله ابراهیمی  و شهید والامقام حمید رضا محمدی) تصمیم به حضور در مناطق عملیاتی گرفتیم .

 بصورت انفرادی به شهر بوکان ، یکی از شهرستان‌های کرد نشین استان آذر بایجان غربی اعزام شدیم . چرا بوکان؟شاید به خاطر حضور سردار باقری به عنوان فرمانده سپاه آن شهر .

ما را به گردان جندالله مأمور کردند. وظیفه ما ایجاد کمین برای مقابله و غافل گیر کردن ضد انقلاب بود، مدتی این مأموریت را بعهده داشتیم تا اینکه  پس از چند روز، حدود ۲۰ نفر از نیروهای این گردان که اغلب مان کوهدشتی بودیم را برای اعزام به منطقه عملیاتی در بانه فرستادند . شبانه با خودرویی به منطقه اعزام شدیم. پس از پیاده شدن  بقیه مسیر سخت و سنگلاخی راه رادر دل شب با گذر از دو رودخانه تا رسیدن به منطقه مورد نظر طی کردیم. در نزدیکی منطقه عملیاتی شهید والامقام پرویز پرویز پور که از نیروهای اطلاعات لشکر ۵۷ ابوالفضل بودند و برخی دیگر از برادران همشهری ازجمله شکربگ شکربیگی و مهندس دارابی (برادر احمد دارابی)نیز با ما همراه شدند. تقریباً ۲۴ ساعت بود که هیچ غذایی نخورده بودیم ،و چون هیچ آذوقه ای همراه نداشتیم از شدت گرسنگی بسمت سنگر های فتح شده عراقی ها رفتیم و از نان خشک وغذاهایی که از آنان برجای مانده بود ،می خوردیم .

 

منطقه به تازگی از دست نیروهای عراقی آزاد شده بود و تنها یک پایگاه از آنان هنوز بر روی تپه ای در مقابل ما مقاومت می کردند که شهید والامقام پرویزپور با شلیک گلوله آرپی جی ۷ به سمت این پایگاه سبب شد که نیروهای عراقی  آن پایگاه نیز، مقر خود را تخلیه و پا به فرار گذاشتند . پعد از اینکه در این پایگاه مستقر شدیم متوجه شدم که “شکربگ شکر بیگی” در بین ما حضور ندارد از دیگر برادران احوال او را پرسیدم ، یکی از دوستان گفت : پایین تپه من یک لحظه صدای او را شنیدم . منصور قاسمی ، فرزاد حاتمیان، دارابی  و من برای پیگیری وضعیت برادر شکربیگی به سمت پایین تپه رفتیم ، در پایین تپه آقای شکر بیگی را مشاهده کردیم که گلوله ای به نزدیکی نخاعش اصابت کرده بود ومجروح شده بود .

 وسیله ای جهت انتقال ایشان نداشتیم به همین جهت مجبور شدیم از تجربه عشایری خود استفاده کنیم و با دو عدد چوب و پتو، برانکارد (ترم) برای انتقال او درست کردیم . متأسفانه مسیر حرکت برای انتقال برادر شکربیگی را اشتباهی به سمت عراقی رفتیم وعلت آن هم خطای یکی از دوستان بود که اصرار زیادی داشتند که مسیر را درست می روند .از طرفی شکر بیگی هم گاهی نگاهی با معنا به ما می انداخت وماهم او را مطمئن می کردیم که تنهایش نخواهیم گذاشت .

دارابی که به لحاظ سنی از همه ما کوچکتر بود مأمور حمل سلاح های ما شد. برانکارد را برداشته و حرکت کردیم.در مسیرمان به یک مرداب برخورد کردیم . از داخل مرداب صدای مشکوکی را شنیدیم ، منصور قاسمی با صدای بلند گفتند«ایست»، در یک لحظه چهار نفر از نیروهای گشتی عراقی جلو ما حاضر شدند. ما مبهوت یکدیگر را نگاه می کردیم ( هم برای ما وهم برای عراقی ها این موضوع غیره منتظره بود والبته برای ما بیشتر ،چرا که ما می خواستیم به سمت نیروهای خودی برویم اما مسیر را اشتباه رفته بودیم ). فاصله ما با عراقی ها کمتر از ۲۰ متر بود و ما بخاطر حمل برانکارد هیچکدام سلاحی در دست نداشتیم. تمام اسلحه هایمان بر دوش “دارابی” بود که از ما فاصله گرفته بود. یک لحظه احساس کردیم که قصد دارند به ما حمله فیزیکی نمایند . منصور دست خود را به شکل سلاح کمری در آورده وعراقی ها را نشانه گرفت این حرکت سبب شد عراقی فکر کنند ما مسلح هستیم و در جای خود میخکوب شوند وفکر هرگونه اقدام را از سرشان بیرون کنند . دارابی  که از بچه ها فاصله داشت با زیرکی خاصی به طرف ما برگشت وفوری همه مسلح شدیم . چهار نفرعراقی که – از نیروهای گشتی، شناسایی دشمن بودند و برای بررسی وشناسایی مواضع ما آمده بودند-  از نگاهشان مشخص بود به خاطر سن و سال کم ما ،قصد تحرکاتی را دارند لذا با رعایت احتیاط آنها را بازرسی بدنی وخلع سلاح نمودیم. منصور قاسمی گفت : برای اطمینان از اینکه اقدامی علیه ما انجام ندهند بند پوتین های آنها را به هم ببندیم و اینکار را انجام دادیم و عراقی ها را به اسارت گرفتیم.در این حال عراقی ها که دیگر از هرگونه اقدامی علیه ما نا امید شده بودند ، تصاویر اعضای خانواده خود را بیرون آوردند تا به آنها آسیبی نرسانیم . ناگفته نماند ما که به شدت گرسنه بودیم پس از خلع سلاح نیروهای عراقی ، مواد خوراکی آنها را گرفته ودلی از عزا در آوردیم 

