تاریخ : پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
3

حلقه های “فرهنگ ساز “

  • کد خبر : 41202
  • 12 دی 1392 - 9:58

   حمزه فیضی پور/ میرملاس نیوز : حلقه های “فرهنگ ساز ” ،فرهتگ عمومی ومسوولیت ما به نطرمی رسد جامعه ما با نوعی شکاف میان اخلاق نظری واخلاق عملی روبروست.به این مفهوم که باوجود اعتراف واذعان به ارزشهای اخلاقی درکلام ونظر ،میزان تحقق عینی وپایبندی  عملی به آنها چندان پررنگ نیست ویا به عبارتی سیر […]

حمزه

 

 حمزه فیضی پور/ میرملاس نیوز :

حلقه های “فرهنگ ساز ” ،فرهتگ عمومی ومسوولیت ما

به نطرمی رسد جامعه ما با نوعی شکاف میان اخلاق نظری واخلاق عملی روبروست.به این مفهوم که باوجود اعتراف واذعان به ارزشهای اخلاقی درکلام ونظر ،میزان تحقق عینی وپایبندی  عملی به آنها چندان پررنگ نیست ویا به عبارتی سیر نزولی را طی می کند. تقدم ارزشهای “فرد محور” برارزشهای “جامعه مدار” که محصول آن رشد کجروی ها وناهنجاریهای اخلاقی واجتماعی می باشد(منفعت گرایی شخصی/ عدم مراعات حقوق دیگران/ بی توجهی به قوانین ومقررات که مقوم حیات اجتماعی اند/و….). نمادها ومعانی عام وفراگیری که “جامعه شمول اند” رابه حاشیه می برد.این باور نادرست (خودخواهی فردی) به تدریج  به بی هنجاری وبلاتکلیفی اخلاقی منتهی می شود.

در این زمینه سوالات زیادی درذهن همه ی ما وجود دارد که به طور  مصداقی وبه منظور پاسخگویی  به آنها  یک نمونه کلی وچند نمونه موردی مطرح می گردد: چرا بیشتر ما با وجود آگاهی به فرهنگ عمومی و دانستن فوائد پاسداشت و عمل به “انگاره های مفهومی ” آن اما در عمل فاقد حرکت جمعی یا انگیزه ی تشویقی در اجرای آنها هستیم؟ اگر فرهنگ همان اعتقادات و باورها و عادات و آداب اجتماعی به تدریج شکل گرفته و پذیرفته شده توسط انسان اجتماعی می باشد و به نوعی حداقل در لفظ و کلام مورد پذیرش قرار می گیرد پس چرا: ۱-هنگام سوار شدن در اتومبیل کمربند نمی بندیم؟ مگر به خاطر ترس از پلیس! ۲-به هنگام عبور در خیابان از پیاده روها استفاده نمی کنیم؟ (عجله داشتن) ۳- هنگام رفتن به نانوا نوبت را رعایت نمی کنیم ؟(فقط خود را می بینیم) ۴-هنگام رفتن به داروخانه و یا بانک و یا هر اداره ی دیگری که باید نوبت را رعایت کنیم به دنبال جلوزدن از دیگران هستیم؟ (عدم رعایت حقوق دیگران).  ازویژگی های بارزیک انسان به عنوان یک کنشگراجتماعی،سیاسی،اقتصادی وفرهنگی  قدرت “تولید اندیشه” واندیشه ورزی مصلحانه درراستای تعامل با همنوعان ومیل ذاتی به “زیست گروهی ” است.او حسب نگاه صانع  “محورخلقت”می باشد وقلم صنع  تابلوی زیبای هستی رابه نام او وبرای اوآراسته است(الم ترو ان الله سخرلکم مافی السموات وما فی الارض/لقمان:۱۹ ) .واژه ای چون “اولوالالباب” که درکلام وحی به نبی مکرم اسلام(ص) عرضه شده است،وصف بعد “عقل وخرد” درماهیت انسان برای  انتخاب هم “قول وگفتاراحسن” وهم “کرداراصلح” با هدف حیات طیبه دنیوی ورضوان اخروی می باشد.

دربن مایه ی ماهوی وجودی “انسان اجتماعی ” تکریم این رسول باطنی وجود دارد وتشویق به پرورش گل اندیشه ورزی درساحت مقدس باغ حیات فردی واجتماعی او، ره آوردش  فوائد بیشماری است که درعرصه ی زندگی ومحیط اجتماعی نمایان می شوند ونشاط اجتماعی،مشارکت اجتماعی،اعتمادورضایتمندی اجتماعی رابرایش به ارمغان می آورد.این زیبایی ها والبته سعادت ها بایک “نگرش کاربردی سیستمی”وعملیاتی نمودن آن می توانند صورت عینی به خود گیرند واز حوزه “فرهنگ آرمانی”  به حیطه ی “فرهنگ واقعی ” نقل حضورنمایند وچاشنی زندگی روزمره ما گردند.این باورعلمی به “تجربه وآزمایش ” فهم وکاربردی کردن آن رادررعایت لوازمی می داند : آنچه که لازم است باشد وباید فراهم آیند(ورودیها/داده ها)،آنچه که باید انجام شوند(فعل وانفعالات)، وبا این دومقدمه آنچه که مورد انتظار است که اتفاق بیافتد(خروجی ها/نتایج).

این نگرش قاعده مند درجوامع توسعه یافته ، ابتداء با کارکردتولید اقتصادی وافزایش بازدهی وکیفیت محصول باهدف سودآوری بالا ورضایتمندی بیشتر مشتری درسازمانهای تجاری ومالی اجرایی شد وبه تدریج به دیگرعرصه های زندگی درنهادهای اجتماعی ،فرهنگی وسیاسی تسری یافت که حاصل آن پویایی و نهادمندی حوزه های مختلف مذکور در عرصه ی داخلی و بین المللی می باشد .از آنجا که هر موضوع با یک چهارچوب نظری قابل طرح است، نگارنده ی این متن بر اساس نگرش فوق؛ بیان این مسئله وکنکاش پیرامون آنرا لازم می داند. مسئله ای که اکثر دردمندان و دانشجویان و فرهنگ باوران این شهر و دیار با آن مواجه اند که در قالب یک سوال اصلی و چند سوال فرعی  که در بالا به آنها اشاره شدموضوعیت پیدا می کند. بر مبنای نگرش سیستمی گام اول که ورودیها است نیازمند یک حرکت جمعی و فرهنگ سازی کار گروهی است، خانواده ها و بزرگترها، نهادهای ثانوی و مدیران و مسئولان، ذی نفوذان و رهبران فکری و فرهنگی، دانشگاها و اساتید و دانشجویان، آموزش و پرورش و مساجد و کانونهای تعلیم وتربیت به عنوان کنش گران اصلی عرصه ها زمینه ساز ورودیها باشند (تلاش بیشتر، ممارست در تقویت اراده ی فردی و جمعی، سرمایه و هزینه، از خود گذشتگی ). آنگاه که نگرش مثبت شکل گرفت و ذهنیت ها به سمت تغییر اوضاع و رفتار سوق پیدا کرد، نوبت به حرکت های محلی و منطقه ای با هدف ایجاد انگیزه و عملیاتی کردن آن ذهنیت ها در قالب ایجاد حلقه ها یا دسته های فرهنگ ساز می رسد (فعل و انفعالات).

