- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

علم بهتر است یا ثروت؟!

 

داراب ولی زاده / میرملاس نیوز :

علم بهتر است یا ثروت؟!

این سؤال تکراری و کلیشه ای را یک دانش آموز کلاس پنجم   ابتدایی سر کلاس درس از من پرسید.وقتی از او پرسیدم چرا این سؤال را می پرسی گفت: اجازه! دیگران از ما می پرسند!
قبلأ در باره این سؤال بی ربط و بسیار با معنای روان شناختی فکر کرده بودم،سؤال این دانش آموز معصوم بهانه ای شد برای نوشتن این سطور.
اگر دقت شود، این سؤال که جواب دادن به آن ساده به نظر می رسد، اساسأ یک سؤال غیر علمی و خالی از منطق است و قیاس علم و ثروت یک قیاس مع الفارق است.
در اهمیت ثروت جای شک و انکار نیست. یک فرد برخوردار از ثروت به مراتب بهتر از یک فرد فقیر می تواند در زندگی موفق باشد. یک جامعه مرفه نیز بهتر و برتر از یک جامعه فقیر و فقر زده می تواند پیشرفت کند و زمینه رشد افراد را فراهم آورد. در این هم تردیدی نیست که ریشه بسیاری از مشکلات و درماندگی های کنونی جامعه ما فقر است؛ اما سؤال این است که: قیاس علم و ثروت چرا؟ آبشخور سؤال علم بهتر است یا ثروت از کجاست؟
اساسأ علم و ثروت دو مقوله جدا از هم هستند که ماهیتأ با هم تفاوت دارند. شهید بلخی در ناهماهنگی دانش و ثروت می گوید:

دانش و خواسته است نرگس و گل           که به یک جای نشکفند به هم
هرکه را دانشست خواسته نیست            وانکه را خواسته است، دانش کم

اگر به خاستگاه، اهداف و نتیجه این دو توجه کنیم، متوجه تفاوت ماهوی آنها خواهیم شد. خاستگاه و شیوه کسب علم و ثروت با هم تفاوت دارد. کسب علم به طور صد در صد با تفکر و اندیشه سر و کار دارد و طی یک فرایند سلسله مراتبی دقیق، حساب شده و اصولی به دست می آید؛ اما تحصیل ثروت لزومأ و حتمأ نیازمند پیمودن چنین مدارج اصولی و سلسله مراتبی دقیق نیست. به عبارت دیگر علم را نمی توان بر خود بست بلکه باید حتمأ آن را آموخت اما ثروت را می توان نیاموخته صاحب شد. مثلأ اگر شما بالاترین مدارک دانشگاهی را به یک فرد بیسواد و درس نخوانده عطا کنید، این فرد به صرف عطای شما صاحب علم نخواهد شد. اما اگر ثروت را به هر عنوان و طریقی به یک فرد بیسواد و با هر اندازه استعداد و شایستگی ببخشید، این فرد ثروتمند و صاحب ثروت می شود. ثروت را می توان از راه ارث های سببی و نسبی صاحب شد، ولی علم را نمی توان. علم را فقط با خواندن می توان صاحب شد ولو اینکه پدر دانشمند باشد.
از نظر هدف و نتیجه نیز علم و ثروت با هم تفاوت اساسی دارند.هدف اساسی از کسب علم، آگاه شدن و پیدا کردن اطلاعات علمی عمومی و یا تسلط فنی و تخصصی در زمینه ای خاص است. نتیجه ای که از این هدف به دست می آید اینست که فرد از دنیای جهل و ناآگاهی فاصله می گیرد. ارزشی که از این طریق به دست می آید قابل سنجش و اندازه گیری نیست. علم، صاحب خود را از لحاظ فکری و فرهنگی از جامعه اش متمایز می کند. چنین شخصی، یک فرد مترقی و روشنفکر است.
مهمترین و مقدم ترین هدف و نتیجه ای که از کسب ثروت حاصل می شود، آسایش مادی صاحب آن است. صاحب ثروت برای به دست آوردن و افزودن آن نیاز به محاسبه سود و زیان خود و دیگران دارد اما کسب علم را زیانی در پی نیست و نیازی با محاسبه سود و ضرر خود و دیگران نیست. ثروت با بخشیدن کم می شود و علم با بخشیدن افزایش یابد.
از دیگر تفاوت هایی که نتیجه علم آموزی و ثروت اندوزی دارد اینست که، صاحب علم اگر در نتیجه علم آموزی به ثروت برسد، هیچ گاه او را به خاطر ثروتش نمی شناسند بلکه به خاطر علمش او را می شناسند و می ستایند. مثلأ اگر یک پزشک یا مهندس و یا یک استاد دانشگاه از راه درآمد علمی خود به ثروت قابل ملاحظه ای دست یابد، او را همان پزشک و مهندس یا استاد می شناسند و خطاب می کنند نه به عنوان صاحب فلان کارخانه یا شرکت و ثروتش.
با توجه به تفاوت های ماهوی علم و ثروت، به نظر می رسد مطرح کردن این سؤال ریشه فرهنگی و روانشناختی خاص خود را در جامعه ما دارد. به احتمال قوی این سؤال زاییده ذهن کسانی باشد که بر اساس برخی ویژگیهای منفی فرهنگی که داریم از قبیل: حسادت، خودکم بینی و توجیه شکست خود، سعی دارند با مطرح کردن ثروت خود یا دیگران، عقده ی خودکم بینی و احساس حقارت خویش را در برابر صاحبان علم و اندیشه توجیه نمایند؛ زیرا معمولأ به دنبال مطرح کردن سؤال علم بهتر است یا ثروت، غالبأ مستقیم یا غیرمستقیم عنوان می شود که مگر درس خواندن و علم آموزی به خاطر کار و پول درآوردن نیست؟! غرض اصلی از طرح این سؤال اگر نشان دادن برتری ثروت بر علم نباشد- که معمولأ همین طور است-، می خواهند بگویند ثروت کمتر از علم نیست!
ختم کلام اینکه علم و ثروت هردو خوب و با ارزش هستند اما قیاس این دو با هم، یک قیاس نادرست است. چرا که از نظر فلسفه وجودی، شیوه به دست آمدن، هدف و نتیجه ای که از آنها به دست می آید ماهیتأ با هم تفاوت دارند. غایت علم آگهی فکری است و غایت ثروت آسایش مادی. مهم اینست که طراح سؤال علم بهتر است یا ثروت، چه چیزی را غایت زندگی می داند، آگاهی فکری یا آسایش مادی؟
سخن خویش را با چند بیت از دفتر دوم و ششم مولوی در اهمیت و ارزش آگتهی به پایان می برم:

جان نباشد جز خبر در آزمون
هرکه را افزون خبر جانش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه، زان رو که فزون دارد خبر
اقتضای جان چو ای دل آگهیست
هر که آگهتر بود جانش قویست