- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

حلقه های “فرهنگ ساز “

حمزه

 

 حمزه فیضی پور/ میرملاس نیوز :

حلقه های “فرهنگ ساز ” ،فرهتگ عمومی ومسوولیت ما

به نطرمی رسد جامعه ما با نوعی شکاف میان اخلاق نظری واخلاق عملی روبروست.به این مفهوم که باوجود اعتراف واذعان به ارزشهای اخلاقی درکلام ونظر ،میزان تحقق عینی وپایبندی  عملی به آنها چندان پررنگ نیست ویا به عبارتی سیر نزولی را طی می کند. تقدم ارزشهای “فرد محور” برارزشهای “جامعه مدار” که محصول آن رشد کجروی ها وناهنجاریهای اخلاقی واجتماعی می باشد(منفعت گرایی شخصی/ عدم مراعات حقوق دیگران/ بی توجهی به قوانین ومقررات که مقوم حیات اجتماعی اند/و….). نمادها ومعانی عام وفراگیری که “جامعه شمول اند” رابه حاشیه می برد.این باور نادرست (خودخواهی فردی) به تدریج  به بی هنجاری وبلاتکلیفی اخلاقی منتهی می شود.

در این زمینه سوالات زیادی درذهن همه ی ما وجود دارد که به طور  مصداقی وبه منظور پاسخگویی  به آنها  یک نمونه کلی وچند نمونه موردی مطرح می گردد: چرا بیشتر ما با وجود آگاهی به فرهنگ عمومی و دانستن فوائد پاسداشت و عمل به “انگاره های مفهومی ” آن اما در عمل فاقد حرکت جمعی یا انگیزه ی تشویقی در اجرای آنها هستیم؟ اگر فرهنگ همان اعتقادات و باورها و عادات و آداب اجتماعی به تدریج شکل گرفته و پذیرفته شده توسط انسان اجتماعی می باشد و به نوعی حداقل در لفظ و کلام مورد پذیرش قرار می گیرد پس چرا: ۱-هنگام سوار شدن در اتومبیل کمربند نمی بندیم؟ مگر به خاطر ترس از پلیس! ۲-به هنگام عبور در خیابان از پیاده روها استفاده نمی کنیم؟ (عجله داشتن) ۳- هنگام رفتن به نانوا نوبت را رعایت نمی کنیم ؟(فقط خود را می بینیم) ۴-هنگام رفتن به داروخانه و یا بانک و یا هر اداره ی دیگری که باید نوبت را رعایت کنیم به دنبال جلوزدن از دیگران هستیم؟ (عدم رعایت حقوق دیگران).  ازویژگی های بارزیک انسان به عنوان یک کنشگراجتماعی،سیاسی،اقتصادی وفرهنگی  قدرت “تولید اندیشه” واندیشه ورزی مصلحانه درراستای تعامل با همنوعان ومیل ذاتی به “زیست گروهی ” است.او حسب نگاه صانع  “محورخلقت”می باشد وقلم صنع  تابلوی زیبای هستی رابه نام او وبرای اوآراسته است(الم ترو ان الله سخرلکم مافی السموات وما فی الارض/لقمان:۱۹ ) .واژه ای چون “اولوالالباب” که درکلام وحی به نبی مکرم اسلام(ص) عرضه شده است،وصف بعد “عقل وخرد” درماهیت انسان برای  انتخاب هم “قول وگفتاراحسن” وهم “کرداراصلح” با هدف حیات طیبه دنیوی ورضوان اخروی می باشد.

دربن مایه ی ماهوی وجودی “انسان اجتماعی ” تکریم این رسول باطنی وجود دارد وتشویق به پرورش گل اندیشه ورزی درساحت مقدس باغ حیات فردی واجتماعی او، ره آوردش  فوائد بیشماری است که درعرصه ی زندگی ومحیط اجتماعی نمایان می شوند ونشاط اجتماعی،مشارکت اجتماعی،اعتمادورضایتمندی اجتماعی رابرایش به ارمغان می آورد.این زیبایی ها والبته سعادت ها بایک “نگرش کاربردی سیستمی”وعملیاتی نمودن آن می توانند صورت عینی به خود گیرند واز حوزه “فرهنگ آرمانی”  به حیطه ی “فرهنگ واقعی ” نقل حضورنمایند وچاشنی زندگی روزمره ما گردند.این باورعلمی به “تجربه وآزمایش ” فهم وکاربردی کردن آن رادررعایت لوازمی می داند : آنچه که لازم است باشد وباید فراهم آیند(ورودیها/داده ها)،آنچه که باید انجام شوند(فعل وانفعالات)، وبا این دومقدمه آنچه که مورد انتظار است که اتفاق بیافتد(خروجی ها/نتایج).