در این مرحله شهر خود را خوشه بندی کنیم (در حلقه های طایفه ای، همسایگی، دودمانی، ناحیه ای، شغلی یا صنفی،تحصیلی، سنی و جنسیتی)، افراد در این حلقه ها یا خوشه ها به طور داوطلبانه حضور پیدا کنند و از اشخاص خبره و آگاه به مسائل فرهنگی و فرهنگ عمومی با هدف تبادل نظر و انتقال اطلاعات دعوت به عمل آید و نوعی کارگاه آموزشی به وجود آورند. نتیجه ی این کار سرایت یافتن ذهنیت های مثبت شکل گرفته مانند مراعات دیگران، رعایت حقوق اجتماعی آنها، تحمل کردن، صبر و باور به رعایت قانون و… به بدنه ی محیط اجتماعی است تا سرانجام رفتار اجتماعی ما همراه با اصلاح خطاها و نهادینه شدن فرهنگ عمومی هم در نظر و هم در عمل بروز و ظهور پیدا کند که رضایت اجتماعی، نشاط اجتماعی و هم گرایی فکری و فرهنگی و اعتماد اجتماعی به دنبال خواهد داشت(برآورده شدن انتظارات). هر چند کار سخت است و تغییر رویه ی عادت شده مشکل اما شدنی است. با حرکت های اصلاحی در حوزه ی فرهنگ رفتاری به تدریج می توان فرهنگ عمومی را به معنای اصلی اش که ریشه در فطرت انسان ها دارد برگرداند و شهروندانی درخور رضایت خودمان و دیگران به مفهوم یک باور و اندیشه ی توسعه ایی (تقدم اخلاق اجتماعی عام براخلاق خاص) باشیم.  هرچه برمبنای معیارهای عام وفراگیر وغیرشخصی عمل نماییم وضوابط را بر روابط ترجیح دهیم ،وهرچه احساس تعهد ومسوولیت ما ازدایره خود خواهی ودوستان وخویشان فراتر رود آنگاه اخلاقی تر عمل خواهیم نمود.

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=41202

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 90در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۹۰
  1. باسلام و تشکر از این قلم متعهد
    یادآور می شود که یکی از این حلقه ها هم می تواند احیاء نام شهیدان و اندیشه های آنان باشد ، در دوره معاصر آیا می توان مصادیقی بهتر از شهیدان را به عنوان الگوهای تقدم ارزشهای “جامعه مدار” برارزشهای “فرد محور” یافت ؟!

    • وعلیکم اسلام ازحسن نظر حضرتعالی سپاسگزارم. شکی نیست اگرتعبیر امام الشهدا “بنیانگذار کاریزما وشخصیت الهی انقلاب اسلامی” را که فرمودند:” شهدا درقهقهه ی مستانه اشان ودرشادی وصولشان عندالربهم یرزقون اند ونزد پروردگارشان روزی می خورند…….”نصب العین قراردهیم والبته نه درشعار ونه در بازیهای سیاسیی، آنها درهمه حال الگویند و سراج منیر

  2. بسیار بسیار عالی
    استاد گرانقدر بیانات ونوشته های حضرتعالی سرشار از مفاهیم ونکات آموزنده ای غنی می باشدوخواه ناخواه هر شنونده وخواننده ای به تفکر وامی دارد..
    (موفق و مویدباشید)

  3. سلام
    با تشکر از استاد ارجمند آقای فیضی پور به خاطرمطالب جالب و زیبا که نوشته اند…

  4. با سلام و درود فراوان خدمت آقای فیضی پور استاد اخلاق و ادب
    ضمن تشکرودست مریزاد به خاطرنگاشته ی زیباتون، امیدواریم روزگاری شاهد تحقق همه ایده های خوب شما برای رسیدن به جامعه ای در خور و شایسته ی این مرزوبوم باشیم …

  5. با درود و سلام و بوسه بنده حقیر بر دستان توانا ی ادیب فرزانه و استاد فرهیخته معلم عزیز سال سوم راهنمایی ام شخصیتی بزرگوار دوستداشتنی و متواضع و محبوب و خدمتگزاری صدیق وظیفه شناس و زحمت کش با اخلاق استاد ارجمندم آقای فیضی پور که همیشه دعاگو و زکر خیرشیم

    • سلام بر سعید “اهل شعر وشعور” سپاس گزارم وهمیشه ملتمس ومحتاج به دعای شما دلپاکان.هرکجا که هستید موفق باشید

    • سلام برسعید”اهل شعروشعور” .سپاسگزارم.وهمیشه محتاج وملتمس به دعای خیرشما موفق باشید

  6. با سلام خدمت جناب آقای محمد.
    کامنت هایی (که برای آقای فیضی پور چه در مقالات علمی و چه در کارهای که به تنهایی و با قلم وزین و پربار خود به اسم شورای شهر کوهنانی می نویسند.) افراد با وجدان متعهد و بزرگوارانی که آقای فیضی پور را می شناسند جواب کامنت شماست انشالله که خدای بزرگ همه ی ما را به راه صراط مستقیم هدایت نماید.

  7. ای الگوی من ای معلم اخلاق و ادب و ای معلم در معنای واقعی و پیامبرگونه اش هر کجا هستی خدایت یار باد آرزوی سرافرازی و سربلندی برایتان می نمایم .

  8. سلام بر استاد فیضی عزیز که چند ترم افتخار شاگردیشان را داشتم و همیشه در مورد من عدالت را به طور کامل اجرا مینمودند.
    بدون تعارف بگم همیشه به علم بالای اقای فیضی غبطه خورده ام و الان هم میخورم.ایشان از نظر علمی بسیار پر هستند.
    سلام گرم و ارادت خالصانه شاگردت را پذیرا باش استاد عزیز و سخت گیر

  9. باعرض سلام وخسته نباشید خدمت مدیریت محترم سایت میرملاس نیوزودست اندرکاران آن و تشکر از آقای فیضی پور به خاطر مطالب زیبا و پرمحتو اشون.

    یک پیشنهاد به آقای فیضی پور داشتم ، .به نظرم اگه یه خرده مطالبشونو کوتاه وشسته رفته بنویسند خیلی بهتر باشه ..

    باتشکر

  10. سلام خدمت استاد عزیز
    خسته نباشید مطلب زیبایی بود و اشاره به دردی عام و فراگیر . دوگانه ی اهداف فردی و جمعی و تعارض اهداف افراد و جامعه . دست مریزاد .

    • سلام بر برادر عزیزم ایمانی پور، ازاینکه یادداشت راقابل دانستیدسپاس وبدرود

    • برشما برادرعزیزم سلام، در مسوولیتی که دارید دستتان دستگیره افتاده ای باشد

  11. با سلام خدمت استاد محترم.
    استاد مطالب خیلی زیبای بود .استفاده کردیم خدا همیشه یارتان باد.یاعلی

  12. آنچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند
    سلام.
    خدای بزرگ و بلند مرتبه را شاکرم
    ک افتخار شاگردی استادی فهیم, مردم دار و دلسوز چون شما رو نصیبم کرد
    تا هر بار ک دنبال رد پای اخلاق و احساس مسئولیت میگردم لابلای روزمره گیهای مردمم
    ب سرچشمه ای مثل شما برسم.
    همواره جویبار عمر و عزتتان زلال و جاری!

    • خواهر خوبم خانم حسینی سلام برشما .این حسن نظر شماست ،وگرنه ما آن نییم که گوییند نیکان

  13. مطالب بسیار جالبی بود ((اما همانطوریکه دیگران هم گفته بودند اگه کوتاهتر باشه )) مخاطب بیشتری داره
    لفظ استاد سخت گیر فکر کنم با مسمی بود

  14. باسلام و درود بر آقای فیضی پور خیلی خوب بود استفاده کردیم . معلمان و مدرسین دانشگاه در فرهنگ سازی نقش برجسته ای دارند پس اول خودمان را به رفتار اجتماعی بهنجار عادت دهیم تا بتوانیم تاثیرگذار باشیم. باز هم از اینگونه مقالات کاربردی بنویسید. سپاسگزارم.

    • همکار ودوست عزیزم گراوند سلام، انشاء الله که اینگونه باشیم همگی آنطور که توصیه کردید.

  15. با سلام ودرود وعرض ارادت خدمت جناب استاد گرانقدر
    وتشکر از بیان مطالب بسیار جالب ومفید
    بسیار درخور استفاد بود

  16. افرین – بدون تردید یکی از مسایل مهم که جامعه را عقب انداخته و بدون شک عوارض همزادی را با خود پدیدار نموده است همین موضوعی است که اقای فیضی پور تاکید کرده اند — تقدیر از نگاه تعهد محور اقای فیضیپور

  17. استفاده کردیم
    تشکر ازمتن زیباتون

  18. باتشکراز مدیریت سایت جناب آقای امین آزادبخت وخسته نباشید و خدمت آقای فیضی پور به خاطر مطالب جالب وشیرین

  19. باتشکر ازشما استاد گرانقدر
    بدون شک جنابعالی یکی ازسرمایه های اجتماعی با ارزش این این استان خواهی بود.