 من (ابراهیمی ) وفرزاد حاتمیان مأمورشدیم اسرا را نزد برادرانی که در پایگاه بودند ببریم . در بین راه از رفتار و نوع حرکت کردن عراقی ها متوجه شدیم که بخاطر کم سن و سال بودن ما وسوسه شده اند که به ما حمله کنند، لذا با فاصله گرفتن از آنها توطئه شان را خنثی کردیم و  چهار اسیر عراقی را به پایگاه بردیم . سه نفر دیگر از برادران بامنصور قاسمی ودارابی نیز برادر شکر بیگی را به عقب منتقل کردند .

image484

شهید والامقام حمید ابراهیمی (فرمانده قهرمان گردان عاشورا )

و جانباز سرافراز حاج کوروش ابراهیمی

 

ادامه خاطرات در بخش دوم

 منبع : گردان محبین

 

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=40673

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 77در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۷۷
  1. سلام،این خاطره حدودا سه هفته پیش در منزل شهید سرتیپ نیا وبه بهانه هشتمین جلسه موسسه شهدای کوهدشت دور هم جمع شده بودیم توسط آقا مرتضی قبادی ضبط وثبت شد عکس اول هم مویداست .درود برشهیدان والا مقام وشهیدان زنده جانبازان سرافراز بخصوص آقا کورش عزیز.تشکر از آقا مرتضی وآقا سعید وسایت میرملاس

  2. ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو زینت تاج ونگین از گوهر والای تو

    و شکوه بلندای ایستادنت سکوتیست پر از فریاد.

  3. سلام. باتشکر از سایت میرملاس. آقای ابراهیمی خاطره بسیار جالبی بود. خداوند رحمت کند شهید والامقام پرویز پرویزپور را.

    • آقای امید ! همکلاسی عزیز
      از اینکه پیگیری خاطرات مربوط به شهدا و جانبازان باعث شده ما از دوستان قدیمی هم خبردار بشیم مغتنم است .
      دست حق به همراهتان

      • سلام حاج آقا ما ( خودم را میگویم) درحق شهدای گرانقدر و جانبازان سرفرازکوتاهی کرده ایم.وقتی خاطره آقای ابراهیمی را خوندم اشک جشمامو گرفت. بخصوص عکس دوران جنگ تحمیلی ایشان . شاید ایشان حقیر را به یاد نداشته باشند ولی عکس ایشان را دیدم تمام خاطرات آن دوران زنده شد.خداوند شما و همرزم ندانتان رابرای این مملکت نگهدارد. یا علی

    • جناب آقای امید
      روزگار که میگذرد همه چیز کمرنگ می شود جز مهربانیهاو رفاقتهایی که تنها در دل خلاصه میشد
      عکسهای ورزشی شما را با شهید پرویز پور در سالهای بسیار دور دیده ام
      کامنت حضرتعالی بازخوانی تمام پاکیها و صداقتهای آن دوران بود
      نمیدانم کجایید و چه میکنید
      اما هر وقت از خیابان پشت مسجد میگذرم و منزلتان را میبینم یاد آن عکسهایی که نمیدانم سرنوشتشان چه شده است می افتم و میدانم بهره ای از روح بلند آن مردان بزرگ در وجودتان بودیعه سپرده شده.
      از خدای بزرگ عزت و سربلندی جنابعالی و خانواده محترم را صمیمانه مسئلت میکنم.

      • آقای پرویز پور بسیار خوشحال شدم پیام دادید .خداوند متعال رحمت کند شهید پرویز پرویزپور را . خاطرات بسیاری با این عزیز دارم.انشاالله در آینده نزدیک عکسهای این شهید وشهدای ورزشکار کوهدشت را برای سایت میرملاس (ورزشکاران دهه ۶۰ کوهدشت )ارسال خواهم کرد ایمل حقیرaliomid345@yahoo.com