این نگرش قاعده مند درجوامع توسعه یافته ، ابتداء با کارکردتولید اقتصادی وافزایش بازدهی وکیفیت محصول باهدف سودآوری بالا ورضایتمندی بیشتر مشتری درسازمانهای تجاری ومالی اجرایی شد وبه تدریج به دیگرعرصه های زندگی درنهادهای اجتماعی ،فرهنگی وسیاسی تسری یافت که حاصل آن پویایی و نهادمندی حوزه های مختلف مذکور در عرصه ی داخلی و بین المللی می باشد .از آنجا که هر موضوع با یک چهارچوب نظری قابل طرح است، نگارنده ی این متن بر اساس نگرش فوق؛ بیان این مسئله وکنکاش پیرامون آنرا لازم می داند. مسئله ای که اکثر دردمندان و دانشجویان و فرهنگ باوران این شهر و دیار با آن مواجه اند که در قالب یک سوال اصلی و چند سوال فرعی  که در بالا به آنها اشاره شدموضوعیت پیدا می کند. بر مبنای نگرش سیستمی گام اول که ورودیها است نیازمند یک حرکت جمعی و فرهنگ سازی کار گروهی است، خانواده ها و بزرگترها، نهادهای ثانوی و مدیران و مسئولان، ذی نفوذان و رهبران فکری و فرهنگی، دانشگاها و اساتید و دانشجویان، آموزش و پرورش و مساجد و کانونهای تعلیم وتربیت به عنوان کنش گران اصلی عرصه ها زمینه ساز ورودیها باشند (تلاش بیشتر، ممارست در تقویت اراده ی فردی و جمعی، سرمایه و هزینه، از خود گذشتگی ). آنگاه که نگرش مثبت شکل گرفت و ذهنیت ها به سمت تغییر اوضاع و رفتار سوق پیدا کرد، نوبت به حرکت های محلی و منطقه ای با هدف ایجاد انگیزه و عملیاتی کردن آن ذهنیت ها در قالب ایجاد حلقه ها یا دسته های فرهنگ ساز می رسد (فعل و انفعالات).

در این مرحله شهر خود را خوشه بندی کنیم (در حلقه های طایفه ای، همسایگی، دودمانی، ناحیه ای، شغلی یا صنفی،تحصیلی، سنی و جنسیتی)، افراد در این حلقه ها یا خوشه ها به طور داوطلبانه حضور پیدا کنند و از اشخاص خبره و آگاه به مسائل فرهنگی و فرهنگ عمومی با هدف تبادل نظر و انتقال اطلاعات دعوت به عمل آید و نوعی کارگاه آموزشی به وجود آورند. نتیجه ی این کار سرایت یافتن ذهنیت های مثبت شکل گرفته مانند مراعات دیگران، رعایت حقوق اجتماعی آنها، تحمل کردن، صبر و باور به رعایت قانون و… به بدنه ی محیط اجتماعی است تا سرانجام رفتار اجتماعی ما همراه با اصلاح خطاها و نهادینه شدن فرهنگ عمومی هم در نظر و هم در عمل بروز و ظهور پیدا کند که رضایت اجتماعی، نشاط اجتماعی و هم گرایی فکری و فرهنگی و اعتماد اجتماعی به دنبال خواهد داشت(برآورده شدن انتظارات). هر چند کار سخت است و تغییر رویه ی عادت شده مشکل اما شدنی است. با حرکت های اصلاحی در حوزه ی فرهنگ رفتاری به تدریج می توان فرهنگ عمومی را به معنای اصلی اش که ریشه در فطرت انسان ها دارد برگرداند و شهروندانی درخور رضایت خودمان و دیگران به مفهوم یک باور و اندیشه ی توسعه ایی (تقدم اخلاق اجتماعی عام براخلاق خاص) باشیم.  هرچه برمبنای معیارهای عام وفراگیر وغیرشخصی عمل نماییم وضوابط را بر روابط ترجیح دهیم ،وهرچه احساس تعهد ومسوولیت ما ازدایره خود خواهی ودوستان وخویشان فراتر رود آنگاه اخلاقی تر عمل خواهیم نمود.