    امیدوارم پله ها ی تریقی را یکی پس از دیگری طی نمایی

  20. با سلام خدمت استاد بزرگ کوهدشت

    استاد ایده هاتون و گفتارتون سرشار از امیدواری و زیبایی و نمایانگر سواد بالا و همچنین شعور اجتماعی شماست
    لطفا بیشتر بنویسید تا ما(تمام شاگردهاتون که بهتون ارادت داریم) و همچنین تمام مردم کوهدشت فیض ببریم.

  21. با سلام خدمت استاد

    آقای فیضی پور واقعا استفاده کردیم
    امیداورم مامردم شهرستان کوهدشت قدر امثال جنابعالی روبدونیم خدایش روز به روزداریم بیشتروبیشتر باهاتون آشنا میشیم.
    وباتشکرازمدیریت سایت

  22. باعرض خدمت شمااستادارجمندمن همیشه نوشته هاتونومیخونم ودوستون دارم به امیدروزی که شمابه جایگاهی که حقتونه برسیدانشاا…

  23. بر دوست خوبم آقای فیضی پور درود می فرستم و از طرح چنین مباحث جدی در سایت های استان لرستان خوشحالم.
    ضمن احترام به نظر شما ، من فکر می کنم یکی از دلایل اصلی شکاف میان اخلاق نظری و اخلاق عملی، عدم تناسب آموزه های اخلاق نظری ما با واقعیات عملی زندگی امروزمان است. جامعه جدید در رنسانسی تازه قواعد نظری خاص خود را نیاز خواهد داشت(البته برآمده از سنت و فرهنگ) که در شرایط جامعه ما اراده سیاسی نیرومند در عمل از آن حمایت کند. در چنین شرایطی این احتمال است که شکاف بین اخلاق نظری و عملی برای مردم به عنوان مشکل نگریسته شود. آری به قول کارل مارکس:فیلسوفان تا کنون جهان را تفسیر می کردند، اینک به کسانی نیاز داریم که جهان را تغییر دهند.
    پیروز باشید

    • درود برشما، برای ایجاد تغییر عادات ناپسندف به سه عنصر نیاز است:عامل/شرایط /کارگزار که یادداشتی در این زمینه خواهیم داشت.

  24. عرض سلام وخسته نباشی دارم خدمت استا فیضی پور عزیز
    متن زیباست ، پرمحتوا وسرشار ازنکات کلیدی است …
    امیدوارم راهکارهای ارائه شده الگویی شود برای کم کردن هرچه بیشتر فاصله ایجادشده بین اخلاق نظری واخلاق عملی

  25. استاد عزیز و ارزشمند با عرض سلام و ارادت
    از افتخارات این حقیر شاگردی شماست،ان شااله چشمه جوشان افکارتون پر تراوش باشد.

  26. با سلام و احترام
    به امید آن روز
    آقای فیضی پور محترم یک موضوع اساسی و پایه در بحث شما نیامده و آن هم اقتصاد جامعه است .اولین مرحله پایه ای رشد و ترقی بشر رفع نیازهای اولیه و فارغ شدن از دغدغه های اقتصادی است .وقتی در جامعه ما زیر ساختهای رفع نیازهای اولیه انسانی که بزرگترین حلقه چرخه سالم زندگی است ایجاد نشده صحبت کردن از پله های بعدی زندگی موجب سرخوردگی و تلف انرژی است .

    • سلام برشما دوست عزیز ومحترم، نکته ی خوبی رو اشاره کردید اما دراین خصوص باید گفت که مبانی نظری دراین زمینه تحلیلشون متفاوت است ونظر شما درحیطه نظری مارکس قابل تحلیل است.

      • باسلام
        تو برخی خانواده های فامیل خود بنده هستند خواهرانی که فقط یک جفت کفش یا یک چادر و….دارند .وقتی اقتصاد خانواده و جامعه در سطح بسیار پایینی است تمام فکر و اندیشه انسان فقط و فقط حول تامین و رفع این مشکلات است .جهت کاهش مشکلات شهرمان و برخوردار شدن از حق زندگی بهتر نیاز است تا می توانیم موارد زیر را رعایت و تبلیغ کنیم-.
        ۱-سطح انتظارات مردم را از مسئولین بالا ببریم .۲-مسئولین تحصیلکرده و شایسته را انتخاب کنیم.
        ۳- مسئولین شهری را مجاب به پاسخگویی کنیم .۴-جهت کمک و رشد اقتصاد شهر تا می توانیم خریدهای خود را ابتدا از شهر خودمان سپس از دیگر شهرهای استان خودمان انجام دهیم -۵-کلیه کارهای فنی ؛ساختمانی،تعمیراتی و…..را در شهر خودمان انجام دهیم(خیلی ساده بگم برای یک سرما خوردگی ساده تا کرمانشاه نرویم و یا کارهای تعمیرات ماشین تا دزفول نرویم ) اینها موجب می شود که تا همیشه شهرما رشد نکند و امکانات جدید وارد آن نشود .۶-متاسفانه ما مردمی غریب پرست هستیم (البته تا جایی که ظلم به خودمان نباشد غریب پرستی مشکلی نیست).یعنی فکر می کنیم دیگران بهتر از ما هستند و خودمان را دستکم از دیگران می گیرم که همین موجب سو استفاده دیگران از ما می شود .یادمان باشد که شهر خوب را شهروندان خوب می سازند. منتظر نباشیم که فقط دیگران خوب باشند و همش دردمند گله مند باشیم و هیچ گاه خودمان را مسئول احساس نکنیم -به امید آن روز

  27. باسلام وخسته نباشید درود برشما مردغیور

  28. سلام بر همکار والگوی مهربانم حمزه عزیز
    اگر قبول کنیم که دلیل بعضی از بی قانونیهای ماشکاف اقتصادی وطبقاتی است آنگاه حرف کمیر درست و انگ مارکسیسم بودن فکر ایشان
    از سوی شخص با اخلاقی مثل شما بعید است

  29. محمودعزیز سلام علیکم اگردقت بفرمایید گفتم نظرایشان از نظر جامعه شناسی درحوزه نظریات مارکس قابل تحلیل است نه اینکه افکارایشان………ضمنا بانظریه ی «هرم نیازهای آبراهام مازلو »هم قابل تحلیل است. نه اینکه ایشون افکارشون مازلویی است!!

    • با سلام
      حقیقتاً بنده نظریات مارکس را اصلاً آشنایی ندارم اما راجب سلسله مراتب نیازهای مازلو مطالبی خوانده ام . به هر حال این نظرایات مربوط به هرکسی باشند عوامل و جنبه های انسانی بشر را بنا به تجربیات گذشته و حال بشر بررسی کرده است و به نتایج قابل قبول و مورد پذیرش همگان رسیده است (فرمول مازلو در مراحل والای انسانی نواقصی هم دارد) . واین واقعیت است که تا شما پافزار خوبی نداشته باشید ادامه حرکت برایتان بسختی انجام پذیر است .تا بدن ما سالن نباشد فکرمان هم سالم نیست .تا انسان از نظر رفع نیازهای اولیه مرتفع نشود نمی تواند درست تصمیم بگیرد .این ضربالمثل قدیمی که می گوید آدمی که گرسنه است دینش کامل نیست .لذا بایستی رشد و توسعه موزن را از پایه شروع کرد .به نظر من جواب این سئولات ، چرا مردم کمربند نمی زنند چرا نوبت رعایت نمی کنند چرا مرد حالت خشن و عصبی دارند و……..وقتی باید گرفت که مشکلات پایه ای و اساسی مردم رفع شده باشد .و تاوقتی این نیازها رفع نشده خود خوری کردن کسانی که دغدغه های اولیه آنها رفع شده و نا آگاه به وضع معیشتی دیگران هستند بی هوده است.شاید بسیاری از مشکلات و مسائل روزمره بین مردم مربوط به جایگاه افراد در مراحل مختلف زندگی (سلسله مراتب زندگی) باشد.کسی که در مراحل بالاتر زندگی است از دیگران جز خوبی و رعایت ادب و احترام انتظاری ندارد نا آگاه از اینکه شخص مخاطب او در چه جای گاهی است .در دین مبین اسلام هم کسانی که با تقوای تر (یعنی از نظر فکر و لیاقت و رفع نیازهای حقیقی راستین خود و حتی دیگران قوی تر هستند) یعنی کسانی که سره را از ناسره تشخیص می دهند و…. را بهترین افراد هر جامعه می داند .