  4. دل ارام دارید بر چهار چیز/کز او خوبی و سودمندیست نیز/یکی بیم و آزرم خدای/که باشد ترا یاور و رهنمای/دگر داد دادن تن خویش را/نگه داشتن دامن خویش را/سه دیگر که پیدا کنی راستی/به دور افکنی کژی و کاستی/چهارم که از رای شاه جهان/نپیچی دلت اشکار و نهان/
    سلام بر شیران بیشه حق و سلام بر سردار و شهید زنده جناب ابراهیمی.
    به نظرم جانبازان عزیز مصداق شعر بالا هستند.زیرا خصوصیات انسانهای بزرگ ووالا را که موجب ارامش و دلگرمی هستند.باید در درون این عزیزان جستجو نمود.
    ترس و شرم از خدا که راه رسیدن به هدف برای انان میباشد-نیت نثار جان خویش در راه داد و عدالت-پاک نگه داشتن اندیشه و درون در مقابل تمامی انحرافات شیطانی و دنیوی -در جستجوی راستی و درستی بودن و به دور افکندن ظلم وستم و ناراستی و موارد فراوان دیگر
    زنده ماندن این عزیزان منتی است بر ما و به نوعی باید گفت که از جانب حق این منت بر مانهاده شده,و ماباید قدر این عزیزان را بدانیم و همواره از روشنایی نور وجودشان استفاده کنیم که مبادا دچار گمراهی در پیمودن راه حق بشویم.
    نامتان جاوید ای شهیدان زنده

  5. باتشکر از حاج اقا جعفری وحاج مرتض عریز جناب آقای بالنگ حاج اقا اشاره فرموند حسب الامر دوستان بود به یاد شهید حمید ابراهیمی همواره دلم لبالب از یاد تو باد /خورشید شبم نام سحر زاد تو باد
    حاشا که به جز حرف تو حرفی بزنم این/ حنجره ارزانی فریا تو باد (شعر از شاعران معاصر)

    [پاسخ]

    • جانباز ، با لبخند زخم خویش ، خاطرات خفته عباس ( ع ) را در کربلا بیدار می کند
      سلام آقای ابراهیمی
      ممنون از شما بابت خاطره شهید ابراهیمی

  6. با تشکر از آقای امید وآقای پیری انشاالله مقبول دوستان افتد

  7. خدمت سرور گرامی و جانباز سرافراز جناب حاج کورش ابراهیمی عزیز عرض سلام دارم حاجی جان اگه یادت باشه به سفارش شهید پرویز پور قرار بود شما و برادر شکربیگی که بزرگتر از ما بودید مواظب من و دکتر حاتمیان که آن موقع ۱۶ سال داشتیم باشید ولی مثل اینکه بر عکس شد و ما مواظب شما شدیم . آ رزوی سلامتی برای شما را دارم ما را دعا کنید . یاد شهدای عملیات کربلای ۵ به ویژه شهید پرویزپور و علیمردان آزادبخت بخیر

    • برادر محترم دارابی سلام
      قبادی هستم چهره شما را بیاد دارم والبته با ذکر خیر شما توسط برادر بزرگوار ابراهیمی ، انشاءالله که در صحت وسلامت باشید برادر احمد را هم سلام برسانید .

      • حاج آقا با سلام و تشکر از جنابعالی بابت ذکر این خاطره ما ارادت خدمت شما و خانواده معظم تان دارم من هم چهره خندان شما را هنوز در ذهن دارم انشاء اله کوهدشت بیام برای عرض ادب خدمت می رسم

        • سلام آقای دارابی
          ممنون از اینکه به بخش شهدای میرملاس تشریف آوردید
          ممنون میشیم اگر بهمون کمک کنید و خاطرات و تصاویری از دوران جبهه دارین در اختیارمون بگذارید

  8. عرض سلام و ادب و ارادت خدمت حاج کوروش ابراهیمی عزیز
    زبان و قلم در وصف بزرگی جنابعالی و جانبازان سر افراز قاصره
    سروده استاد سیمین دخت وحیدی در وصف جانباز تقدیم وجود نازنین حضرتعالی و تمامی جانبازان گرانقدرو صبور
    بزرگی تو در این مختصر نمی گنجد
    صعود روح تو در بال و پر نمی گنجد
    شراب عشق ز خمخانه ولا زده ای
    که مستی تو در این رهگذر نمی گنجد
    وفا و همت و ایثارت ای بهار سخا
    به هیچ دفتر و شعر و اثر نمی گنجد
    مگو به وسعت دردت شبی بیندیشم
    به حجم طاقت من این قدر نمی گنجد
    چگونه وصف تو گویم دراین کلام حقیر
    که وصف عشق به گفتار در نمی گنجد
    زلال عشقی و ایمان محض،متن یقین
    حقیقت تو در این مختصر نمی گنجد

  9. سلام به مهندس عزیز آقای دارابی مهندس جان هنوز اون حرکات شما که سرشار از نوجوانی وبی باکی بود در خاطرم هست چقدر زیبا بود آن شب بیاد ماندنی با تمام سختی هایش کا ش یک فرصتی پیش بیاد وآن خاطرات را دور هم مرور کنیم چون الان به کمک جاج مرتض قبادی در چاسه که در خدمت دوستان بودیم در منزل سردار سرتیپ نیا یاد آوری میشد الان ۲۶ سال از آن روز ها میگذرد چه دوران خوبی بود چقدر مواظب هم بودیم وگر نه من در آن ارتفاعات می مو ندم بچه ها برای من خیلی زحمت کشیدن ( ولی یه مزاح شما موظب من نبودین یا من بچه خوبی نبودم ولی من مواظب شما بودم آفتاب دلیل آفتاب) بنده مخلص همه دوستان عزیز هستم برای همه آرزوی موفقیت دارم در پایا ن از عزیزان سایت تشکر میکنم که این فرصت واین فضا را در اختیار ما گذاشتن تا با خاطراتمان زنده باشیم

