- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

بی سوادی بزرگ/ تا انتخابات(۱)

kochak_za9a2e2vac0956 [1]

 

مهدی قلایی / میرملاس نیوز :

“برای کسی که پدرش را می کشند/جنگ هرگز تمام نمی شود”(۱)

 

در همین چند روزه هرگاه در جمع دوستان قرار گرفتم؛ گفتند : تو ویادداشت سیاسی ؟ جریان چیه؟چه خبرشده؟!
آنهم دوستانی که هر کدام حداقل در مقوله ی فرهنگ و هنر توی این شهر برای خودشان سری هستند توی سرها (البته بیشتر توی لاک خودشان)از شاعر و نویسنده و نقاش و گرافیست گرفته تا معلم و دبیر و کاسب.
دوستانی باهوش و با دید باز؛که در محافل خصوصی همیشه یک پای صحبت شان مسایل سیاسی و فرهنگی روز جامعه است ؛از ژنو گرفته تا حلب و اوین خودمان؛ بحث هایی که گاه به مجادله میکشد و گاه بی نتیجه رها میشود .

اما تمام حرف من این است : بی سوادی بزرگ یعنی بی تفاوتی به مسایل سیاسی, یعنی چشم بستن بر سواد سیاسی خود و بدتر از آن سینه سپر کردن و اظهار فضل که “من از این بازار سیاست بازی متنفرم” و شانه خالی کردن به همین راحتی؛ چرا که بی شک قیمت نان ,دارو و پوشاک ما به شکل عجیبی با تصمیمات سیاسی گره خورده است؛ اگر قلم به دستان , صاحبان فکر و اندیشه و منتقدین عرصه را خالی نکنند؛ آنگاه تصمیمات آنی و عجیب و غریب برخی سیاستمداران ، باعث پدید آمدن این همه مشکلات ریز و درشت اجتماعی و فرهنگی نمی شود .
میشود! با همین قلم ها محاکمه کرد آنها را که قانونی برای محاکمه ی خودشان نمیشناسند. (یعنی دور زدن های قانونی را فوت آبند)می توان اجازه نداد به مسببان اینهمه مصیبت ؛سر بالا آوردن و نگاه کردن توی چشم مردم را؛ حتا اگر خیلی پررو باشند.
مگر در این سالهای اخیر کم از سرمایه های این ملت به غارت رفته است .این همه پدیده ی نوظهور قارچ وار از زنجانی و مرتضوی و خاوری و … چگونه یک شبه سر در میاورند( و البته من بعد هم سر در خواهند اورد), پس چرا سینه سپر میکنیم که از سیاست بازی بیزاریم و ما کار خودمان را میکنیم.
برادر من! مساله اینجاست که تو با چشم بستن بر مسایل سیاسی نمی توانی کار خودت را بکنی ؛ سیاست مثل یک نخ نامریی در تمام زندگی مریی ما ریشه دوانده, حتا در دوستی من وتو ,حتا در روابط بین همسران وگرنه اینهمه طلاق اینهمه کودک بی سرپرست اینهمه اعتیاد وبی خانمانی برای چیست؟
حال سوال اینجاست که چه میتوانیم بکنیم؟ یا شاید بگویید : تصمیمات کلان سیاسی چه ربطی به انتخابات مجلس در شهر ها دارد؟ طرح این سوال آنقدر نابجا ست که سینه سپر کردن و گفتن اینکه مارا به سیاست چکار؟
همه می دانیم که یک نماینده ی مجلس و به تبع آن چند نماینده ,دارای چه قدرت سیاسی در این کشور است و چه کارهای بزرگی میتواند انجام دهد. اگر صرفن تمام انرژی خود را صرف آوردن هم ولایتی هایش به این پست و آن پست نکند ؛ اگر صرفن به فکر خود و نان قرض دادن و گرفتن کارت هدیه های بودار نباشد.
من از همه ی کسانی که دستی به قلم دارند و اندیشه ای در سر !تقاضا دارم جلوتر بیایند , ردیف اول بایستند و دیگر اجازه ندهند چند نفر توی یک محفل خصوصی برای سرنوشت مردم بخت برگشته ی این شهر تصمیم بگیرند ؛ شما را ارجاع میدهم به واقعیت های تاریخی ای که در مورد چگونگی” نماینده شدن” بعضی نماینده های شهرمان موجود است.واقعیاتی که اسنادشان در همین فضای مجازی با یک جستجوی ساده در گوگل قابل دسترسی است.
این قلم قصد توهین به هیچ احدی را ندارد همینطور قصد تمجید هم ندارد ولی بغض دارد ؛ بغض مردمی که گلویشان ترکیده است آقایان! از بس برای شما شعار دادند و شانه هایشان را نردبان ترقی شما کردند تا جایی که بروید آن بالا بالاها و به ریششان بخندید ؛ فکر کنم الان دیگر شماها را فقط می توان در عزا وچهلم و خاک بر سری های مرکز نشینان پیدا کرد.
من اعتقاد دارم که ریشه ی تمام آسیب ها و مشکلات کنونی ما ریشه در خواسته های جمعی ما دارد. واقعیت آن است که ما برای مدت زمان طولانی گول خورده ایم و به قول” کارل سیگن”(۲) : “حالا دیگر هرگونه شواهد مربوط به این گول خوردن را رد میکنیم و علاقه ای به یافتن حقیقت از خود نشان نمی دهیم.”
ولی حقیقت آن است همه ی کسانی که در این چند سال با گرفتن رای مردم (حالا به هر شکلی که گرفته اند بماند!) به وکالت مردم این شهر رسیده اند؛ باید به میزان طول دوره ی وکالتشان برای مردم توضیح دهند که برای این شهر چکار کرده اند و مردم را محق به پرسش ودانستن بدانند و اگر هم جواب قانع کننده ای ندارند ؛ لطف کرده و سایه رحمت را ,از سر این مردم کم کنند و بروند آن دورترها بساط شان را پهن کنند.
ادامه دارد…

۱- بخشی از شعری از “مرتضا حنیفی”
۲-ستاره شناس و نویسنده ی آمریکایی

مهدی قلایی
دیماه۹۲