  30. باعرض سلام وادب خدمت معلم عزیزم جناب آقای فیضی پور متن زیبا وپرمحتوایی بود آرزوی موفقیت وسربلندی درتمام مراحل زندگیتان دارم .دانش آموزی از مدرسه راهنمایی شهید نعمت الهی گراب که در سال ۷۳افتخار شاگردی شما را داشتم.

    • سلام برشما برادر عزیز،هرجا که هستید خود وخانواده ی محترمتون در زیر سایه ی عنایت حق تعالی زندگی موفقی داشته باشید

  31. جناب آقای فیضی پور ضمن احترام به جنابعالی باید بگویم از حضرتعالی که بخصوص دبیر علوم اجتماعی هستید و داعیه ی روشنفکری دارید انتظار نمی رفت که به کامنت “کمیر” اینگونه پاسخی بدهید و نظر او را اینگونه” بایکوت” کنی. برادر عزیز شما این فرموده بزرگان دین و به عبارتی شارع دین که فرموده “اگر فقر از در وارد شود ایمان از پنجره بیرون میرود “را چگونه ارزیابی می کنید؟ بپذیریم که اقتصاد یکی از مهمترین مولفه هایی است که بر فرهنگ و هنر و سایر امور و حتی دین افراد تاثیر می گذارد پس چگونه شما منکر این قضیه می شوید و اظهارات این شخص را منبعث از نظرات مارکس می دانید ؟به دور و بر خود بنگرید و ببینید چند در از فساد موجود ناشی از فقر است؟قضاوت آن با خودتان

    • دوست عزیز سلام اگر خوب دقت بفرمایید ومتنها را مطالعه بفرمایید منظور هرگز نادیده گرفتن نظر آقا کمیر نبوده است واتفاقا تایید نظر آن برادر محترم ،

  32. از جواب شفافتان بسیار سپاسگذارم،با توجه به شناخت خوبی که از جنابعالی دارم منتظر همین جواب صریح و شفافتان بودم تا مبادا خدای ناکرده چنین تصور نشود که شما می خواهید نظرات منتقدین را با برچسب و انگ بی دینی و جانبداری از اجانب بایکوت کنید و خود را از شر نقدشان خلاص نمایی. من از وسع نظر شما کاملا با خبرم . چون اهل ولایاتیم به رک گویی خو کرده ایم و دوست داریم نظراتمان را رک وشفاف بیان کنیم. خود شما هم می دانید که متاسفانه خیلی از افراد نانشان در همین دکان “بر چسب زدن”است و اینگونه ارتزاق می کنند و کاسبی ها کرده اند و سابقه ای به قدمت تاریخ دارند، چه می شود کرد این ها هم باید زنده بمانند و مخارج خانوده محترمشان را تامین کنند و هنری غیر از این را هم ندارند.از همین روست که دکتر علی شریعتی می گوید”خدایا به من چگونه زیستن را بیاموز خودم چگونه مردن را خواهم آموخت”

    • دوست عزیز هرجا هستید موفق باشید. وباید بدانیم که اساس صلاح واصلاح نقدونقدپذیری است.

  33. با سلام واحترام به استاد بزرگوار جناب آقای فیضی , از نظرات و دیدگا ههای جنابعالی استفاده کردیم. سرافراز باشید

  34. سلام استادم .از بیان مطالب ارزشمندشما تشکر میکنم.حمزه جان دردی که شما به آن اشاره کردید بسیاری از فرهیختگان را آزار میدهد.یقینا بیان اینگونه مطالب در سلامت وتغییر رویه ی موجود موثر است ولی انتشار آنهادر وبلاگها وسایتها کافی نیست.چون باتوجه به وضعیت زندگی مردم تعدادافراد کمی به این رسانه دسترسی دارندلذا بهتراست برای آگاهی بیشتر مردم به برگزاری جلسات پرسش وپاسخ ویا محافل نقدوبررسی در سطحی وسیع تراقدام نمایید.به امید روزی که جامعه اصلاح شود.

    • بربزرگ دوستم ایرج عزیز درود باد. هرگونه تغییردرعادت مالوف ورویه ی مرسوم ،هم زمان براست وهم نیازمند سه عنصرعاملان/شرایط/وکنشگران
      دردمندی است که بادرنظرگرفتن کلیه ی جوانب وایجادتشکلهای« مردم نهاد»ونیز جلسات کارگاهی ونقش پررنگ رهبران افکارعمومی والبته عملی کردن پیشنهاد خوب حضرتعالی معضلاتی ازین دست به تدریج مورد کنکاش وارایه ی راهکار قرارگیرند.

  35. باتشکر ازمدیریت سایت جناب آقای آزادبخت وخسته نباشیدخدمت آقای فیضی پور به خاطربه نوشتن مطالب زیبایشان انشاالله موفق سربلندباشید

  36. جا معه ی ما در خا ل حا ضر نه به وسیله ی پیا مبر با وحی مستقیم بدون غرض ورزی ادا ره می شود و نه با قا نون جها ن شمول مطا بق با استا ند ارد های بین المللی .بلکه با التقا تی عوامانه از دین و حقوق تحریف شده رو به رو ست . و در این بین تبلیغ سطحی نگری دینی و افراط در تداخل احساس در امور اید ئولوژیک خود بستر قضا و قدری شدن به دور از نگرش عمیق را به دنبا ل دا رد. در کل نمی توان با وجود فلا کت و وا بستگی برای تا مین کمترین نیا زها ی فیزیولوژیک به دولت انتظار داشت مردم مفلوک مستقلا بتوانند گا می در جهت اعتلا ی ارزش ها در پر تو حلقه های فر هنگ سا ز بر دا رند . بی سوادی و نا آگا هی به نرخ روز و فقر لا زمه ی استبداد است . و جا معه ای که دغدغه ی آن رفع نیا ز ها ی اولیه زند گی است و هم و غمش این است که تورم یک در صد پا یین بیا ید کمتر مجالی می یا بد که به فکر ارزش و اخلا ق و مسئولیت و مدنیت با شد .
    یک نمونه ی بزرگ در این با ره دا من زدن فر هنگیان و اهل ظا هرا در د و فکر به با ند با زی و سیا ست کا ری است . مو ضوعی که متاسفانه به بر کت انتخا با ت مجلس و نمایندگان در شهر ستا ن کو هدشت و بخش ها ی تا بع به ضا یعه ای سر طا نی و بد خیم تبد یل شده و سال به سال به تعفن و عفونت آن افزوده می شود . متا سفانه استثنا یی در با ند با زی و تبعیض لجام گسیخته آن وجود ندارد . این موضوع خود کا فی است که ارزش و اخلا ق دچا ر وارو نگی شود و دین و اید ئولوژیک هم ابزاری برای عقده گشا یی و تو جیه ظلم سا ما ن یا فته تحت لو ای با ند و با ند با زی .
    در کل وقتی که گرداب ها ی متعفن تزویر سطحی نگری . استفا ده ابزا ری از دین . فقر و فلا کت رکوردار بودن رکود تورمی . با ند و با ند با زی . مدیریت نا اهلا ن بر اهل . بی فر هنگان بر اهل فر هنگ . بی هنران بر هنروران
    کوچ اهل اندیشه و فرار مغز ها …. رو به تزا ید است . جا معه هم رو به قهقرا خوا هد بود .ما نمی خواهیم از دیگر کشور ها افراد اهل فکر و فن دعوت کنند ب لکه اگر می توانند سرعت فرار مغز ها را کند کنند . نه اینکه با تو جیهات ابلهانه مثلا آن را جز صادرات غیر نفتی به حساب بیاورند . این ها نمونه هایی از هزار و مشتی از خروار بود که به بیان آمد .
    الناس علی دین ملوک است پسر ———- از با د ملوک است جهان زیر و زبر
    شادیم به جو دلخوش افسار طلا ———–صد سال دگر نیز زگا ویمم چو خر