    • حاجی جان عرض ادب مجدد دارم شما شهدای زنده همیشه مواظب ما هستید من خواستم مزاح کنم حتماً برای دست بوسی خدمتان خواهم آمد جا دارد از سایت خوب میر ملاس که در کرمانشاه همدم همیشگی من است تشکر کنم من خبر شهر و استانم را از این سایت بطور روزانه می گیرم

      • سلام آقای دارابی
        ممنون از اینکه به بخش شهدای میرملاس تشریف آوردید
        ممنون میشیم اگر بهمون کمک کنید و خاطرات و تصاویری از دوران جبهه دارین در اختیارمون بگذارید

  10. باسلا م به حاج مجتبی و خانواده شهید گرانقدر حاتم آزاد بخت ما لایق این همه بزرگواری نیستم یک دعا میکنم که دوستان دعا کنند این قطع شدن عضوموجب وصل به خدا گردد با سپاس

  11. شما جانبازی و ارزشمندترین دارایی ات را بر سر ارزشمندترین عقاید نباخته ای، بلکه برده ای. پس نامت را در دفتری می نویسند که سرفصلش، نام درخشان ماه بنی هاشم است…..

  12. با سلام به اقای گراوند بسیار لطف کردی سپاسگزارم

  13. باسلام وتشکرازاقامرتضی وسایت وزین میرملاس ،جانبازان افتخارآفرینان این مرزوبوم هستندوآقاکورش نگین ودرخت سروقامت ماکوهدشتیهای مقیم تهران است به وجودنازنین ایشان افتخارمیکنیم وبرای ایشان وخانواده محترمشان آرزوی توفیق وسلامتی داریم ،مطهره نازنین دخترآقاکورش به وجودچنین پدری افتخارکندکه پدرشان افتخارماکوهدشتیهاست ،دستان این جانبازان رامیبوسم وبراین بوسه افتخارمیکنم.

  14. حاج جواد ما لایق این همه الطاف نیستیم ، من گِلی ناچیز بودم, ولیکن مدتی با گُل نشستم. کمال هم‌نشین درمن اثر کرد, وگرنه، من همان خاکم که ..

  15. آقا کورش عزیز
    خدا قوت . خواهش می کنم این خاطرات رو ادامه بدید ، چون شما باید خاطرات شنیدنی داشته باشید .

  16. سرور گرامی ودلیرمرد روزهای غربت وعزت وپاکبازی کورش جان هماره دل آفتابی واحساس زلال بارانی تان پایاوپویاباد گرچه امروز نیز شما مانند دیروز بر سریر جاودان غربت تکیه زده اید ولی انصاف وحق این است باید بیش ازپیش قلم بر گیرید وراوی راستین روزهای تلخ ایران عزیز ولرستان مظلوم باشید ای کاش در راه سردارانی دلیر و مظلومی چونان شهید حمیدرضا ابراهیمی با قلم سردارانی چون حمید قبادی (ره) آیینه وار بنویسید که بر بوم وبرمان چه گذشته است تا سرزمین خون رنگ کوهدشت ولرستان ما بیشتر در حجاب توسعه نیافتگی نماند دلمان برای شبهای خوش پایگاه شهید مقاومت مطهری لک میزندهماره شادکام و کامیاب مانید

  17. آنها چهار نفرو نصفی بودند اکل مکل کلکونه

    • دوست عزیز هدف یاد آوری خاطره جنگ و جانبازی این عزیزان بود نه تعداد اسرا در ضمن طبق تعریفی که از این دوستان دارم این چهار نفر ونصفی عراقی جلودار یک گردان بودند که با اسیر شدنشان و سرو صدایی که در زمان اسارت داشتند باعث فرار یک گردان عراقی شدند . ( بر اساس اعتراف اسرای عراقی در همان شب که توسط برادر کرم رضا رضایی از پاسداران سپاه گراب که به زبان عربی مسلط بودند این موضوع بیان شد )دیگر اینکه این دوستان هم چهار نفر ونصفی بودند

  18. با تشکر از جانباز عزیز جناب اقای کورش ابراهیمی که با ذکر خاطرات خود مارا به حال وهوای جنگ بردن برادر جان همیشه بهیادت هستم ما را دعا کنید

  19. کورش جان سلام خاطره ی جالبی بود بسیار لذت بردم ما که نمی دونیم حضرت عالی کی میای کوهدشت سعی کنید باخبرمون کنید دوستان قدیم گاه گاهی دور هم جمع شویم و چهره ی همیشه خندان شما را زیارت کنیم خداوند دوست و برادر شهیدم حمید را با شهدای کربلا همنشین نماید

  20. سلام حاج آقا ما مخلصتیم

  21. قهرمانان واقعی این مرزو بوم شمائید

  22. با عرض سلام خدمت ایثارگر سرافراز برادر بزرگوارم جناب آقای ابراهیمی
    خاطره ی رشادت ها و دلاوری های شما و همرزانتان تا قیامت مایه ی افتخار هر ایرانی علی الخصوص همشهریان عزیز کوهدشتی مان می باشد. امیدوارم روزی فرا برسد که تمام این خاطرات پرارزش و ناب در قالب کتاب هایی وزین به چاپ رسیده و مورد استفاده همگان قرار گیرد. آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون جنابعالی را از پروردگار بزرگ دارم.

  23. سلا بر کوروش عزیز و بسیار دوست داشتنی. راستش من تا حالا از کوروش خاطره ای نشنیده بودم. واقأ لذت بردم. توفیق همگان را از خدای بزرگ خواهانم. من هم دست کوروش و امثالهم را که دست خدا بالای آنهاست بوسیده و بر این بوسه هم مفتخرم.
    میرملاس گرانسنگ برای همه کارهایت ممنون و قدردانم. مرسی

  24. باسلام به همه دوستان حاج آقا قبادی آقای “ن آزادبخت” شیراوند”امین جان و “کوهدشت “کو هدشتی” ..از این همه لطف دوستان ممنونم و خواهشی که از دوستان دارم خاطرات شهدارا هر جوری درتوان دار ند زنده نگه دارند چون ما مدیون شهدا هستیم شهدا قهرمانان ملی ماهستند .این خاطر ات بااصرار دوستان بود وما اطاعت امر کردیم والا دوستانی که در خدمتشون بودیم بهتر از بنده بیان خواهند کرد و از دوستان یک خواهش دیگر دارم از این فرصتی که دوستان متولی سایت وزین میر ملاس در اختیار ما قرار داده اند استفاده کنید ونقایص ما را برطرف نمایید

  25. سلام به فرهنگی وهمشهری عزیز وهمچنین به جناب آقای شهبازی همکلاسی دوران مدرسه شهید مطهری که درخدمت شهید حمید ابراهیمی واخوی بزرگوار جنابعالی دکتر عزیز علی شهبازی بوددیم یاد آن دوران بخیر که الحمد لله اکثر شان انسانهای موفقی هستند

  26. با سلام به دوست عزیزم جناب شیراوند دوست دوران پایگاه شهید مطهری یاد آن دوران بخیر آقای آزادبخت هم اشاره فرمودند آرزوی سعات برای دوستان و خانواده هامکرم از خداوند متعال مسئلت دارم

  27. خاطره قشنگی بود حاجی،زنده باشی

  28. سلام دلاور ، خسته نباشی ، حاجی یادآن روزها بخیر ،روز اول عید نوروز با بچه های محل اولین جایی که برای تبریک عید نوروزمی آمدیم خدمت جنابعالی و خانواده محترمتان بود . من و دوستان همیشه یاد شما و رشادت های شما شهیدان زنده که افتخار لرستان و شهرمان هستید را گرامی میداریم، همواره موفق و پایدار باشید به امید دیداری تازه .خدانگهدار

  29. باسلام به یاری پور وجناب کا کائیان من از اینکه بچه های محل الحمدلله با توجه استعداد وتوانمندی هاشان در طی مراحل زندگی موفق بودن خیلی خوشحالم انشاالله هر جا هستین شاد وخرم باشینالتماس دعا

  30. سلام دایی عزیزم
    چه خاطره قشنگی بود ، خیلی وقت شمارو ندیدم ، دوستون دارم
    همیشه سربلند باشید

  31. قسمت دوم سریعتر خیلی شیرین بود لطفا

  32. حاج کوروش سلام.خیلی خوشحال شدم تصویرشماراپس ازسالهابه همراه خاطرات شیرین وزیبایتان روئیت کردم ان شاالله که بتوانم به زودی شمارا ازنزدیک زیارت کنم.باذکراین خاطرات دوران دفاع مقدس وخدمت درمنطقه غرب(بوکان)را برای من تداعی کردید.ازشمابسیارسپاسگذارم.

  33. کارنامه نورانی شهادت و جانبازی عزیزان این مرز و بوم، گواه صادقی برکسب بالاترین امتیازات و مدارج تحصیلی معنوی آنان است که با مهر رضایت خدا امضا شده است و کارنامه شما، در گرو تلاش و مجاهدت شماست.

  34. گاهی اجر جانبازی از اجر شهادت بالاتر است .مقام معظم رهبری . کورش ابراهیمی تاجایی که بدانم ۱۹سالش بود که به این درجه ی عالی ایثار دست یافت . کورش ابراهیمی بیست وشش سال است که سختی میکشد اما ذره ای در اعتقادش به نظام و انقلاب تزلزل نیافته لحظه ای دچار خستگی نشده….براستی فرزند وطن چنین باید باشد پاکباز ولایت چنین باید باشد…من به نوبهی خودم وقتی ذکر رشادت های ایشان در جبه را میشنوم و سلامت و درستی و اخلاص حا ل حاظر این فرزند دلیر کوهدشت را میبینم به همشهری بودن باوی افتخار میکنم …کورش ابراهیمی یادگار گرانقدری برای همه ی ماست یادگار دوران اخلاص و ایثار….خداوند به او و خانواده ی اش و فرزند دلبنش سلامتی و عزت و عافیت بدهد انشالله