    • برادر”ف”عزیز سلام،خوشحالم اگرچه توفیق دیدار حضوری با شما را ندارم حداقل در فضای مجازی با شما ارتباطی یافتیم T،فضای مجازی از برکات و ثمرات ومحصول علم جدید واز دست آوردهای غرب است که ما هر روز لعنت هایمان را به رسم “نان خوردن وسفره دریدن” نثارشان می کنیم. بعضی ها نانشان در بستن دربها بر روی علم جدید و به خصوص از نوع غربی آن است چرا که دکان آن ها را کساد می کند واز کاسبیشان می اندازد.راستی یادت میاد زمانی که یکی از محصولات همین علم جدید (ویدیو) وارد کشور شد چه قشقره ای راه افتاد و چه ستم ها یی بر بعضی ها رفت ؟ و قس علی هذا.علی ایحال نمی خواهم اطاله کلام نمایم و به همین مقدار بسنده می کنم.
      در جایی دیدم دوست شاعرمان گفته بود “درد من در گرانیست نصیبت نشود”اما همانطور که شما هم به درستی اشاره کرده اید ما دچار این درد گران و یا بدتر از آن “درد بی دردی” شده ایم ،اما شاید بهتر باشد که این اعتراف تلخ را بکنیم و بگوییم ما موجد یا مسبب این دردیم .چرا ازیر بار آن می خواهیم شانه خالی کنیم؟اگر موجد ومسبب آن نبوده ایم لااقل سهمی در تداوم آن داشته ایم.حال باید از خود بپرسیم ما چه کاری برای درمان آن کرده ایم؟آیا با گفتن این که درد وجود دارد درمان حاصل می شود؟اگر گفتن این مطلب فقط برای تخلیه خویشتن و عقده گشایی است که مطلوب انجام و راحت جان حاصل گردید.ولی اگر هدف درمان آنست هر کدام از ما ضرورتا” آن سهمی که برای علاج این آلام داریم را باید بپردازیم تا شاید امیدی به علاج پیدا شود. وشاید به درستی نسل نو و فرزندان من وتو حق دارند که به ما در بعضی از موارد بگویند که “مرا به خیر تو امیدی نیست شر مرسان”.

      • باسلام خدمت آقای ن.ف
        برداشتی کلی که حقیر از مباحث مطرح شده توسط حضرتعالی گرفته ام اینست که ریشه ای این همه فقر ،فلاکت وبدبختی موجود در جامعه را مربوط به سیاست های تعمیم شده ای می دانید که تئوریسن های اصلی هر نظام برمردم خود تحمیل می کنند…
        آقای ن.ف به نظر بنده تا از پایه جامعه ای اصلاح نشود(حال ازطریق تشکیل حلق های فرهنگ ساز طایفه ای و همسایگی گرفته یا از هرطریقی که می توان این ارزش فرهنگی را درجامعه تحرک ببخشد) این فقر فلاکت که جنابعالی به آن اشاره نموده ای به قوت خود باقی خواهدماند چرا که همین افراد معمولی جامعه هستند که درآینده ای نه چندان دور سکانداران واقعی جامعه خواهند شد وبه عنوان تصمیم گیرندگان وتصمیم سازان ایفای نقش خواهند نمود ،اگر فرد سکاندار ” درفرهنگی بزرگ شود که در آن رعایت حقوق دیگران معنا ومفهوم ندارد یقینا آن فرد در حیطه ای مدیریتی خود این فرآیند را دنبال خواهد کرد، که نتیحه ای آن همان چیزی می شود که حضرتعالی عالی به آن اشاره نموده ای.
        به زبان دیگر در جوامع مختلف از گذسته تا به حال دونوع دیدگاه در مورد توسعه اقتصادی و اجتماعی وفرهنگی وجود داشته است .
        یک دیدگاه به برنامه ریزی از بالا به پایین اشاره دارد که مباحث مطرح شده ای شما در آن دیدگاه می گنجد(یعنی چون فقر اقتصادی از بالا بر ما تعمیم شده است درنتیجه مانمی توانیم صحبتی از رعایت ارزش های فرهنگی را در پایین داشته باشیم).
        دیدگاه دوم به برنامه ریزی از پایین به بالا مربوط می شود که مباحث مطرح شده توسط آقای فیضی پور در آن می گنجد (این دیدگاه به این مبحث اشاره دارد که ایجاد هرنوع تغییر وتحولی در جهت حرکت ه سمت توسعه بایستی از پایه وخودم مردم آن جامعه شروع شود).
        تجربه در کشورهای جهان سوم و کشورهای توسعه یافته نشان داده است که دیدگاه مطلوب همان دیدگگاه از پایین به بالا می باشد یعنی آن چیزی که آقای فیضی پور مطرح نموده اند.
        به عبارتی تا ماارزش های اصیل فرهنگی هر جامعه را از پایه بر ای تک تک افراد جامعه نهادینه نکیم صحبت از توسعه امری بی مورد عبث خواهد بود و همچنان مردم مفلوک ودرمانده خواهندماند. زمانی که رعایت حقوق دیگران برای تک تک افراد جامعه ارزش شود متقابلا افراد جامعه نیزانتظار دار که مدیران ومسئولین امرنیزچنین نگاه مثبتی نسبت به آنها داشته باشندکه مثال بارز آن کشورچین می باشد(مردم این کشور دردهه ۱۹۵۰از وضعیت اقتصادی مطلوبی برخوردار نبوده اند مهمترین دلیل توسعه این کشور همان تکیه بر ارزش های فرهنگی خود مردم چین بودتا آنجایی که برحسب جمعیت زیادش فرهنگ دهقانی و ارزش های آن را مبنای توسعه ی خود قرار دادند ). عکس آن نیز صادق می باشد(کشور ایران) درجامعه که ارزش های فرهنگی آن نظیر “عدم رعایت حقوق دیگران ” برای افرادجامعه آن نهادینه نشده است مدیران ومسئولین امر نیزبرحسب عادت، ،خودرا موظف به رعایت آن ارزش نمی دانند نتیجه آن هم چیزی نیست جز قفر بیشتر – اختلافات عمیق ،فرهنگی -اقتصادی -واجتماعی درجامعه .چیزی که اشتباها جنابعالی آن را علت خوانده ای (فقراقتصادی علت عدم توجه به ارزش های فرهنگی ) بدون توجه به اینکه فقراقتصادی خود معلول ا وتابعی است از عدم توجه به ارزش های فرهنگی .
        سخن پایان اینکه :این شرایط فرهنگی مطلوب است که می تواند شرایط مطلوب اقتصادی را ایجاد نماید ،
        به عبارت دیگر فرهنگ و ارزش های فرهنگی درجهت حرکت به سمت توسعه مقدم برشرایط مطلوب اقتصادی می باشد.

        • من اعتقاد ندارم که مردم کره ی شمالی علیرغم دوست داشتن ارزش ها و آرمان ها بتوانند کاری بکنند . و گرنه آن ها هم مثل کره ی جنوبی کشور خود را اداره می کردند .