  35. با سلام به دوستان عزیزسردار پیرزادی ومدیرت محترم سایت اقا ازادبخت که این فضایء را برای عزیزان جامعه ایثارگران فراهم آورد که درهر نقطه ایران زمین با هم در ارتباط باشند سپاسگزام وعزیز رزمند که معلومه بنده را خوب میشناسند از بذل محبت شان ممنونم جناب آقای پیرزادی در جمع دوستان در خدمت حاج آقاجعفری وحاج آقا قبادی و دیگر دوستا ن ذکر خیر شما بود بنده هم تصویر شما وشهید گرانقدرحاج محمد آزادبخت در سایت مشاهده کردم انشالله هر جا هستین موفق مویید باشیدواز اظهار محبت حضرتعالی ممنونم

  36. سلام برشهید زنده
    گرچه توفیق همرزم بودن باشما را نداشتم وافتخار همنشینی با جنابعالی نصیبم نشده ولی از دور به وجودت افتخار می کنم هنوز هم روحیه امدا دگری زمان دفاع مقدس در وجود شماموج می زندوپیگیر مشگلات افراد ضایع نخاعی هستید دست مریزاد دلاور

  37. باسلام خدمت آقای زارعی نزاد از حسن ظن شما به بنده سپاسگزام انشالله افتخار مصاحبت و دیدار حضرتعالی نسیبب بنده گردد

  38. جناب ابراهیمی
    بی انصافیست دنیای مجازی حرام باشد .ظلم است بستن پنجره هایی که می شود هرلحظه به خانه ی هم باز کنیم.ناجور است دور کردن فاصله هایی که ناگزیر به زور تکنولوژی نزدیک تر می شوند…..
    اگر نبود این جام جهان نما من پیر شده ی فراموشی گرفته چگونه بر می گشتم به دهه ی ۶۰ و نگاه می کردم به نوجوان تر و فرزی که راه رفتنش جور خاصی بود و سبک ویژه ای داشت…..شاید شوری چشم من بود که آن پاها را از تو گرفت.
    یادشان بخیر کاسب های محل مش احمد ،موسا،داوی،برعلی…..و انارهایی ک خوردیم و پول نداده طلب کار شدیم.
    .
    .
    .
    از دیدن دوباره ات به آشیانه بر گشتم چونان پرنده ی کوچ گرفته ای .پرنده ای که به ناچار ، سختی و سردی و نامهربانی زمستان را با ناتوانی بال پروازش معامله کرده است.

    مانا باشی

  39. برادر عزیزم جناب آقای ابراهیمی:
    انفاس شما ضمانت بقای ماست،
    بی تردید تاثیر روح کلام آسمانیتان کمتر از شهادت نیست و میدانم هیچ عیار و ملاک مادی نمیتواند ذره ای از اخلاص و ایثار مردان بزرگ جهاد و شرافت را پاسخ دهد
    انتظار دارم گنجینه گهر باری که بامشقت ،زحمت و همت حضرتعالی به افق روشن فردا و استحاله فرهنگی و هویت بخشی نسل جدید منتهی میشود همچنان ادامه بخشید
    از خدای بزرگ برای جنابعالی و منسوبین محترم اوج سعادتمندی ،سلامتی و شادکامی را آرزو میکنم.

  40. با تشکر از برادر عزیز و دوست داشتنی ام آقا کورش عزیز
    تشکر میکنم از بیان خاطرات و ادای دین به شهدا بخصوص یاد آوری نام شهید والامقام پرویز برویزپور,
    بنده از نزدیک شاهد شجاعت و اخلاص این شهید عزیز بوده ام لازم میدانم بگویم ایشان از معدود افرادی بودند که با تسلط به زبان عربی وبا تردد به پادگان و مقر نظامی عراقیهاکمک فراوانی به موفقیت در عملیاتها داشتند
    از خدای متعال شادی روح آن عزیز را خواهانم و طول عمر حضرتعالی را همراه با سلامتی آرزو میکنم.

  41. آقای ابراهیمی
    با سلام و تحیت
    آرزو میکنم در تمامی مراحل زندگی سربلند باشید
    خاطره زیبای جنابعالی مرا به یاد پاکترین انسانهای وارسته انداخت
    کوهدشت همیشه به وجود مردان بزرگی چون شما افتخار میکند و من به نوبه خود از قلم وبیان شما تشکر میکنم.

  42. آقا کورش سلام
    من همون “پیاخوکه ام”که همیشه میگفتی .هیچوقت یاد و خاطره شما از ذهنم بیرون نمیره مدتها بود که ازتون خبری نداشتم
    ممنونم از خاطره جالب و ارزشمندتون انشاءالله همیشه تندرست و سالم باشید.