      • حقیر نیز از آشنا یی با جنا بعالی خوشحال و خر سندم .بعضی وقت ها گوش زود تر از چشم عا شق می شود . یا لا اقل دوست دارد . به یاد حکا یتی افتا دم که مضمونش این است . یک روز که سیل آمده و جما عتی هم بر سا حل رود خا نه ای سیل و جوش و خروش و طغیان آب را نگا ه می کنند. یک نفر کند ه ی در ختی در آب می بیند و خود را به آب می زند تا با شنا کردن آن کنده را بیرون بکشد . اما پس از دست زدن گر فتار خرسی می شود که آن کنده را گر فته و و در آب شنا ور شده است ظا هرا خرس دستش را جا بجا می کند و روی دست شخص قرار می دهد و او را نیز با کنده می برد . مردم که از دور کوشش و سعی مر گبا ر او را می بینند می گو یند . فلا نی کنده را رها کن و بیا بیرون . او هم که گر فتار شده است و توان رهایی ندارد می گوید من کنده را رها می کنم اما کنده من را رها نمی کند !!!؟؟
        حالا حکا یت ما ست ما به چیز ها یی چنگ زد ه ایم که همان ها اسباب هلا کت و غرق شدن و تبا هی ما ست . اری دوست عزیز سال هاست که ما امر به معروف و نهی از منکر می شویم .آیا مردم نمی دا نند که حلا ل چیست و حرام کدام است ؟. آیا ما نمی دا نیم خوب و بد چیست و چه تا ثیری دارد ؟. ما که ظا هرا یکی از ایدئولوژیک ترین کشورهای دنیا را داریم . و اید ئو لوژیک هم همین با ید و نبا ید ها ست . آیا نمی دا نیم به فرض با ند با زی به معنا ظلم ، شرک خفی و تبعیض و… است ؟ اصلا ما که این همه مرگ بر استکبار می کنیم آیا نمی دا نیم ریشه ی استکبا ر ک- ب- ر – است . چرا از ظلم اسرائیل اعتراض داریم ولی به همدیگر ظلم می کنیم ؟آری عزیز در همه حال با ید سعی کرد که اخلا ق را رعایت کرد و در را ه اعتلا ی ارزش های والا ی انسا نی کوشید . من و تو هم صد البته تا آنجا که می تو انیم با ید این اصول و حلقه های فر هنگ ساز را رعا یت کنیم .ولی با ید تو جه دا شت که ارزش گذاری اخلا قی آن گاه که دولتی می شود و تجویزی . مخصوصا که ظلم و ستم گاه ستون دین و عقاید می شود .وقتی که نهاد های مستقل مدنی به هر دلیلی تشکیل نمی شود وقتی که تمام را هپیمایی های ما رسمی هستند . وقتی که جا معه جریان ساز، پویا، مستقل و نیست . و فرصت اعتراض نیست . جا معه افسرده می شود .آیا می دانی که ایران جزئ افسرده ترین کشور ها ی دنیا ست ؟. جامعه ی افسرده نخست با ید به تر میم و درمان خود بپردازد وبه نظر شما آیا آن فرصت پیدا می شود .در مجموع من با عقیده ی جنا بعالی موافقم که با ید سعی خودمان را بکنیم . ولی هشدار می دهم که نبا ید خوش بین باشیم بلکه با ید با وا قع بینی تمام متوجه با شیم که و بدا نیم که برای هر حرکت مستقل هزاران انرژی منفی و موج مخالف وجود دارد که برای نها دینه شدن آن حر کت ها و جوهری شدن شان به سراغمان می آیند . ای کاش اخلا ق و مدنیت آن قدر ارزش داشت که حرکت های جزیی از این دست الگو می شد و و هر کس با عمل به این حلقه ها شا خ گلی می کا شت و برخلا ف ازداحام هرزه علف ها گلستا نی می شد شهر و کشور ما . در پایان چند سوال از شمادارم که امیدوارم عنایت بفرما یید
        به نظر شما چرا حا فظ گفته است : شود آیا که در میکده ها بگشا یند —— گره از کار فرو بسته ی ما بگشا یند .؟
        گربه زا هد مرحوم عبید زا کا نی در تا ریخ ما چه جا یگا هی دارد و نقش آن در انحراف جا معه وعصبیت و فرار از ارزش ها و هنجارها چیست ؟
        بحث محتسب و احتساب در تاریخ ایران را چگونه ارزیا بی می کنید ؟
        چرا پادشهان سفاک صفوی این همه به ائمه و در راس آنها حضرت علی ارادت داشتند؟
        این که در قرآن خدا وند خطاب به حضرت ابراهیم می فرماید عهد ما به ظالمان نمی رسد بیا نگر چیست؟
        عبا سیان چه کسانی بودند و چگونه به خلا فت رسیدند ارزش گزاری در زمان آنها بر چه پایه ای استوار بود .؟
        چرا پادشاه ایران- محمد رضا – این همه به امامان ارادت داشت ؟

        چرا مطالعات اجتماعی و جا معه شنا سی و علوم انسانی غرب به نظر بعضی این همه خطر نا ک است ؟
        اجرای نا قص دموکراسیچه تبعاتی دارد ؟
        آیا کسی که به دموکراسی با وری ندارد می تواند آن را نهادینه کند ؟
        جان دلم من هم از سر درد شما را تصدیق می کنم ولی اعتقادم این است که من معتقدم که وقتی که پس از سال ها شیرازه ی جمعی جا معه ای با تفرقه، با ند با زی ، تبعیض . دروغ تزویر و ریا از هم پاشیده می شود . این گو نه تلا ش ها مثل این است که ما بخواهیم مسافرانی را که در یک مینی بوس بنز از کوه پرت کرده اند صرفا با کمک های اولیه نجات دهیم . کمک های اولیه لا زم و ضروری است اما برای انجام جراحی های بزرگ و کارها ی تخصصی عالمی دیگر بباید سا خت و از نو آدمی .

  37. جناب حمزه فیضی کسی که میخواست علم و اصول دینی ، اخلاقی و فرهنگی را فدای ریاست شورا کند ؛ ولی شکستی بس سنگین خورد. که میخواهد با چاپ اینگونه مطالب (که اکثرا کپی برداری از کتب جامعه شناسی هستند) کمبود های خود را جبران کند…

    • سلام بربرادر دوآتیشه ،ازحسن نظرتون سپاس،اما بدانیم وباور داشته باشیم که ان السمع والبصروالفوادکل اولئک کان عنه مسوولا ، ودرمورد نظر شما قضاوت با مردم فهیم وهوشمند کوهنانی ودیگر دوستانی که حقیررا می شناسند . موفق باشید

    • جناب طرفدار دو آتیشه،همه تو کونانی آقای فیضی پور رو به خاطر خدایی بودن.قانونمندبودن،دنبال پست ومقام نبودن،چاپلوس نبودن،باسوادبودن،مردمی بودن،خاکی بودن وساده زیستی میشناسند.مطمئنم شما از آن دسته افرادی هستیدکه آقای فیضی درمقابل ظلم شما به مردم مقابله کرده است چون همه آقای فیضی رو میشناسند تا الان کسی از آقای فیضی کوچکترین انتقادی نداشته جز کسی مثل شما که مطمئنن آقای فیضی مانعی بوده برای خوردن حق مردم توسط شما وامثال شما،پس توبه کنیدکه دنیا دار مکافات است.درموردسوادآقای فیضی هم همه میدانندکه ایشان یکی ازباسوادان استان لرستان هستندومابه همشهری بودن با ایشان به خود میبالیم.ریاست شورا هم چیزدائمی ای نیس که کسی بخوادبخاطرش تلاش کنه چون ریاست شورا طوریه که هرنفربیشترازیکسال نمیتونه رئیس باشه،مشکل ما بیفکری افرادی مثل شماست که ازروی خردوآگاهی حرف نمیزنند

    • آقای طرفدار دوآتیشه (منص )که هویتت کاملا مشخصه.
      همه ی مردم کوهنانی،همکلاسیها،دوستان،دانشجویان و دانش آموزان آقای فیضی پور ایشان و سطح علم و دانش وی را می شناسند که در چه سطحی است.خدا همه ی ما را به راه صراط مستقیم هدایت نماید.کور باد چشمی که توان دیدن ندارد.

    • کاربرگرامی اگر محبت نمایی وخودتون معرفی کنید تا آقای فیضی پور در یک مناظره وبه صورت مستقیم و رو در رو درحضور مردم پاسخگوی ابهامات جنابعالی باشند . ممنون ومتشکر می شویم

    • با سلام بر ؟آقای به اصطلاح “دو آتشه میرملاسی”
      سایت میرملاس جای بیان اینجور شوخی ها نیست! یا اگر شوخی نیست جای تخلیه عقده های شخصی نیست و اگر فارغ از این دو موضوع است ، میرملاس جای نشر اکاذیب نیست!
      تمامی افراد یا بزرگانی که در این سایت لطف کرده و اقدام بیان مقالات و دیدگاههای خود میکنند افرادی فرهیخته و دلسوز هستند و هدفشان جز رشد و تعالی مردم این منطقه نبوده و نیست. همه این عزیزان کمبود شهرت نداشته و ندارند که به واسطه ی این سایت خود را به جامعه معرفی کنند.
      اقای فیضی شخصیتى متین ساده زیست ، صاحبنظر ، متعهد و بى نیاز از هرگونه سمت هاى ظاهرى ست. شما جز افرادی هستید که که کورکوانه و به دور از شناخت ، فقط و فقط اسم آقای فیضی را شنیده اید. کاش کمى تحقیق میکردید و رسما از ایشان عذرخواهى کنید شک ندارم با وجود شخصیت بزرگ، فهیم و دوست داشتنى آقاى فیضی شما رو عف خواهند نمود
      با تشکر .امیوارم کمى سنجیده کامنت بزارید و پاسخی برای این به ” نقد غیرمنصفانه”

      • با سلام و احترام بر آزادبخت
        بهتر است این چنین کسانی در این فضای مجازی حرف دل خود را بزبان بیاورند و خود را راحت کنند .چونکه متاسفانه در فضای حقیقی این گفتگوها شکل نمی گیرد و به مشکل ختم می شوند .پس چه بهتر در همین فضا که گرز وجود ندارد بحث ختم شوند.البته اگر سعی شود تهمت و ناروا به کسی گفته نشود چراکه طرح تهمت و اتهام در مراجع قضایی است .اما اگر هیچوقت گله ها طرح نشود هیچ گاه هم نه ما بفکر اصلاح خود می افتیم نه جامعه بسمت اصلاح پیش خواهد رفت.در این فضای مجاز جای دفاع برای طرفین هم تقریباآ باز است

    • بنده آقای فیضی را می شناسم چون از نزدیک با ایشان مراوده داشته ام و کاملا به خصوصیاتشان آگاهی دارم برخود لازم دونستم که به اظهارات آقای “دو آتشه” پاسخ دهم . ایشان (حمزه فیضی پور)نعوذبالله نه مسیح مقسند ونه دور از جان شیطان رجیم.الحق والانصاف و بدور از هر گونه حب و بغضی اگربخواهیم در کونانی چند نفر باسواد،منصف و آگاه به مسایل روز را نام ببریم ایشان جزو اولین نفراتیست که به ذهن خطور می کند. دوست عزیز آنطور که مشخص است خیلی آدم نترسی هستی زیرا اینگونه بی محابا و بدون ترس از خدا و آخرت به آبروی دیگران حمله می کنی . شاید شما هم مقصر نباشی چون در جامعه ما آبروی افراد پشیزی ارزش ندارد و حتی بعضی از کسانی که اسم مسئول را یدک می کشند مثل آب خوردن آبروی افراد دیگر را می برند و شما نیز اینگونه یاد گرفته ای. البته همانطور که از عنوانی که برای خود انتخاب نموده ای(دو آتشه) انتظار رعایت عدل و انصاف در قضاوتتان انتظار عبث و بیهوده ایست.شما در سخنانتان گفته ای:(“جناب حمزه فیضی کسی که میخواست علم و اصول دینی ، اخلاقی و فرهنگی را فدای ریاست شورا کند”) آیا برای یک لحظه هم که شده به این سخنانتان اندیشیده ای ؟
      مگر ریاست شورای شهر کونانی چی داره که آقای فیضی همه چیزش را حتی به قول شما اصول دینش را فدای رسیدن به آن کنه ؟ دوست عزیزبه جای تخریب قدر داشته هایمان را بدانیم و از این داشته ها برای رشد و اعتلای دیارمان استفاده کنیم.

  38. سلام برشما کاربر محترم ،ازاینکه لطف داشته اید سپاسگزارم،اما درمورد نظرتون :قضاوت با مردم فهیم وهوشمند شهر وبخش کوهنانی و کلیه ی کسانیکه حقیر را می شناسند.

  39. درجواب طرفدار دو آتیشه که یکسری برچسپ های ناروا وغیر معقولانه را به آقای فیضی پور نسبت داده اند :عرض کنم که:

    اولا: در پاکی و صداقت آقای فیضی پور جای هیچگونه شک وشبهه ای نیبست پس بیخود برچسب زیرپاگذاشتن اصول دینی را به خاطر ریاست شورا به ایشان نچسپانید.مهم ترین دلیلی هم که باعث شد که مردم ایشان را انتخاب نمایندهمین پایبندی ایشان به اصول و ارزش های دینی بوده است .اگرهم درجریان بحث ریاست شورا با اقوا م جنابعالی مشکلی داشته است بدونه شک بحث دفاع از خق وحقوق مردم درمیان بوده است نه بحث ریاست خودشون.
    دوما: بحث شکست خوردن آقای فیضی پور را مطرح نموده ای ،دوست عزیزاقدام ایشان درجهت مقابله با انتصابات فامیلی اقدامی مثبت وقابل ستایش می باشد مهم تراین وظیفه ای ایشان به عنوان یک عضو شورای شهر این بوده است که از این انتصاب جلوگیری نماید..آخه برچه اساسی بایستی شهرداری انتخاب شود که نه درپرونده ای خود سابقه ی مدیریتی دارد ونه سابقه ای شهرداربودن را ؟؟؟؟ هرچند که به علت لابی بازی های سه عضو محترم شورا به نتیجه مطلوب ودلخواه رسیده نشدولی بازهم میگم درود برشرف این مرد بزرگ که به وظایف خود پایبند بوده…

    سوما:شما صحبت از کمبود کرده اید کمبودی که باعث شده است آقای فیضی پور را وادار به درج اینگونه مقالاتی علمی در سایت میرملاس نیوز کند !!!مطمئنن اگه جنابعالی یک ذره …. رسانه ای داشتید به خوداجازه ای زدن این حرف رو نمی دادید چراکه با حساب شما تمامی سروران وعزیزانی که در این سایت مطلب ومقالاتی درج می نمایند به نوعی دارای یک کمبوداتی هستند.دوست عزیز مثل اینکه آقای فیضی پور مدرس دانشگاه هستند (آن هم رشته علوم اجتماعی) انتظار دارید که ایشان توان نگاشتن اینگونه مقالاتی را ند اشته باشند واقدام به کپی برداری کنند…دوست عزیز کپی کردن مطالب از ایشان برنمیاداین کارمربوط به اون عزیزبزرگواری هستش که با دانشگاه … مدرکشو گرفته وبا هزارلابی بازی و پارتی بازی رفته توی …. کاری برا خودش دست تو پا کرده نه ایشانی که تمام مقاطع دانشگاهیشون دردانشگاه تهران با معدل ۱۹.۵گذروندن (کافر همه را به کیش خویش پندارد).

    چهارما:(به کمبود اشاره کرده ای دوست عزیز)می دونید کمبودهای آقای فیضی پور چی ها هستند ؟؟؟؟ازجمله کمبودهایی که ایشان دارند اینه که میخواد همه چیز برای مردم باشه نه برای خانوده اش ۲- اینه که میخواد مردم در همه کا رها وتصمیمات گرفته شده مشارکت داشته باشند نه این که همه چی به صورت مخفی وفامیل بازی ،پنهانی وبه دور ازچشم مردم مظلوم باشد.۳-کمبود ایشان این است که نمیخواد اگه یه زمانی استخدامی دریکی ازنهادهای دولتی پیش اومد فقط مختص به خانوادهای محترم شورا شهر باشه بلکه میخوان همه ی مردم ازشرایط یکسانی برخوردار باشند.۴-کمبود آقای فیضی اینه که نمیخواد انتصاب شهردارفامیلی باشه وبراساس لابی گری صورت بگیره ۵-کمبود آقای فیض پور مردم دوستیشه برادر من۶-کمبود ایشان همینه که درغیاب سایر عزیزان شورا مشکلات شهر رو بررسی میکنن وبه عنوان درخواست های شورای شهر کونانی تقدیم استاندار محترم میکنه.۷-کمبود آقای فیضی پور این هستش که با نوشتن استشهاد ونامه های گوناگون به صورت تومار به دور ازچشم من وتو مانع از اضافه شدن بخش کونانی به شهرستان رومشکان میشوند.۸-کمبود آقای فیضی همین است که به نمایندگی ازجنابعالی باوجود تمامی اختلافات پیام تبریک شورای اسلامی شهرکونانی را نسبت انتصاب معاونت استانداری کوورانی فر واستاندار محترم آقای بازوند تقدیم سایت میرملاس نیوز می نماید.که شاید بتوانداز این طریق نظر این بزرگوارن رانسبت به شهر همیشه محروم و مظلوم کونانی جلب نماید.
    ۹- در یه کلام کمبود آقای فیضی برآوردن وتحقق شعارهایی است که هنگام ورود به انتخابات شورای شهر ایراد نموده اند.