  43. کورش جان سلام
    من هم به نوبه خودازصبرواستقامت ستودنی جنابعالی یادگارهشت سال دفاع مقدس سپاسگزارم
    هرگاه دلم میگیردسری به سایت های که به همت دوستان عزیزودوست داشتنی اقایان قبادی وازادبخت میزنم خدامیداند یاداوری ان روزها
    ارامش خاصی به من میدهد
    خاطره ات را با دقت وبه یادت با اشک خواندم هنگامیکه خاطره ات را می خواندم عجیب ذهنم به سمت تک تک دوستان شهیدمان میرفت
    انهایی که به خاطر سربلندی ایران عزیزمان جانشان را فدا نمودند
    هیچ گاه صبروبردباری جنابعالی را در زمان جانبازیت را فراموش نمیکنیم ذخیره اخرتت انشاالله
    دوستت دارم کورش عزیز

    • آقای امرایی سلام پیامتان را حوندم بسیار خوشحال شدم. امیدوارم هرکجا هستید موفق باشید. با تشکر از آقای امین آزادبخت به خاطر این سایت بسیار زیبایشان که دوستان را از همدیگر مطلع کرده احسان امید

  44. باسلام به دوستان عزیز آقایان آزادبخت.امرایی.شفیع پور.سلگی.رضایی.پرویزپور.از بذل محبت دوستان سپاسگزام
    بنده شایسته این همه لطف دوستان نیستم خداوند همه ما را با شهدا محشور نماید واز جناب بالنگ ومدیرت سایت واز برادر ارجمند حاج آقا قبادی مزید تشکر وامتنان ابراز میگردد واز دوست عزیز آزادبخت بیشتر خودشان را معرفی میکردن ممنون میشدم

  45. درود بر جانباز سرفراز و صبور حاج کورش عزیز

    مدتیه دلم خیلی هواتو کرده. گاهگاهی احوالت رو از آقا شاپور میپرسم. هرجا که هستی شادو تندرست باشی.

  46. سلام به دوست عزیز حاج محسن : بنده هم جویای احوالات شما از پسر عمو های محترمتان هستم انشالله تهران تشریف اوردید شمارازیارت کنیم موفق باشید به اقا شاپور سلام برسونید

  47. آقا کوروش قبل از ایثارگری کشتی گیر نامی این دیار بود هرگز کشتی شمارو با یکی ازبچه های کوهدشت از یاد نمی برم که مردانه قهرمان شدی . کوروش از همان دوران دانش آموزی خیلی مرد بود> کوروش هرگز از موقعیتش سوء استفاده نکرد . کوروش با هیچکس بد نبود . همیشه چهره خندانش به روی همه باز بود.
    کوروش به حق کوروش زمان است . بنده از دور صورت بشاشت را می بوسم و آرزوی دیدنت را دارم. کوروش همیشه قهرمان است و ما شرمنده کوروش کوروشها هستیم.ارادتمند شما همکلاسی های قدیم

  48. سال بر حاج کوروش عزیز
    حاج کوروش را حدود ۲۴ سال است که می شناسم . از سال ۶۸ که افتخاری همکاری با ایشان را داشتم . با وقفه ای کوتاه و به واسطه اسد آزادبخت مجدد سال قبل زیارت اش کردم . حاج کوروش اسوه اخلاق است و رفاقت اش مایه افتخار ماست و بعنوانی یک لرستانی دوست بوس او هستم

  49. با سلام به دوستان عزیز که نسبت به بنده حقیر لطف دارند. خاطرات بنده در واقع یک نوع سپاسگزاری از دوستان رزمنده و شهدای والامقام ایست که توفیق نصیب ما شد در خدمتشان باشیم و اکنون ما راوی این رشادت هاشده ایم باشد که رشادت ها و صاحبان آنها فراموش نشود.از کامنت ن-غ (کاش بیشتر خودشو معرفی میکرد)وحاج قاسمی عزیزسپاسگزارم بنده دست بوس همه دوستان هستم همه را به خدای شهدا می سپارم

  50. سلام :درودخدا برشهیدان والامقام ،درودوسلام خدا برشما شهیدان زنده ،جانبازان سرافراز خصوصا جانبازان قطع نخایی ،درودوسلام برشما برادربزرگوار،قهرمان میدان جنگ ومبارزه ،پهلوان میدان کشتی وجانباز سرافرازجناب آقای کورش ابراهیمی .خاطرات دوران دفاع مقدس،کردستان،بوکان،خوزستان، بانه ،شهیدان پرویزپور،ابراهیمی و….برای خوانندگان میرملاس زنده کردی یادوخاطره همه ی آنها گرامی باد.به آقای احسان امید هم عرض ادب سلام دارم.