  40. همولا یتی های محترم قبول کنید که ما در ابتدای راه دموکراسی هم نیستیم .. و هنوز خیلی با مقدمات پذیرش این اید آل بزرگ فا صله داریم . و گرنه این همه عصبیت چرا ؟ ما با هم متفا وتیم سلیقه و فکر متفا وت داریم و اید آل ها ی ما هم تا حدودی ممکن است برهم منطبق نبا شد . بعد از سال ها در کورونی یک شورا یی شکل گر فته که همه ی اعضای آن الحمد لله والمنه فر هنگی هستند . حال ممکن است که تفا وت ها یی هم در بین شان وجود دا شته با شد .طبیعی است چون ما در مد ینه ی فا ضله که زند گی نمی کنیم . ما فعلا شاید در حال تمرین خود خواهی هستیم و با ید عملا به این با ور برسیم که دوست دا شتن دیگران و گذشت برای شکوفایی دیگران نیز یک نو ع خود خواهی اما با رویکرد مثبت است . منتهی رسیدن به این جا یگاه پا یگا هی از فر هنگ و تا ریخ و تجربه و با ورمندی می طلبد که فعلا فقط اسوه هایی چون ژان ژاگ روسو به آن رسیده اند و هم اوست که فرموده است : من دشمن تو و عقا ید تو هستم اما حا ضرم جا نم را برای تو و عقا ید تو فدا کنم . این جمله را شاید با رها شنید ه با شید .ولی درک آن و با ور آن متاسفانه آسان به نظر نمی رسد . به نظر حقیر ما علیرغم تفاوت ها بهتر است که همدیگر را دوست دا شته با شیم .و به هم احترام بگذاریم . چون شورا ابزاری است برای رسیدن به وفاق و اتفاق و در پی آن آرا مش . ضمنا گذر زمان همیشه پس از فرو نشستن گرد و غبا رها واقعیت و حقیقت را فا ش خواهد کرد . پس پیش داوری و جوش و خروش ما بعدا گرد و غباری بیش نخواهد بود . در شر ایطی که جا معه ی ما سال ها تا زیا نه ی با ند با زی و سیاست زدگی را بر گرد ه ی دین و دنیا ی خود شدیدا احساس کرده است و وفاق و حس همبستگی ما را به تا را ج برده . جای آن است که سر بر شا نه های زخمی هم بگذاریم و از سر درد خون گر یه کنیم . نه اینکه علیه همد یگر کینه کشی کنیم و به عقد ه گشایی کاذب عیه همدیگر تشفی خاطر پیدا کنیم .

    در هر حال حقیر معتقدم خود خواهی مر حله ای از رشد می با شد که می با یست روند گذر از آن را با کم کردن شعله ی خشم و غضب و نفرت و… با هزینه ای کمتر میسر و هموار کرد . چون با تعصب و حس انتقام این روند به رشد و تعالی و آرا مش نخواهد رسید .

    اصل کینه دوزخ است و کین تو ———————— دشمن جان است و خصم دین تو(مولانا)
    بنده با اعضای محترم شورای کورونی ارتبا ط نزدیک دارم و می دانم که آنها از دامن زدن به تفرقه و احیا نا هتک حرمت همدیگر شادمان نیستند . پس بهتر است به نا م آن عزیزان و به کام نا کام خود آبروی آنها را نریزیم .زمان همه چیز را ثا بت می کند مطمئن با شید . عصبیت و پرخاش ما جز ورم معده و استرس و … نخواهد بود

    • سلام برشما دوست عزیزم “نورالدین فعلی” عجب اسم قشنگی،خیلی وقته ازتون خبری ندارم ،خیلی خوشحال شدم
      ازبرادرعزیزم حمزه فیضی پورهمکارخوش فکرم دو بارتشکرمیکنم باراول بخاطرزحمت نوشتن مقاله باردوم بخاطراینکه بادیدن اسم دوستان مارو خوشحال کردن

      • درود بر شما دوست گرا می – آقای نورمحمدی- یاد ایا می که با هم گفتگو ها دا شتیم– بنده هم از زند ه شدن یا د و خا طرتان خوشحال شدم. با ز هم دست آقای فیضی پور سر سبز ،که با طر ح موضوعی چالش برانگیز امکان تجدید خاطر با دوستان را فراهم آورد .طرح این موضوعات با عث تحرک و پویایی می شود . و دیگران را به فکر وادار می کند . مهم هم همین است که ما بیندیشیم.و اهل رکود وجمود نبا شیم . حقیر حتی موضع گیری های منفی را هم نشا نه ی تحرک و پویا یی می دانم مهم بیداری است که خواب برادر مرگ است . در گیرو دار انتقاد و اندیشه گاه صلا ح و اصلا ح ممکن است.

        ای برادر تو همه اندیشه ای —— ما بقی خود استخوان و ریشه ای
        گر بود اندیشه ات گل گلشنی—— ور بود خاری تو هیمه ی گلخنی

      • بردودوست گرامیم فعلی ونورمحمدی درود باد ،عباس جان هرجا که هستید موفق باشید ازنگاه محبت آمیزتون سپاس گذارم

  41. آنچه نه عدل است چه دادت دهد آنچه نه انصاف به بادت دهد
    کاربر گرامی سابقه واصالت خانوادگی آقای فیضی پور خود موید این مطلب است که آقای فیضی هیچ وقت دین وایمان را نردبانی برای به دست آوردن نان ونام قرار نداده است .

  42. سلام برشماکاربرمنصف گذشته هرانسانی ثابت می کند که چطور شخصیت وافکاری دارد دوست عزیز ان شاالله یه کم منصفانه نقدنمایید نه از روی عقده شخصی خداوندهمه رابه صراط مستقیم هدایت نمایید به خصوص جنابعالی

  43. درود بر آقای فیضی پور (هم دانشگاهی عزیزم) به خاطر قلم توانا و مطالب ارزشمندشون و تشکر از مدیریت سایت

    • سلام بر دوست عزیزم یاری که مدتهاست ازش خبرندارم ،هرجا که هستید همراه با خانواده محترم درسایه ی عنایت حق التعالی موفق باشید.

  44. هم ولایتی های عزیزم سلام.ویران باد دنیا اگر به کامتان نیست،
    کور باد چشمی که نمیخواهد من و تو را با هم ببیند،
    لال شود زبانی که من و تورا جدا جدا نام مینهد.
    جناب آقای فیضی حضرتعالی برای یکایک مردم طریون(کوهنانی) شناخته شده،محبوب و قابل اعتماد هستید.
    اگر شیطنت میشود و گاهی به ناحق زحمات شما نادیده گرفته میشود دلیلی بر قدر نشناسی مردم کوهنانی نمیباشد.شما منتخب،محبوب و مورد اعتماد مردم اید به راه خود ادامه ده که خدا هست.
    بقول حسین پناهی نیازی نیست اطرافمان پر از آدم باشد همین چند نفر
    که اطرافمان هستند آدم باشند کافی است

    • سلام محسن عزیز؛ نگاه مثبت مردم به هرکس سرمایه ای بس گرانبهاست واین حسن نظرشما ازجنس همان افتخاراتی است که باید به آن بالید وقدرش رادانست ومتواضعانه و بی منت درمسیری قدم برداشت که رضایت خدا وخلق خدا درآن است ٬ موفق باشید

  45. جناب آقای فیضی شما یک گوهر گرانبها برای شهر کوهنانی هستید انشلاله شاهد کوهنانی آباد باشیم .

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.