  51. باسلام وتشکر ازپیام سرور ارجمند جناب اقای شفیعی و سلام به آقای امید عزیز التماس دعا

  52. برادر ارجمند کوروش ابرهیمی .با سلام و عرض ارادت از اینکه همچنان مانند دوران دفاع مقدس با نشاط وسر زنده هستید خدای متعال را شاکریم .مدتهاست که آرزوی زیارت جنابعالی را داریم از اینکه یاد و خاطرات زیبای دوران صفا و خلوص را برایمان زنده کردی بسیار ممنونیم. وجوانان عزیز باید از استقامت و صبر و صلابت شما درس ها بیاموزند.با عرض ارادت مجدد والتماس دعا

  53. سلام دکتر عزیز شما خوبی سلامت باشید به دعای دو ستان نفس میکشیم بنده هم مشتاق دیدار دوستان دوران وحدت ویکدلی یک رنگی بخیر باد التماس دعا

  54. کوروش عزیز سلام . امروز خاطره ات را خواندم شما از نظر من شریف . با اخلاق . نجیب و در عین حال استوانه صبرو استقامتید با صداقت گفتارت نسیم روزگاران سلحشوری. غیرت و مردانگی و مجاهدت و صفا و صمیمیت در وجودم نشست . شهید زنده سخنت را ادامه بده تا جان تشنه جوانان این نسل از گفته های ساده و با صداقتت سیراب شود کوروش افتخاره شهرمان به افتخار بزرگیت در مقابل همه جانبازان سر تعظیم فرود می آوریم

    چگونه وصف تو گویم دراین کلام حقیر
    که وصف عشق به گفتار در نمی گنجد…

  55. سلام به سردار عزیز شهر ودیارمن حاج حسن باقری سردار ما لایق این همه الطاف بزرگوانه حضرتعالی نیستیم هرکه هم اینجا مطالبی عنوان میکنداز شاگردان جنابعالی و دیگر عزیزان پیشکسوت در حیطه جبهه جنگ است در خصوص حضر تعالی یک جمله به ذهنم آمد و از مکنونات قلبی ام نشات گرفته حیفم آ؛مد نگویم (سجاده نشینی با وقار و سرداری بی ادعا )ما بی صبرانه منتظر بیان خاطرات حضرتعالی هستیم التماس دعا

  56. سلام برکورش عزیز یاد حضرتعالی در جبهه و بعداز آن زمان جانبازیت در ذهنم باقی مانده خاطره ات را که خواندم به یاد آن روزهای به یاد ماندی افتادم, ارتفاعات میشل سلیمانیه عراق زمانی که لباس رزم بر تن کرده بودید برای عملیات والفجر۹ .استقامت و پایمردی شما عزیزان باعث شده که این درخت تنومند انقلاب پابرجابماند هر کس عظمت شما ها را قدر نداند باید به دیانت خود شک کند. شماها از جان و مالتان گذشتید تا ما بتوانیم در آرامش کامل ز ندگی نماییم از خداوند منان برای شما سلامتی و عاقبت بخیری دارم (ماگدایان ره عشق وفا دار توییم..ما دل افکارو پریشان و هوا خواه تواییم..با که گویم که دلم ره زتن عشق تو شده …ما به قربان وجود و قدو بالای توییم../)

  57. حاجی جان سلام دنیا را میبینی اگه اون شبهای پایگاه مطهری بیاد بیاری که با اقای ازادبخت کامبیز و دیگر دوستان اقای کرمی اقای شیراون وووووو همه شب هم دیگه میدیدیم چه صفای داشت حاجی موقعی به اصرار دوستان خاطره را تعریف میکردم داشتم عملیات ولفجر ۹ که موقعی شما روی پل شناوری بود داشتم اشبتاهی می گفتم که حاج مرتض قبادی گفت نه عملیات را قاطی کردی راست هم میگفت من دو صحنه از شما به دارم یکی جانباز شدن ویکی قبل شروع عملیات والفجر ۹ بعد از جانبازی که همیشه بهم سر می زدیدموجب دلگرمی من بودید اقا کوروش داریوش یوسف ما اهالی اون کوچه با وجود دایی عزیزتان اساس میکنیم همسایه یک امام زاده هستیم خدا رحمت کند حاج مصطفی ان پیر سفر کرده که همه عاقبی بخیر شما مدیون دعا ان بزرگوار هستید روح شهید پرویز هادیان شاد باد

  58. با عرض سلام وارادت خدمت همرزمان مخلص وبی ادعا آقایان حاج کورش ابراهیمی ،مهندس علی اکبر دارابی،دکتر حاتمی ،شهید پرویز پور وکرم رضا رضایی(گروه اطلاعات عملیات) ومنصورقاسمی وسایر بزرگان از اینکه خاطرات تلخ وشیرین هشت سال دوران دفاع مقدس را یادآور شدید بسیار سپاسگزاریم ،جا دارد این حقیر نیز گوشه ایی از خاطرات بیاد ماندنی مجروحیت خود ،تشنگی وخستگی زیادواینکه اسباب زحمت شما بزرگواران گردیده وشیرینیهای حضور در جبهه حق علیه باطل به فرمان امام ورهبری کبیر انقلاب ودفاع از آرمانهای انقلاب ونظام وهمراهی در کنار شما جانبازان ورزمندگان دلاور رادر آینده یاداور شویم

    • سلام آقای شکربیگی
      خوشحال میشم اگر این خاطرات رو در اختیارمون بگذارید

  59. با عرض سلام و خسته نباشید به جناب آقای بالنگ دبیر سرویس ایثار و شهادت ، و با عرض سلام خدمت تمام برداران بزارگوار کوهدشتی امیدوارم همیشه سربلند و پیروز مسرور باشید

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.